پاسخ محكم و مستدل آيتالله العظمي سبحاني به عدم تحريف قرآن
تاریخ: ۲۴ آبان ۱۳۸۹
به گزارش حوزه نیوز، حضرت آيتالله سبحاني در پاسخ به سئوالي پيرامون تحريف قرآن گفتند: زمزمه تحريف قرآن مجيد بيشتر از طرف مسيحيها و يهوديها ساز شده است. از آنجا كه به شهادت مسلّم تاريخ، كتب آسماني اين دو قوم با گذشت زمان، دستخوش تحريف و تغيير گشته و اعتبار و ارزش اصلي خود را از دست داده است، آنان كوشش ميكنند كه قرآن كريم را نيز به شائبه تحريف آلوده سازند!
ميگويند شيعه معتقد است كه قرآن تحريف شده، آيا اين درست است؟
پاسخ: از نظر شيعه، قرآن يگانه كتاب آسماني تحريف نشده است كه هم اكنون به همان صورت اوليه در اختيار همه مسلمانان جهان قرار دارد.
قرآن تنها كتابي است كه سراسر آن صحيح است. هيچ كتاب صحيحي جز قرآن در اختيار مسلمانان نيست و غير از آن، همه كتابها، بدون استثنا، قابل نقد و بررسي هستند.
قرآن سند عقيده و شريعت است كه بايد مسلمانان هر دو را از آن كتاب دريافت كنند. اگر اختلافي در مسألهاي رخ داد، حَكَم و داور در مورد آن مسأله، قرآن است.
در سرتاسر تاريخ، در ميان شيعيان، غير از قرآن کنونی و موجود در تمام اعصار، قرآن ديگري نبوده است و هم اكنون صدها هزار قرآن مخطوط و مطبوع در كتابخانههاي عمومي و خصوصي و خانههاي شيعيان موجود است و جز همين قرآنِ موجود در نزد همه مسلمانان، قرآني حتي با اندكي اختلاف در ميان آنان وجود ندارد.
نسبت تحريف به شيعه، افترايي ناجوانمردانه است كه از ناآگاهي يا دشمني با شيعه سرچشمه ميگيرد. تنها وجود چند روايت در كتب حديث كه به ظاهر حاكي از تحريف است، دستاويز مخالفان قرار گرفته و شيعه را متّهم کردهاند که اعتقاد به تحريف دارد، در حالي كه اين روايات به خاطر تضاد با قرآن ، فاقد ارزش است و اگر بنا باشد وجود روايات تحريف در كتب حديثي، دليل بر چنين عقيدهاي باشد، مذاهب ديگر را نيز بايد به تحريف متهم كرد؛ زيرا در كتابهاي حديثي آنان روايات تحريف فراوان است و چنان كه بارها گفتهايم، كتابهاي حديثي، كتابهاي اعتقادي نيستند و اصول عقيدتي را بايد از منابع قطعي مانند قرآن مجيد، عقل روشن و قاطع و روايات متواتر و متضافر اخذ كرد.
در اين بخش كلمات برخي از بزرگان شيعه را درباره عدم تحريف نقل ميكنيم، امّا پيش از آن، به اثبات اصل عدم تحريف ميپردازيم:
زمزمه تحريف قرآن مجيد بيشتر از طرف مسيحيها و يهوديها ساز شده است. از آنجا كه به شهادت مسلّم تاريخ، كتب آسماني اين دو قوم با گذشت زمان، دستخوش تحريف و تغيير گشته و اعتبار و ارزش اصلي خود را از دست داده است، آنان كوشش ميكنند كه قرآن كريم را نيز به شائبه تحريف آلوده سازند!
تاريخ با قاطعيت گواهي ميدهد كه نسخههاي «تورات» بارها در جريان حوادث مختلف تاريخي ـ خصوصاً در حمله بخت النصر به بيتالمقدس ـ از ميان رفته و عدّهاي از رجال مذهبيِ يهود، آن را بعداً به رشته تحرير درآوردهاند.[1]
به گواهي تاريخ، انجيلهاي چهارگانه نيز سالها پس از حضرت مسيح(ع) به وسيله عدّهاي به رشته تحرير درآمده و بدين ترتيب از انجيلي كه به صورت يك كتاب آسماني بر حضرت عيسي(ع) نازل شده، نشاني در دست نيست.[2]
كساني كه تمام معارف و اصول مذهبي خود را بر اساس چنين كتابهايي بنيان گذاشتهاند; مايلند قرآن را نيز به همان سرنوشت متهم سازند. از اين رو مدعي شدهاند كه قرآن هم با گذشت زمان، دستخوش تحريف شده است. در حالي كه نحوه جمعآوري و نگهداري قرآن كريم در تمام ادوار تاريخ اسلامي، اساساً با تاريخ تورات و انجيل در ادوار يهوديّت و مسيحيّت قابل مقايسه نيست.
تاريخ نشان ميدهد كه وضع قرآن كريم در هيچ كدام از ادوار اسلامي دچار ابهام و پيچيدگي نبوده است. در اين باب بايد به دو نكته كه پاسخ بسياري از سئوالات را در خود نهفته دارد، توجّه كنيم:
1. قرآن کريم كتابي بود كه در همه شئون زندگي اجتماعي مسلمانان، انقلابي ايجاد كرد. قرآن زندگي سابق آنها را درهم كوبيد و به جاي آن يك زندگي نوين، بر اساس ايمان و اصول انساني پديد آورد. بنابراين، قرآن كتابي بود كه با شئون اصلي زندگي مسلمانان ارتباط داشت و آنها سياست، اقتصاد، قوانين اخلاقي و حتّي آداب و رسوم معاشرت خانوادگي خود را از اين كتاب آسماني ميگرفتند. در شبانه روز پنج بار در نمازها با آن سر و كار داشتند و بالاخره در همه حوادث روزمرّه، اوّل به قرآن و سپس به سنّت و روش پيامبر اكرم(ص) مراجعه ميكردند.
