مدارك دانشگاهي؛ طبلي ميان تهي بر دوش اشتغال
تاریخ: ۲۹ آبان ۱۳۸۹
به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا»، اين روزها جوانان بالنده ايراني 37 درصد جمعيت كشور را تشكيل ميدهند، جواناني كه 15 تا 29 سال دارند و اگر با كمي اغماض تا سن 35 سالگي را هم جوان به حساب آوريم، ميتوانيم با شعفي همراه با نگراني ادعا كنيم كه نيمي از جمعيت كشور ما را جوانان تشكيل ميدهند؛ شعف از اين بابت كه ايران جوان پر از اميد و دلهاي روشن است و ميتواند به رشد و توسعه بيشتر دست يابد و نگراني از اين جهت كه اين خيل عظيم جوان، خواستههاي مهم و معقولي دارند كه بايد در شرايط معمول جامعه دستيافتني باشد.
در اين ميان به دست آوردن يك شغل مناسب و متناسب با ويژگيهاي جوان ميتواند مهمترين خواسته وي و سد شكن ساير خواستههايش باشد اما بر اساس گزارش واحد اطلاعات اقتصادي اكونوميست كه در ماه ژوئن 2010 انتشار يافت، نيروي كار ايران در سال گذشته 25 ميليون نفر و نرخ بيكاري 12.9 درصد بوده و پيشبيني شده است كه اين شاخصها در سال جاري به ترتيب به 25 ميليون و 700 هزار نفر و 13.2 درصد برسد.
*مستقل شدن از نوع اقتصادي
استقلال يعني قدرت مواجهه با مشكلات بدون اينكه روي كمك كسي حساب كني، يعني روحت آنقدر قوي باشد كه سختيها را تحمل كند و براي حل مشكلات نگاهش فقط متوجه اراده خدا و خودش باشد.
لازمه استقلال داشتن، اعتماد به نفس است و نكته كنكوري فرمول مستقل بودن اين است كه استقلال را بايد به تدريج آموخت، بايد روح و عقلت با هم هماهنگ باشد تا با كوچكترين مشكلي جا نزني، پس اول بايد روحت را پرورش دهي و تمرين اسقلال را با خودت تكرار كني؛ اينكه بخواهي تصميم بگيري و واقعاً تصميم بگيري البته با احترام به نظر ديگران و پذيرفتن نظرات درست و منطقي.
مستقل بودن، حس خوشايندي است كه ميتواند جنبههاي مختلفي داشته باشد اما مهمترين جنبه آن از ديد جوانان، استقلال اقتصادي است؛ استقلالي كه بدون اشتغال پديد نخواهد آمد.
هر چقدر سن بالاتر برود، اگر همچنان جوان بيكار باشد، برايش سخت خواهد بود كه از پدر و مادرش پول بخواهد، حالا اگر خود را به آب و آتش زده باشد و شغلي نيافته باشد يا هنوز در حال درس خواندن باشد يا اينكه سرباز باشد فعلاً راه ديگري ندارد؛ هر روز كه ميگذرد، نيازهايش بزرگتر ميشود يا بايد كمي با حياتر به جيب پدر و مادرش نگاه كند يا فقط به فكر برآورده شدن خواستههايش باشد.
رويا صولتي، يك دانشجوي جوان در اينباره به خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا» ميگويد: به نظر من استقلال تا وقتي كه جوان از خانوادهاش پول تو جيبي ميگيرد كاملاً بي معناست و مسلماً والدين با توجه به رفتارهايي كه از فرزندشان ميبينند، كاملاً متوجه ميشوند كه چقدر ميتوانند به فرزندشان اعتماد كنند.
وي ادامه ميدهد: بالاخره بزرگترها هم روزگاري در سن و سال جواني بودهاند و اين تجربه را داشتهاند اما به هر حال تا زماني كه متكي به خانواده باشيم، طعم استقلال كامل را نخواهيم چشيد ضمن اينكه مستقل بودن جوان هميشه سبب خواهد شد كه خانواده ارزش بيشتري براي وي قائل باشند.
