حب امام علي (ع) از نشانههاي مؤمن است
آيت الله تهراني
بحث ما راجع به تربيت، يعني روش رفتاري و گفتاري دادن بود و گفته شد انسان به طور غالب و معمول در چهار محيطِ خانوادگي، آموزشي، رفاقتي و شغلي ساخته ميشود و روش ميگيرد. فضاي پنجمي هم حاكم بر آن چهار محيط است كه اگر بعداً رسيديم ـان شاءاللهـ بحث ميكنيم. بحث ما به محيط سوم، يعني محيط رفاقتي رسيد و عرض كردم در بين اين محيطها، محيط رفاقتي قويترين محيط است كه از نظر تربيتي و روش گرفتن، در ابعاد گوناگون وجودي انسان، اعمّ از بُعد اعتقادي و نفساني و عملي بر روي او اثر ميگذارد.
در جلسه گذشته آياتي را در باب انتخاب رفيق مطرح كردم كه خداوند در چند بُعد نهي ميفرمايد از اينكه برخي افراد را به عنوان دوست و رفيق انتخاب كنيد. در بُعد اعتقادي ميفرمايد: "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمين ". در بُعد عملي هم ميفرمايد: "وَ ذَرِ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا ". كه در جلسه گذشته گفتيم اينها از نظر عملي افراد لااُبالي هستند. جلسه گذشته بُعد اعتقادي و بُعد عملي بحث شد.
آزمودن دوست در بُعد نفساني
در اين جلسه بُعد نفساني را مطرح ميكنيم. ما بُعد نفساني هم داريم كه انسان بايد در بحث صداقت و رفاقت اين را هم در نظر داشته باشد كه با هر كسي رفيق نشود و با او بساط دوستي را پهن نكند. روايتي از امام صادق (ع) است كه حضرت فرمود: "لَا تُسَمَّ الرَّجُلَ صَدِيقاً سِمَةً مَعْرُوفَةً حَتَّى تَخْتَبِرَهُ "؛ كسي را به نام دوست نخوان تا اينكه او را بيازمايي؛ يعني كسي را به عنوان اينكه دوست تو است نخوان بهطوري كه مردم بگويند فلاني رفيق فلاني است، يا خودت بگويي، رفيقم فلاني است؛ اصلاً اين كار را نكن، "حَتَّى تَخْتَبِرَهُ ". نكته اينجا است كه بايد او را بيازمايي و امتحانش كني. اِختبار يعني آزمودن. حالا به چه چيز او را امتحان كني؟ حضرت سه چيز را مطرح ميفرمايد.
اوّلين ملاك؛ هنگام غضب
اول: "تُغْضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبَهُ يُخْرِجُهُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ "؛ خشمش را آزمايش كن، ببين آيا اين از افرادي است كه وقتي عصباني ميشود، مرزي را رعايت نميكند؟ آيا خشم، او را از حق به سوي باطل ميكشاند؟ آيا آنجاهايي كه عصباني ميشود، چه در بُعد گفتارياش و چه در بُعد رفتارياش لجامي از شرع به دهانه نفسش زده است؟ يا نه، چون عصباني شده هر چه به دهانش بيايد، ميگويد و هر كاري كه از دستش برآيد، ميكند؟ اين اشاره به بُعد نفساني است. رفيق ميخواهي بگيري، از نظر خشم آزمايش و امتحانش كن. چون ممكن است ـنعوذباللهـ يك مقدار رذالت داشته باشد؛ لذا اوّل ببين آيا مثل حيوان ميماند يا انسان است؟ چون حيوان است كه وقتي خشمگين ميشود هر كاري ميكند؛ هم گاز ميگيرد، هم لگد ميزند. انسان كه اين كارها را نميكند. حالا كه انسان است و زبان دارد، ببين آيا موقع خشم هرچه به زبانش ميآيد را ميگويد؟
دومين ملاك؛ هنگام شهوت
حضرت به عنوان دومين ملاك براي آزمودن فرد پيش از دوستي ميفرمايند: "وَ عِنْدَ الدِّينَارِ وَ الدِّرْهَمِ ". اين خشم نيست، اين شهوت است؛ شهوت نسبت به مال است. يعني امتحان كن، ببين اين شخص راجع به پول چگونه است؟ آيا مرزهاي شرعي را رعايت ميكند يا اصلاً به حرام و حلال كاري ندارد؟ اين را امتحانش كن. همين طوري او را رفيق خود نخوان و نگو فلاني رفيق ما است.
