آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

از شهید «علی خلیلی» تا شهید «سمت خدا»!




تاریخ: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳

 پس از شهادت مظلومانه و دردناک آمر به معروف و ناهی از منکر شهید علی خلیلی، بسیاری از حامیان این فریضه الهی، با ایراد سخنرانی ها و نگارش بیانیه های متعدد و ساخت آثار هنری اعم از مستند و موسیقی و نصب تبلیغات تصویری در سطح شهر، عزم خود را برای مجازات اراذل و اوباش متهم به قتل این جوان متدین و متعهد جزم کردند و از قوه قضاییه خواستند که مجدداً پرونده ضاربان را به جریان انداخته و طناب عدالت را به گردن قاتل طلبه شهید بیفکند. 

 
این ماجرا امید می داد که «واجب فراموش شده» جای خود را در فرهنگ اجتماعی ما باز کند و فضایی ساخته شود که حداقل حکم خدا فرصت بیابد که از زبان آمرین به معروف شنیده شود. همچنین احتمال می رفت تقاضای اشد مجازات برای خطاکاران، تاثیر بازدارنده داشته باشد و فرد متدین و معترض از برخورد فیزیکی و حذفی در امان بماند. لکن این امید خیلی زود، در ماجرای برخورد با عوامل مؤثر در تولید برنامه مذهبی بسیار موفق و پربیننده شبکه سه سیما، به یأس تبدیل شد! «سمت خدا» پس از بیش از هزار برنامه در مدت پنج سال متوالی ـ به جرم امر به معروف و نهی از منکر مدیران سازمانی که قرار بوده صدا و سیمای ملی کشور اسلامی ما باشد، مغضوب و مجازات شد. برای باز شدن ادعای نگارنده توضیح بیشتر و مروری بر آنچه «طلبه شهید» ما و «برنامه شهید ما»کرده اند، لازم است. 
 
آن طور که در خبرها آمد، شهید علی خلیلی شامگاه ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۰ هنگام بازگشت از هیئت، بواسطه امر به معروف و نهی از منکر، توسط افراد شرور مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد. پس از حادثه چند بیمارستان از پذیرش او امتناع کردند و بالاخره پس از انتقال به یک بیمارستان خصوصی، مورد مداوای پزشکان قرار گرفت؛ اما سلامت کامل نیافت و در منزل بستری بود و هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده، به بیمارستان منتقل می شد تا این که سوم فروردین ماه امسال دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.
 
پس دلیل حمله اوباش به شهید بزرگوار چه بود؟ 
امر به معروف و نهی از منکر افراد شرور با انگیزه نیت خیر برای حمایت و حفاظت جامعه در برابر رفتارهای نامشروع و غیر دینی.
و اما آنچه «برنامه شهید» ما کرد؛ پس از جدی شدن مصائب و مشکلات مالی صدا و سیما به موجب شرایط اقتصادی دشواری که مولود عملکرد نامعقول همان کسانی بودکه از قضا به شدت مورد تایید لفظی و عملی مدیران همین سازمان مشهور به رسانه م..... هم بودند، رفتارهای « سوپرسرمایه داری» در برنامه های این سازمان بتدریج گسترش پیدا کرد تا جایی که از تمامی کشورهای بلوک سرمایه داری غرب نیز در تبلیغ سبک زندگی مصرفی سبقت گرفت. در این روند به طور باورنکردنی و بدون هیچ ترحمی حتی مخ و روح کودکان معصوم در برنامه های زنده کودک هدف اصابت تبلیغات بازرگانی زنده و زننده واقع شد؛ امری که در هیچ جای جهان مجاز و متعارف نبوده و نیست! محصول فرهنگی و رسانه ای این دوره سیاه سیما، اگر بیزار کردن مردم از تماشای تلویزیونی که بدون فاصله منطقی کالاهایی تکراری را در دقایقی طولانی تحت عنوان مجعول ساخت ایران، تبلیغ می کند، و سوق دادن مردم به سوی رسانه های بیگانه نباشد؛ قطعاً سازگاری با این روند و افزایش تقاضای کاذب و مصرف زدگی در دورانی است که باید بنیان اقتصاد مقاومتی با عنایت به نقش واحد خانواده در تحقق آن شکل می گرفت.
 