محمد جواد هدايت 26 ساله و دانشجوي كارشناسي ارشد تغذيه است كه در يك شركت خصوصي نيز كار ميكند در زمينه اهميت كسب استقلال اقتصادي جوانان بيان ميدارد: با پيشرفت جامعه نيازهاي جوانان هم بيشتر شده و براي يك جوان سخت خواهد بود كه براي برآورده شدن نيازهايش، مثل يك كودك از پدر و مادرش كمك بخواهد.
هدايت ميگويد: بنابراين يك جوان سعي ميكند كه هر طور كه شده كاري براي خود پيدا كند تا به اصطلاح دستش در جيب خودش برود.
وي تأكيد ميكند: اگر اين استقلال مالي براي يك جوان دير ايجاد شود، به عزت و اعتماد به نفس وي لطمه خواهد خورد و احساس خودكمبيني از عوارض اين مسئله خواهد بود، به طوريكه فرد هميشه فكر ميكند كه نسبت به همسنوسالان خود چيزي كم دارد، به خصوص اگر جوانان پيرامون فرد بيكار نباشند.
*مراقبتهاي افراطي از فرزندان مانع از استقلال آنان خواهد شد
بهمن (ك)، 29 ساله كه آموزگار آموزش و پرورش است، به اهميت نوع رفتار مردم با جوانان اشاره ميكند و اظهار ميدارد: به عقيده من چگونگي رفتار جوان با اجتماع و ميزان مسئوليت پذيري وي در قبال مسائل اجتماعي ميتواند تعيينكننده نوع رفتار خانواده با جوان باشد.
وي ميافزايد: خانوادههايي هستند كه از فرزندشان مراقبتهاي افراطي ميكنند؛ اين امر كه بهدليل ترس از گرفتار شدن فرزند در مشكلات است، مانع از استقلال وي خواهد شد.
به اعتقاد اين جوان 29 ساله، اينگونه فرزندان پس از جدا شدن از خانواده، گرفتار مشكلات عديدهاي خواهند شد و چون تا كنون نتوانستهاند با مشكلات زندگي دست و پنجه نرم كنند، آسيب زيادي خواهند ديد.
اين آموزگار جوان آموزش و پرورش، سن به استقلال رسيدن افراد را به نسبت قدرت تصميم گيري و طرز فكر آنان متفاوت ميداند ولي خاطر نشان ميكند: به هرحال يك جوان بالاخره به سني ميرسد كه احساس ميكند ميخواهد خودش براي خودش تصميم بگيرد البته اين حالت معمولاً بعد از سن بلوغ اتفاق ميافتد.
* سرقفلي اعتماد والدين
بزرگترها تا يك جوان بيكار را ببينند، ميگويند آن قديمها يك بچه، يك خانواده را ميچرخاند ولي حالا چي؟ و بعد نگاهي تأسف آميز حواله جوان ميكنند و جوان فقط به اين فكر ميكند كه آن قديمها با حالا فرق داشته و هزار جور توجيه و تفسير براي خودش ميسازد اما امان از اينكه ناهار و شام همين جوان كمي دير آماده شود، يا باب ميلش نباشد، يا خواهر و برادر كوچكتر مزاحم خواب ظهر گاهيش شوند، حالا با اين طرز رفتار و برخورد انتظار دارد كه پدر و مادر شش دانگ اعتمادشان را به نامش بزنند و براي مستقل شدن رويش حساب باز كنند.
سارا متقي 27 ساله و دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي در مورد علت عدم استقلال جوانان حتي پس از به دست آوردن كار ميگويد: براي خيلي از پدر و مادرها قبول اين نكته كه فرزند آنها بزرگ شده و آن كودك ديروز نيست، سخت است؛ در حالي كه جوان خود را به آب و آتش ميزند تا از لحاظ مالي به استقلال برسد، پدر و مادر با محبتهاي افراطي خود، به وي اين اجازه را نميدهند و از وي ميخواهند كه پولش را پس انداز كند.
