آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

جانبازی که ۲۴ساعت بعد از شهادتش زنده شد!




تاریخ: ۱۵ مهر ۱۳۹۴

به گزارش شلمچه نیوز، محمد رضا جعفری یکی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است که در عملیات کربلای ۴ بعنوان غواص حضور داشته اند، وی در این رابطه به خبرنگار ما چنین می گویند:
پیش از آغاز عملیات کربلای ۴، غواصّان ما آموزش های زیادی دیدند و به دلیل اینکه عملیات در زمستان بود آموزش های غواصان سخت ترین آموزش بود هم به لحاظ سرمای سوزان زمستان و هم نوع آموزش آن ، که دقت عمل خاصی را می طلبید.

userupload_2013_15682899871443964159.8754

ما قبل از این عملیات توفیق زیارت مقام معظم رهبری که آن موقع رئیس جمهور بودند را پیدا کردیم و دلمان قرص و محکم شده بود و یادم هست وصیت نامه خودم را تحویل حضرت آقا دادم.
ما در شب عملیات به شلمچه ” نهرعرایز” رفتیم، در شب علمیات معنویت خاصی حاکم بود. در صبح عملیات در دو ستون به سمت جزایر “ام الرصاص” و جزیره “بلجانیه ” حرکت کردیم و من از جمله غواصانی بودم که به سمت “جزیره بلجانیه ” رفتم، شرایط بسیارسختی بود، عملیات هم سخت و نفس گیر بود، در اطراف ما عراقی ها با امکانات پیشرفته ای فعال بودند و در پشت سرمان هم آب بود و امکان برگشتن مشکل بود، در همین اوضاع داشتیم محاسبه می کردیم که یکدفعه منطقه کاملا روشن شد و هواپیماهای عراقی بر روی آب منور ریختند بگونه ای که  منطقه عملیاتی مثل روز روشن شد و عراقی ها هم ستون های ما را دیدند و هم آتش را شروع کردند ( بطوری که در آن عملیات از ۵۰۰ نفر غواص شاید تنها ۲۰۰ نفر بازگشتند)، و ما در زیر رگبار گلوله ها فقط داشتیم مقاومت می کردیم ، همه ارتباطات ما با پشت سرمان قطع شده بود در همین حال فرمانده غواصّان به من گفت که به عقب برگردیم و من گفتم حالا که عقب برویم باید مجروحان را با خودمان ببریم،  ما با درست کردن جان پناه به عقب بازگشتیم که درمسیر برگشت مجبور بودیم سینه خیز برویم که با وجود سیم خاردارهای زیادی وجود داشت تمام بدنمان زخمی و خونین شده بود، در هر صورت به نزدیکی یکی از مقرهای خودی رسیدیم،  درهمین حال با موج انفجارگلوله توپ عراقی ها به بالا پرت شدم وبه زمین افتادم و از هوش رفتم و وقتی چشمانم باز شد دیدم در پتویی سرخ رنگ داخل آمبولانس در حال حرکت هستم و فورا بلند شدم و فریاد زدم مرا کجا می برید!! مرا کجا می برید!! که یک دفعه راننده آمبولانس ترمز کرد وپا به فرارگذاشت و من به دنبالش می دویدم و به او گفتم مگر چه شده ؟ گفت تو ۲۴ساعته  که شهید شده ای و الان زنده شده ای وبا حالتی مضطرب به من گفت دیگر من نمی توانم با شما بیایم و خودت برو با آمبولانس هر جا دلت خواست برو !، من هم رفتم سوار آمبولانس شدم و راننده هم با یک ماشین دیگر که داشت عبور می کرد به سمت بیمارستان صحرایی حرکت کردیم و همه از این جریان متعجب شده بودند اما با توجه به اینکه حال من خوب نبود و بدنم خونین بود به بیمارستان منتقل شدم و بعد از پنج روز بستری ترخیص شدم و رفتم خط مقدم و خود را آماده کردم تا در عملیات کربلای پنج شرکت کنم و الحمدالله در عملیات کربلای پنج هم شرکت کردم و با لطف پروردگار پیروزهای بزرگی بدست آوردیم و قلب امام خشنود شد……

نام: محمدیان از اصفهان   تاریخ: ۱۵ مهر ۱۳۹۴
هم لذت بردم و هم از راننده امبولانس حال کردم............................خدا این انسانهای مخلصی را برای اسلام نگه دارند ایشان شهید زنده است
نام: منصوری   تاریخ: ۱۶ مهر ۱۳۹۴
درود خدا به این شهید زنده

قرآن کريم :

وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شَىْ ءٍ قَدْرًاٌ؛
[سوره طلاق، آيه ۳]

هر كس بر خدا توكل كند، كفايت امرش را مى كند، خداوند فرمان خود را به انجام مى رساند، به راستى خدا براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است.
نام: بی نام   تاریخ: ۱۶ مهر ۱۳۹۴
السلام علیک یا اباصالح المهدی علیک آلاف التحیة و الثنا

یا اباصالح المهدی روحی فدا

دوست دارم حضورت را و ظهورت را

ولی می دانم که از اینکه بگویم

آقا بیا!