اينجا يك نكته طلبگي بگويم؛ ظاهر اين روايت در مورد روابط اجتماعي است. چون اگر او را به خودت نسبت دهي و بگويي فلاني رفيق من است، تو هم در اجتماع خراب ميشوي. چون وقتي مردم جامعه ببينند اين شخص در جايي خرابكاري كرد، آبروي تو هم ميرود. اگر ديدند جايي عصباني شد و حرفهاي بيربط و قبيح و ناپسندي گفت، يا ديدند از هر جايي كه رسيده مال مردم را ميخورد، ميگويند رفيق تو است و كارهاي ناپسند او آبروي تو را هم ميبرد. تازه اينها همه مربوط به ظاهر است؛ يعني حضرت درباره ظاهرش اينطور ميفرمايند؛ چه رسد به باطن. چون باطن مهمنر است. لذا ميگوييم به طريق اُولي وقتي ميخواهي رفيق انتخاب كني، ببين از نظر درونياش چگونه است. از نظر دروني و باطني اولويت دارد كه ببيني اين شخص كيست. چون تو ميخواهي با انسان رفيق شوي و رابطه دروني پيدا كني، نه با حيوان!
اوّل اِختبار، بعد دوستي
حالا مطلبي ميخواهم عنوان كنم كه خودش در باب تربيت در محيط رفاقتي مسأله مهمي است. ما در معارفمان مسألهاي داريم كه در اين روايت هم بود كه حضرت فرمودند: "حَتَّى تَخْتَبِرَهُ ". مطلب اين است كه در باب دوستيابي ما به طور كلي مسأله "اِختبار " را داريم؛ يعني با هركه ميخواهي رابطه رفاقتي برقرار كني، قبلش او را آزمايش و امتحان كن.
روايتي از علي (ع) است كه فرمودند: "لَا تَثِق بِالصَّدِيقِ قَبلَ الخُبرَةِ ". اگر ميخواهي به عنوان صداقت به رفيق اعتماد كني، قبل از آنكه او را بيازمايي هيچ وقت اعتماد نكن. قبل از اينكه او را بيازمايي، به او دل نبند. ممكن است سؤال كنيد چرا؟ جهتش اين است كه اگر قبل از اِختبار و امتحان با او دوستي كردي و رابطهات تنگاتنگ شد، محبّت او در دل تو تشديد ميشود و اين رابطه محبّتي موجب ميشود كه اين رفاقت در ابعاد گوناگون اعتقادي و نفساني و عمليات، چه رفتاري و چه گفتاري بر روي تو اثر بگذارد؛ چون گفتار هم عمل است؛ گفتار عملِ زبان است. اين يك مطلب.
مطلب دوم آن است كه اگر انسان بدون اينكه قبلاً آزمايشي كرده باشد، با شخصي در رفاقت رابطه محبتي برقرار كند ـ اصلاً رفاقت بر مبناي محبت است ـ اگر كسي "قبل الإختبار " بيايد رفيق شود، اين محبت رفيق در دل او آمده است و اينجا است كه ديگر نميتواند تشخيص بدهد كه آن شخص دوست خوبي است يا خير. اگر بخواهم قبل از آنكه آن رشته محبّتي رفاقتي بين من و شما تقويت شود شما را بيازمايم، ميتوانم؛ چون ميتوانم چه در بُعد اعتقادي، چه در بُعد عملي و چه در بُعد نفساني شما دقيق شوم كه آيا با هم، همسو هستيم يا نيستيم. آدم عصباني مزاجي هستي، افسارگسيختهاي يا نه؟ در بُعد شهوتيات، كسي هستي كه به اسارت شهوت رفته يا نه؟ حالا چه شهوت مالي باشد، چه جنسي باشد، فرقي نميكند. در بُعد عملي خارجي ميتوانم بفهمم كه آيا انسان متشرّعي هستي يا نه، بيبندوبار و لااُبالي هستي.؟ اگر هم شخص متدين بيغرض و بيمرضي كه درباره تو اطلاعاتي دارد مطلبي بگويد، از او ميپذيرم. قبل از دوستي است كه ميتوانم اينها را تشخيص دهم؛ امّا اگر بعد از اينكه رفيق شدي، آنوقت بخواهي آزمايش كني، بدان كه حالا كور و كر هستي. نه ميتواني عيبهايش را ببيني، نه ميتواني بشنوي.
محبّت كور و كر ميكند
چند روايت در اين زمينه بخوانم. علي (ع) فرمودند: "عَينُ المُحِبِّ عُميَةٌ عَن مَعَايِبِ المَحبُوبِ "؛ چشم كسي كه ديگري را دوست دارد، از اينكه عيبهاي او را ببيند كور است. در ادامه ميفرمايند: "وَ أُذُنُهُ صَمَاءٌ عَن قُبحِ مَسَاوِيهِ ". يعني گوشش هم به خاطر حبّ كر است. كر است از اينكه بخواهد عيبها و زشتيهاي او را بشنود. اين يك قانون كلي است. اين روايت را از پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلم) بخوانم كه حضرت فرمودند: "حُبُّكَ لِلشَّيْءِ يُعْمِي وَ يُصِمُّ ". حبّ شيء انسان را كور و كر ميكند. اينجا شئ است، آنجا بحث مُحبّ و محبوب بود. اينكه اين همه به ما در باب دوستيابي سفارش ميكنند كه آقا مراقب باش، براي اين است كه رفاقت بر محور محبّت است و محبّت چنين كاري ميكند كه ميفرمايند تو را كور و كر ميكند.