وي در ادامه خاطر نشان ميكند: گاهي جوان به يك وسيله احتياج دارد ولي چون براي تهيه آن وسيله بايد پول پدر و مادرش را خرج كند، ترجيح ميدهد كه از خير آن بگذرد، در صورتي كه اگر خودش پول داشت و به استقلال مالي رسيده بود حتماً اين احتياط را كنار ميگذاشت و آن وسيله را تهيه ميكرد.
* قبولي در دانشگاه؛ برآوردن نياز خود يا جامعه
بعضيها درس ميخوانند تا كنكور قبول شوند فقط براي اينكه بايد قبول شوند، بعضيها كنكور ميدهند كه در آينده بتوانند يك شغل خوب با درآمد عالي پيدا كنند، بعضيها كنكور ميدهند تا زير بار سربازي نروند و حداقل چند سالي اين خدمت مقدس را عقب بيندازند بلكه با گرفتن مدرك، دوران سربازي را راحتتر بگذرانند، بعضيها كنكور ميدهند تا وقتي به خواستگاري ميروند حداقل بگويند كه دانشجو هستند يا در پايان تحصيلات دانشگاهي با ارائه مدرك معتبر از وزارت علوم بتوانند گزينههاي بهتري را براي همسري برگزينند، بعضيها كنكور ميدهند تا حداقل براي چند صباحي هم كه شده از زير چتر نظارتي خانواده خارج شوند و مثلاً به رفتن به دانشگاههاي دور و ترمي يكبار به خانه آمدن راضياند.
حالا در اين آشفته بازار چه كسي ميخواهد براي كسب علم و دانش به محيط مقدس دانشگاه پا بگذارد؟ چه كسي حاضر است سختيهاي بيشتري را تحمل كند كه در رشتهاي قبول شود كه بيشتر به درد مملكتش بخورد؟ مرد اين ميدان كيست؟
*آب با طعم مدرك
دانشگاه كه تمام ميشود، مدرك موقت پايان تحصيلات را دريافت ميكني، چند تا عكس 4*3 ميگيري با كلي وسواس و نگراني از اينكه عكسهايت خوب به نظر برسد و همه چيز مرتب باشد به دنبال يك ميز دو نبش و يك صندلي راحتي در يك اداره دولتي ميگردي، تمام روزنامهها و سايتهاي دولتي را به دنبال آگهي استخدام جستجو ميكني و با يافتن نخستين موقعيت، خودت را آماده ميكني تا يك كنكور ديگر بدهي، آن هم در شرايطي كه براي به دست آوردن آن شغل فقط به يك نفر احتياج دارند پس بايد با هزاران نفر رقابت كني.
چند صباحي كه به اين منوال گذشت، كمكم به دنبال يك كوزه مناسب ميگردي تا پر از آبش كني و مدركت را بگذاري روي درش و آب مدرك بخوري!
*عروسكي كه جان دارد
وقتي كه به كلي از به دست آوردن شغل دولتي نا اميد شدي، به دنبال اشتغال در بخش خصوصي ميروي با همه گرفتاريهايش؛ شغل خصوصي، محل خصوصي، ارتباطات خصوصي و حقوقي كه دريافتش به خيلي چيزها بستگي دارد و بيمهاي كه كارفرما از ارائه آن طفره ميرود.
پناه بردن به بخش خصوصي در زمينه اشتغال در سادهترين شكل ممكن باز كردن صفحه نيازمنديهاي يك روزنامه است كه در بهترين موقعيت، احراز شرايط يك منشي همه فن حريف با روابط عمومي بسيار قوي است به طوري كه بتواني در محل كار با در و ديوار ها هم ارتباط برقرار كني و از پشت تلفن مار را از سوراخش بيرون بياوري.
مرحله بعد؛ وارد شدن به ساختماني است كه نامش شركت است و در طبقات انتهايي يك برج زندگي ميكند؛ وارد كه بشوي و در را كه پشت سرت ببندي ارتباطت با دنياي خارج به طور كلي قطع خواهد شد، حالا اينكه در اين شركت معتبر چند نفر كار ميكنند يا اصلاً منشيگري يا كارمندي از ديدگاه رؤساي شركت به چه معناست كه از تو ميخواهند به خودت برسي، يعني رنگ و لعاب سر و صورتت را بيشتر كني تا مشتريان هر از گاهي را نپراني، بماند.