حرف بیجاییست

چون تو نرفته ای که بیایی

تو بوده ای و هستی

این منم که گم شده ام در لابلای گناهان ریز و درشتم

این منم که نیستم باید بیایم

دوستت دارم مولای عزیزم

می دانم برایم دعا می کنی آقا

از این لحظه می خواهم

برای مطیع امرت شدن تلاش کنم

برای همنشینی با تو سعی کنم

برای برطرف شدن موانع دیدارت گناه نکنم

باید بیایم تا حضورت و ظهورت را ببینم

یا اباصالح المهدی روحی فدا
نام: بی نام   تاریخ: ۱۷ مهر ۱۳۹۴
درود خدا بر این شهید زنده و انسانی بزرگ و شهادت شهید همدانی را خدمت همه شما تبریک و تسلیت عرض می کنم....
نام: بی نام   تاریخ: ۱۹ مهر ۱۳۹۴
آری از این مردها کم داریم اینها گنج بزرگی هستند که پشتوانه عزت کشورند

لحظه ای كانال زوجی مانده ای؟/تا به صبح آيات ناجی خوانده ای؟
جنگ در كانال ماهی بوده ای؟/در كمين در فكر راهی بوده ای؟
جنگ در خاكريز نونی كرده ای؟/يک نگاه، در آب خونی كرده ای؟
انفجار چلچله حس كرده ای؟/لرزشی چون زلزله حس كرده ای؟
قطع پا و دست و سر را ديده ای؟/طفل های بی پدر را ديده ای؟
سردی دستان دوست، حس كرده ای؟/گرمی سرب زير پوست حس كرده ای؟
استخوان های تكيده ديده ای؟/گورهای پر شهيده ديده ای؟
نام: سلیمان   تاریخ: ۱۹ مهر ۱۳۹۴
با شمايم ای شلمچه ديده ها زيد و خرمال و حلبچه ديده ها با شمايم ای كه مجنون رفته ايد با شمايم ای كه در خون رفته ايد با شمايم شوكران در جامتان بوسه زد پير خمين دستانتان چه شد عشق تو، عشق من ، عشق ما مگر عشق نبود درس و سرمشق ما چه شد آن شعارهای پر طمطراق؟ چه شد آن رجزهای با اشتياق؟ چرا سر در آخور عقل برده ايم؟ چرا پشت به دنيای عشق كرده ايم؟ چه شد! چرا بی خبر كوچ كرده ايم؟ چرا رو به دنيای پوچ كرده ايم؟ به وقت تلاطم، مرداب گشته ايم تجمل كه ديديم بی تاب گشته ايم به وقت تكاپو مرداب گشته ايم تجمل كه ديديم گرداب گشته ايم شگفتم چرا تيغ ها شد غلاف؟ مگر گرگ و ميش كرده اند ائتلاف؟! مگر گرگ خون خوار عدويت نبود؟ مگر شهد عشق در سبويت نبود؟ مگر گرگ خون خوار سبويت ربود؟ كه عاقل شدی عاقلی بی سجود؟ چرا انتظار فرج سرد گشت؟ چرا برگ دل اين چنين زرد گشت؟ چرا هی دم از بی كسی می زنيم؟ چرا داد دل واپسی می زنيم؟ چرا فصل می بی سبو گشته ايم؟ چرا استخوان در گلو گشته ايم؟ بسيجی كه نيست استخوان در گلو مگر می شود می پرست بی سبو؟ سبو تا كه هست می پرست زنده است شهادت كه هست بر لبان خنده است ولايت كه هست ما چرا خسته ايم؟ چرا پای دل را به غم بسته ايم؟ بيا با ولايت شويم رهسپار بيا با ولايت رويم روی دار بيا عشق را خوب هدايت كنيم دفاعي درست از ولايت كنيم اولی الامر منكم ولايت بود به حق جانشين امامت بود
نام: بی نام   تاریخ: ۱۹ مهر ۱۳۹۴
درود بر این شهید زنده و باعث افتخار ما ایرانی ها شهیدان عند رب اجلاس کردند/
نظر بر حضرت عباس کردند
شراب از جام اکبر نوش کردند/
چراغ نیستی خاموش کردند
نظر چون بر شه عشاق کردند/
جهان را بر فنا مشتاق کردند
نام: بی نام   تاریخ: ۲۰ مهر ۱۳۹۴
سلام خدا بر این شهید زنده و بدانیم که این انسان ها سرمایه های اسلام و وطن هستند


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.