حال دلیل غضب و برخورد قاطع مدیران عصبانی با « شهید سمت خدا» چه بود؟
علمای دین و روحانیان شریف میهمان برنامه ـ که با استخفاف مقام شامخ روحانیت شیعه در صدا و سیما، صرفاً «کارشناس» خوانده می شوند ـ به این روند اعتراض کردند و با قید ملاحظات همه جانبه، تعارفات و تمجید از آقایان به صفات و محاسنی که قطعاً شایسته بسیاری از آن ها نیستند، مدیریت را نقد و در واقع «امر به معروف و نهی از منکر» کردند. این بزرگان برای تذکر غیرقانونی بودن پخش آگهی بازرگانی در حین برنامه کودک، به قانون مصوب همین سازمان استناد کردند و برای اثبات غلط بودن این مسیر و برخی اقدامات غیرفرهنگی صدا و سیما به گفتاری از مقام معظم رهبری؛ و متواضعانه متقاضی اختصاص یک برنامه مناظره عصر جمعه به این موضوع شدند. در این برنامه که هدف آن ارتقای فرهنگ مذهبی و ایمان دینی مردم و خصوصاً جذب طیف گسترده مخاطبان در داخل و خارج از کشور بود، تمامی این اقدامات با انگیزه ادای وظیفه و اصلاح روندهای انحرافی و غیراسلامی و دفاع از مبانی فرهنگی اسلام و امنیت اعتقادی مخاطبان سیما انجام شد.
متاسفانه برخی مسؤولین این سازمان عریض و طویل و ناکارآمد، این مقدار امر به معروف و نهی از منکر را از مقامات روحانی و متدینی هم که به قصد ارشاد ملت تن به تبختر این مدیران می دهند، تاب نیاورده و با تحت فشار قرار دادن تهیه کننده برنامه، او را وادار به استعفا می نمایند (جهت اطلاع از مابقی ماجرا توصیه می شود که مردم تصاویر و اخبار بخش های منتشر شده این برنامه و سوابق درگیری را دنبال کنند). نهایت این که روز دوشنبه هفته جاری، مجری بسیار ممتاز و مبادی آداب و متشخص این برنامه در اعتراض به برکناری تهیه کننده تلاشگر و محترم پس از دو ماه کشمکش، با ادبیاتی متین و متعالی از مردم خداحافظی می کند و میهمان بسیار عالیمقام، روحانی جلیل القدر جناب فرحزادی ـ با تاسف زیاد ـ ضمن اشاره به تلاش های صورت گرفته برای حل بحران و «التماس ها» برای گذشتن از خطاها(!)ی فردی که به شدت مورد اعتماد و تایید علمای همکار برنامه است، از مقام معظم رهبری، مراجع، علما و بزرگان دیگر تقاضای کمک و دخالت کرده و در همراهی با تهیه کننده و مجری موفق و مسلط برنامه «سمت خدا» اعلام می کنند که اگر تا جمعه این مشکل حل نشود، علمای همکار با این برنامه، دیگر به همکاری خود ادامه نخواهند داد. البته فکر بد نکنید؛ خطای مورد اشاره، ظاهراً پخش با مجوز (بله! با مجوز!) بیانات انتقادی ده سال قبل مقام معظم رهبری خطاب به مدیران سازمان صدا و سیما بوده است. 
 