و البته كشف بيشترين خاصيت تو كه به زودي برايت محرز خواهد شد؛ كاربرد تو اين است كه پس از گذراندن سالها تحصيلات دانشگاهي و دورههاي آموزشي آزاد، بايد نقش يك عروسك را بازي كني، البته عروسكي كه جان هم دارد.
*پذيرفتن نخستين موقعيت، از دل و جان
براي يافتن كار حتي اگر در بخش خصوصي هم باشد، بايد يك جفت كفش آهنين بپوشي و از سايتهاي اينترنتي، شركتها، دوستان و آشنايان راهنمايي بخواهي و راه بيفتي.
در فهرستي كه تهيه كردهاي اول به دنبال مراكز و مؤسساتي هستي كه ممكن است به مدرك تحصيلي تو احتياج داشته باشند، خيلي كه تلاش و تكاپو كني و اگر بخت با تو يار باشد شايد بتواني چنين موقعيتي را پيدا كني، شايد!
در بيشتر موارد پس از جستجوي بسيار اگر يك موقعيت شغلي برايت فراهم شد ، اصلاً ربطي به مدرك تحصيليات ندارد و تو كه بايد شغلي داشته باشي تا بتواني براي زندگي آيندهات برنامه ريزي كني، نخستين موقعيت شغلي را ميپذيري از دل و از جان.
حالا اين آش شله قلمكار را يك بار بچش، با نخستين مزمزه كردن ياد روز قبولي در دانشگاه ميافتي، قبولي در رشتهاي كه نه با تواناييهايت سازگاري داشت و نه با علايقت، رشتهاي كه شايد براي خالي نماندن فرم انتخاب رشته، انتخابش كرده بودي، حداقل 4 سال درس خواندي تا مدركت را بگيري و حالا شغلي را بايد انتخاب كني كه با آن مدرك هم تطابقي ندارد.
چند وقت بعد اگر همچنان شانس با تو يار باشد و سر همان كار باشي و مثلاً به خاطر تعديل نيرو يا فرار كارفرما از پرداخت حق بيمه يا به كار گرفتن فاميل، آشنايان و دوستان كارفرماي محترم در جايگاه شغلي جنابعالي، همچنان صندليت را نگه داشته باشي نهايتاً يك كارمند هستي كه هر روز به سر كاري ميرود كه نه دوستش دارد و نه آن را به خوبي بلد است.
فاطمه (س) كه ليسانس كامپيوتر دارد در مورد عواقب توجه نكردن به علايق افراد در انتخاب شغل به خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس«توانا» ميگويد: وقتي براي انتخاب شغل به علايق و خواستههاي افراد توجه نشود، انجام آن كار در دراز مدت تأثيرات رواني بدي بر روي فرد دارد به گونهاي كه فرد با خود، همكاران و ارباب رجوع بناي ناسازگاري را ميگذارد.
وي ادامه ميدهد: وقتي فردي در اين موقعيت قرار گيرد مسلماً نميتواند تواناييهايش را كه مختص به اوست در انجام كارش به نمايش بگذارد و كمكم خلاقيتش از بين خواهد رفت و رفته رفته فرد به يك روبات تبديل خواهد شد.
*كتابهايي حجيم و نه چندان سودمند
حالا كه ابر و باد و مه و خورشيد و فلك، دست به دست هم دادهاند تا تو شغلي پيدا كني و جزء بيكاران جامعه نباشي و درصدي به آمار اين عزيزان اضافه نكني، كتابهاي دوران دانشگاهت را كمي ورق بزن، از كدام مبحث تئوري اين كتابها و جزوات حجيم، اكنون ميتواني براي بهبود روند كارت استفاده كني؟ گاه در ميان اين يادگاران دوران تحصيل كتابهايي را ميبيني كه براي تمامي رشتهها مشترك بودند و عملاً در هيچ رشتهاي كاربرد نداشتند.