در اين صورت، كتابي كه تا اين اندازه با زندگي مردم آميخته و تا اين حد مورد مراجعه و استفاده آنها بوده، چگونه ممكن است مورد تحريف واقع شود و افكار عوام يا خواص متوجّه آن نگردد؟
احتمال اين، كه در قرآن تحريف واقع شده و كسي متوجّه آن نگرديده، به مانند اين است كه احتمال دهيم در قانون اساسي ملّت بزرگی، تغييري ايجاد شود، ولي كسي متوجّه آن نگردد. آيا ممكن است موادّ قانون اساسي يك ملّت دستخوش تحريف شود، ولي مردم نفهمند و سر و صداي آن بلند نشود؟ نقش قرآن در زندگي اجتماعي مسلمانان، به مراتب بيش از نقش يك قانون اساسي در زندگي ملّتهاي امروز بوده، و بدين ترتيب آن چنان افكار متوجّه آن بود كه اگر كمترين تحريف در آن رخ ميداد، با عكس العمل شديدي مواجه ميگرديد و اعتراضها از هر ناحيه شروع ميشد.
2. تاريخ مربوط به جمعآوري قرآن در زمان پيامبر اكرم (ص) و اهميّت فوق العاده و ويژهاي كه آن حضرت و مسلمانان به حفظ و كتابت قرآن نشان ميدادند، ثابت ميكند كه حتّي كم شدن كلمهاي از قرآن كريم به هيچوجه امكان نداشته است.
به شهادت تاريخ، در زمان پيامبر خدا(ص) عدّه زيادي از مسلمانان دانشمند كه تعداد آنان را تا چهل و سه نفر نوشتهاند[3] به دستور آن حضرت هر آيه و يا سورهاي را به محض نزول، مينوشتند و اين نوشتهها با اهتمام و كوشش هرچه تمامتر در ميان مسلمانان نگهداري ميشد. معروفترين آنها كه اهتمامشان به نوشتن قرآن به مراتب بيش از ديگران بود، حضرت علي بن ابي طالب(ع) و زيد بن ثابت بودند و بدين ترتيب از قرآنهايي كه به وسيله اين افراد نوشته ميشد، نسخههاي متعدّدي در ميان مسلمانان وجود داشت كه در قرائت و استفاده از قرآن، مرجع شبانهروزي همه مسلمانان بود.
علاوه بر اين، عدّه زيادي از مسلمانان، آيات و سورههاي قرآن را از بر كرده بودند. اينها در كار حفظ قرآن بسيار دقيق بودند و سعي داشتند حتّي كلمهاي از اين كتاب آسماني را فروگذار نكنند. اين عدّه كه به آنها «قاريان» گفته ميشد، پيوسته مورد مراجعه و استفاده مردم در قرائت قرآن بودند.
توجّه مسلمانان و قاريان به حفظ و نگهداري قرآن به حدّي بود كه روزي ميان «اُبيّ بن كعب» و «عثمان» خليفه وقت دربارة آية «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنْفِقُونَها فِي سَبيلِ اللّه» اختلافي رخ داد، عثمان مدّعي بود كه وحي الهي «الّذين» است ـ بدون واو ـ و بايد اين كلمه (و) از نسخههاي قرآن حذف گردد، ولي «اُبي» ميگفت ما از رسول خدا اين آيه را همان طور كه در قرآنها موجود است شنيدهايم. بگو مگو ميان دو نفر درگرفت. ناگهان «اُبي» با شدّت هر چه تمامتر گفت: «هر كس بخواهد اين حرف را از قرآن بردارد، شمشير بر ميگيرم و خون او را ميريزم!» پافشاري «اُبي» سبب شد كه خليفه حرف خود را پس بگيرد.[4]
وقتي بحث بر سر تغيير يك حرف از قرآن به چنين ماجرايي منجر شود، آيا ميتوان گفت كه قرآن دستخوش تحريف شده و آياتي از آن حذف گرديده است؟
علاوه بر دو مطلب اساسي فوق، بايد توجّه داشت كه در آيات متعدّدي از قرآن كريم، به مسأله عدم تحريف قرآن و اين كه اين كتاب آسماني از تغيير و تبديل مصون خواهد بود، تصريح شده است; آنجا كه ميفرمايد:
«إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكرَ وَإِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ».[5]
«ما قرآن را نازل كرديم و به طور قطع نگهدار آنيم!».
علما و دانشمندان اسلامي نيز در كتابهاي تفسير و كلام تصريح کردهاند كه دانشمندان مسلمان اجماع دارند كه در قرآن تحريفي رخ نداده و اگر احياناً در ميان دانشمندان كسي پيدا شده كه معتقد به موضوع تحريف بوده، بر اثر پارهاي از اخبار مجعول است كه بعضي از مغرضين در كتب احاديث وارد كردهاند. بديهي است اين گونه اخبار از درجه اعتبار ساقط است و يا اخباري بوده كه معني و مفهوم واقعي آن را كشف نكردهاند.
[1] . به کتابهاي «قاموس کتاب مقدس» و «الهدي الي دين المصطفي» مراجعه شود.
[2] . به کتابهاي «قاموس کتاب مقدس» و «الهدي الي دين المصطفي» مراجعه شود.
[3] . تاريخ القرآن زنجاني، فصل ششم، ص 20.
[4] . الدر المنثور:4/379.
[5] . سوره حجر، آيه 9
|