آیا این جای شگفتی نیست که گروه تولیدکننده برنامه محبوب «سمت خدا» به جرم پخش بیانات رهبری مورد غضب قرار بگیرد و برنامه سازی که به لحاظ توفیق وسیع و مستمر خود در وظیفه تبلیغ و دعوت دینی ـ که مهم ترین وظیفه حکومت دینی و رسانه رسمی آن است ـ مورد توجه بینندگان قرار گرفته، به جای حمایت و تشویق، با تفرعن، عدم تحمل و برخورد خشونت باری مواجه شود که موجب اشک و التماس علما شده و در نهایت علیرغم وساطت و خواهش و اصرار این عزیزان در جلسات متعدد و حتی ۵ ساعته به نحو اهانت باری طرد و حذف شود؟!
 
بر این اساس به نظر می رسد اصل ماجرا و ذنب لایغفری که برنامه شهید شده «سمت خدا» مرتکب شده، نه پخش تصاویر رهبری، بلکه خبط محاسباتی در این باب بوده که در سال ملقب به فرهنگ و مدیریت جهادی می توان بعضی مدیران فرهنگی ژنرال مآب را نقد فرهنگی نمود و از بعضی برنامه ها و مدیریت آن ها انتقاد کرد! همانانی که سال ها در خصوص عملکرد مخرب دولت پیشین در اقتصاد و فرهنگ عمومی و اسلامی جز تایید و تمجید نداشتند، ولی اکنون با پخش الفاظ تند و اهانت بار و در واقع دشنام های آقای ..... علیه دولت فعلی، پشت سنگر «انتقاد آزاد و ضرورت آن در یک رسانه مستقل » مخفی می شوند! و همانانی که در مورد یک مجری خطاکار برنامه های متعدد مذهبی که اتهام غیراخلاقی اش در محاکم شرعی همین نظام اثبات و مجازاتش هم تایید شد و مردم را بهت زده کرد، اعلام می کنند که از طرف صدا و سیما هیچ منعی برای حضور آقای ..... در برنامه های مذهبی شبکه ..... وجود ندارد. 
 
امیدوارم اکنون وجوه تشابه این دو ماجرا تا حدی روشن شده باشد؛ ضرب و جرح دو آمر به معروف و ناهی از منکر؛ یکی طلبه ای جوان و تنها در خیابان و پس کوچه های تاریک شهر و به دست افراد شرور بی دین و دیگری برنامه گروهی از علمای بزرگوار در پیچ و خم ادا و اطوار ریاست مدیران سیما و به دست متصدیان و مدعیان فرهنگ ملی و دینی کشور در مقابل چشم میلیون ها بیننده در سراسر جهان! با همان انگیزه احساس وظیفه مومنین درباره دین خدا و دیانت وامنیت مردم و با همان رفتار مهاجم و برخورد حذفی و فیزیکی زورمندان در مواجهه با حرف حساب! با همان نیت انجام وظیفه شرعی و با همان جنس عدم تحمل جاهلان کلاه مخملی! 
و اما تفاوت ها! انصافاً تفاوت هایی هم وجود دارد که قابل انکار نیست و باید به بخشی از آن ها نیز اشاره کرد.
اول این که افراد مدیر در سازمان مورد بحث که برای خود وجاهت مذهبی و اشرافیت دینی قائلند و با ادبیات مذهبی خود، مردم را موعظه های یکساعت و نیمی می کنند، خود به آنچه می گویند باور ندارند و عمل نمی کنند؛ در حالی که آن گروه اشرار جز آنچه هستند و باور دارند و عمل می کنند، ادعایی ندارند! 
 
تفاوت دیگر این که اراذل و اوباش مرجع فکری و عقیدتی کسی نیستند و حداکثر امنیت ساکنین یکی دو محله را تهدید می کنند؛ اما مدیران صدا و سیما در جایگاه سیاستگذاری برای تعلیم و تربیت جامعه قرار دارند و گستره تاثیر انحراف فکری و عملی آن ها ده ها میلیون انسان و سراسر جهان است.
 