دين بر محور محبّت است
شما نگاه كنيد كه در مسأله دين هم ميگويند كه اصلاً دين بر محور محبّت است. روايتي از امام باقر (ع) است كه حضرت فرمود: "الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّينُ ". يعني اصلاً اينها با هم تفاوت ندارند. يعني اينقدر محبّت نقشش قوي است؛ لذا در باب مسأله رفاقت، "اِختبار قبلَ الرِّفاقة " را مطرح ميكنند. با هر كس ميخواهي دوستي كني، به صِرفِ ظواهر بسنده نكن. در ابعاد سهگانه اعتقادي، نفساني و عملي او را آزمايش كن؛ وگرنه بِدان كه رفاقت چون نقش سازندگي و نقش تخريبياش بسيار قوي است، تأثيرش خيلي زياد است. حالا من از اينجا وارد شوم در اين جهت كه در رواياتمان هم زياد داريم كه ميفرمايند برويد با اولياءالله رفيق شويد. حبّتان نسبت به اولياءالله باشد، چرا؟ جهتش معلوم و مشخص است؛ چون اين محبّت است كه مظهر رفاقت است. اين محبّت اولياءالله نقش سازندگي دارد.
پرهيز از حب دشمنان خدا
در روايتي از علي (ع) است كه حضرت فرمود: "إيَّاكَ أن تُحِبَّ أعدَاءَ اللهِ "؛ از محبّت نسبت به دشمنان خدا بپرهيز. آنهايي كه دشمن خدا هستند، يكوقت رشته محبّتي با اينها برقرار نكني. "أو تُصفِيَ وُدَّكَ لِغَيرِ أولِيَاءِ اللهِ ". يعني بپرهيز از اينكه محبّتت را براي غير دوستان خدا خالص كني. جهتش اين است كه اين رابطه تنگاتنگ، محبّتآور است؛ محبّت كه آمد خطرناك است. البته بِدان آنجايي كه بدون اختبار و آزمودن در سه بُعد اعتقادي، عملي و نفساني باشد خطرناك است؛ ولي اگر اختبار و آزمايش شد، بهترين نقش سازندگي را بر روي انسان دارد. عرض كردم در روايات داريم كه يك وقت با غير اولياء خدا "لحمك كلحمي " نشوي! خيلي صميمي نشوي! چون تعبير به "أو تُصفِيَ " داشت؛ يعني مبّحتت را براي غير اولياي خدا خالص نكني!
حبّ علي، نشانه مؤمن
چون شب عزيزي است (شب عيد سعيد غدير)، به مناسبت روايتي در همين باب از پيغمبر اكرم (ص) ميخوانم كه فرمودند: «عُنْوَانُ صَحِيفَةِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ». البته نميرسم كه بحث مفصّل كنم؛ لذا فقط اشاره ميكنم. «عنوان» يعني تيتر و سرخط. منظور از «صحيفه» هم نامه عمل است؛ صحيفه مؤمن كه ميگويند، يعني نامه عمل مؤمن. حالا در صحيفه چيست؟ در آن همه چيز هست. چه مسائل اعتقادي، چه مسائل ملكات و چه اعمال خارجي، همه در آن صحيفه هست. ولي ظاهرش راجع به اعمال است؛ اعمّ از جوارحي و جوانحي. روز قيامت نشر صُحف ميشود؛ حالا اين تعبير پيغمبر يعني چه؟ تعبير پيغمبر جنبه كنايي دارد. «عنوانِ صحيفه» يعني اگر تيتر صحيفه عمل هركس اين بود كه اين شخص محبّ علي (ع) است، معلوم ميشود كه تمام صحيفهاش خوب است؛ يعني اين حبّ علي (ع) در ابعاد گوناگون انساني، چه بُعد اعتقادي و چه بُعد نفساني و چوارحي، نقش سازندگي دارد.
البته اين را هم دقّت داشته باشيد كه حتماً نبايد از نظر فيزيكي با حضرت مواجهه پيدا كنيم تا با ايشان رفيق شويم؛ رفاقت رشته محبّتي بين دو موجود است. ممكن است اينجا نباشد، اما دوستش داشته باشم، هر چند اينكه او را نبينم. بيا با علي (ع) رفيق شو! بيا محبت علي (ع) را در دلت جايگزين كن كه تو را در سه بُعد ميسازد. لذا اگر روز قيامت مؤمن بيايد، همان تيتر نامه عملش را كه نگاه ميكنند، ديگر قضيه تمام ميشود. همان تيتر را نگاه ميكنند و ميبينند اين با علي (ع) رفيق بوده است. اگر با علي (ع) رفيق بوده، حتماً حبّ علي (ع) هم در دلش بوده و مُسلّم است كه اين شخص مسائل شرعي را هم رعايت ميكرده است. حالا اين بحث ديگري است كه اگر غفلتاً خطاهايي يا لغزشهايي از او سر زده چه ميشود، كه شب آخر بحث ميكنيم.
|