سوم این که در برخورد اراذل و اوباش با طلبه شهید، ابزار ضرب و جرح و حذف، سلاح سرد و قلدری مبتنی بر زور بازو بوده؛ اما در عملکرد مدیران یقه سفید، قلدری متکی به نرم افزاریست مرکب از اعمال فشار، اجبار به استعفا، برکناری، اخراج توهین آمیز، ایراد نسبت ناروا و در نهایت دروغ؛ کما این که اعلام کرده اند که مدت قرارداد گروه تهیه کننده برنامه سمت خدا به اتمام رسیده است. غافل از این که مردم ده دیگرفریب قسم های چوپان دروغگو را نمی خورند!
 
اختلاف دیگر آن که گروه ضارب طلبه شهید، فاقد طرفداران سیاسی و جناحی بوده و در برابر قانون، قشون هماهنگ و حاشیه امن نداشته، بلکه برعکس شاکی و معترضان پای کار دارند؛ لکن گروه ضارب دوم، پشتگرم به دوستان همفکر و همگرای خود، خیالشان راحت است که حتی اگر مقدسات اعتقادی، انتخاب سیاسی مردم و امنیت روانی و اخلاقی جامعه را هم به سخره و هجمه و بازی بگیرند، و مثلاً در بخش های خبری رسمی هم ـ بر خلاف همه رسانه های جهان ـ بخشی را به لودگی جوانان جویای نام و نان و تخریب و هتک حرمت افراد اختصاص دهند، باز هم در حاشیه امنیت حاصل از هماهنگی بوق های حامی، جز تعارفات و احترامات نخواهند دید. همچنین اطمینان دارند که دفاع از شهید «سمت خدا» جایی در تجمعات موسوم به دفاع از امر به معروف و نهی از منکر نخواهد داشت! و بالطبع از جانب معترضان نیز به دلایل مختلف کمترین تهدیدی متوجه آقایان نخواهد شد!
 
تفاوت چهارم در این است که در صدا و سیما این توانمندی وجود دارد که بلافاصله برنامه ای غصبی و جعلی با همان نام برنامه قبلی، با تهیه کننده جدید و مجری جدید و حتی محتوای مغایر و جدید(!) روی آنتن فرستاده شود تا آب از آب تکان نخورد و اصلاً معلوم نشود چه کسی و چرا رفته و چه کسی آمده است و در این عمل نسخه های مجرب و متعدد دارند که بر این اساس مدارک جرم امحاء شده و اصل برخورد و ضرب و جرح منجر به حذف، دیگر قابل اثبات نیست! 
 
فکر می کنید در چنین روندی که حتی روحانیت معظم در انجام وظیفه فرهنگی خود جرأت نقد مدیران را نداشته باشد، زمانی خواهد رسید که فرهنگ نقد و فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما نهادینه شود؟! آیا نباید پذیرفت که مشکل نهادی نشدن فریضه مذکور در جامعه ما، با اعدام ضاربین قمه کش حل نمی شود؛ چون ریشه در جای دیگر ـ یعنی نهاد قدرت و تنفر آن از نقد قدرت ـ دارد؟! آیا نباید ترسید و افسوس خورد که در چنین نقاطی است که دین و سیاست از هم جدا می شوند و سیاست با ابزار عریان قدرت خشن، حاکمیت خود را بر دین اجبار کرده و از آن برای مطامع خود استفاده ابزاری می کند؛ در حالی که خود به لوازم اعتقادی دین پایبندی ندارد؟
شاید بهتر باشد به جای ادامه زنجیره افسوس ها و پرسش ها، از جناب ضرغامی بخواهیم درباره «شهید خلیلی» و «جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ و شریعت اسلامی» و «ضرورت حمایت مدیران اجرایی از آمران و ناهیان در سال ملقب به فرهنگ و مدیریت جهادی» در تجمع راهپیمایان متدین سخنرانی کند؛ زیرا گذشت زمان ثابت کرده که در پیگیری مطالبات رهبری، یک سخنرانی طولانی تنها اقدامی است که مدیرانی شبیه ضرغامی می توانند انجام دهند!


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.