حالا پس از عبور از هفت خوان و يافتن شغلي مناسب با مدركت، به لطف آن كتابهاي حجيم و نه چندان سودمند، كاري به دست آوردهاي كه بلد نيستي آن را انجام دهي؟
كارفرماي محترم هم انتظار دارد كه از نخستين روز آغاز كار، همه چموخم امور را بلد باشي؛ در حال حاضر تنها راه حل براي تو اين است كه يا دست به دامان دورهها و كتابهاي آموزشي شوي يا از همكارانت كمك بخواهي.
مهدي محمديان، 33 ساله كه علاوه بر دانشگاه در حوزه علميه نيز تحصيل ميكند، كمتوجهي نظام آموزش عالي به نيازهاي جامعه را يكي از دلايل بروز بيكاري در ميان فارغالتحصيلان دانشگاهها ميداند، اظهار ميدارد: با توجه به اينكه كسب مهارت، نياز اساسي يك جوان براي رسيدن به شغل و پذيرش مسئوليتهاي تخصصي در جامعه است؛ بين دورههاي آموزشي آزاد و مواد درسي دانشگاه با آنچه بازار كار از نظر فني يا علمي به آن نياز دارد، فاصله بسياري وجود دارد.
مهديه صالحي 29 ساله كه مربي پيش دبستان است و در رشته نقاشي تحصيل كرده است نيز ميگويد: براي به دست آوردن اين شغل دوره آزادي را كه توسط يكي از دانشگاهها برگزار ميشد، گذراندم و بعد در يكي از دبستانها به صورت شركتي مشغول به كار شدم.
وي ميافزايد: هنگامي كه آموزشهاي دانشگاهي با نيازهاي جامعه منطبق نباشد، مسلماً وقت مفيدي كه در دانشگاه به طور بالقوه ميتوانسته براي فرد وجود داشته باشد به هدر ميرود و فرد پس از خروج از دانشگاه و در مواجهه با محيط كار دچار احساس ناكارآمدي خواهد شد.
آرمين زماني 31 ساله كه ديپلم فني و حرفهاي دارد، در همين رابطه بيان ميدارد: پس از گذراندن دانشگاه، فرد بايد دوباره كلي وقت، انرژي و پول صرف كند تا نيازهاي كاري خود را از كلاسهاي آزاد تأمين كند، در صورتيكه اگر آموزشهاي دانشگاهي بر اساس نيازهاي تخصصي جامعه تنظيم شود و ضمناً از طرف اساتيد به صورت كاملاً عملي و كاربردي تدريس شود، انرژي و توان مضاعفي به بازار كار كشور تزريق خواهد شد و سطح كارايي افراد و مشاغل بالا خواهد رفت.
*فراگيري مهارتهاي غير دانشگاهي براي ورود به عرصه كار ضروري است
رقيه اميدوار كه در شرف ورود به دانشگاه بوده و بسيار علاقمند است كه در كنار تحصيل به كار هم بپردازد، اظهار ميدارد: بالاخره هر جواني بايد كار داشته باشد بنابراين زماني كه يك فرصت شغلي برايش فراهم ميشود بدون در نظر گرفتن رشته تحصيلياش آن شغل را انتخاب ميكند و اين مسئله، هم سبب پائين آمدن كيفيت كاري و هم سبب آزردگي روحي فرد خواهد شد، ضمن اينكه وقتي يك موقعيت شغلي براي يك جوان فراهم شود نميتواند به راحتي ريسك كند و شغل كنونياش را از دست بدهد و به دنبال شغل مورد علاقهاش برود و با وجود شرايط بد احتمالي ناچار به ادامه آن كار خواهد بود.
وي آموزشهاي دانشگاهي را براي ورود به بازار كار كافي نميداند و به دست آوردن مهارتهايي نظير فراگيري زبان انگليسي، نرمافزارهاي رايانهاي و مهارتهاي فني را براي اين امر بسيار ضروري عنوان ميكند.
*برخورد افكار
پدر و مادر با كلي اميد و آرزو جوان را ميرسانند به لحظهاي كه بايد وارد بازار كار شود، كار كردن به خاطر خودش و آيندهاش، ديدن بيكاري جوان و بالا رفتن سنش براي هيچ پدر و مادري خوشايند نيست.
از يك طرف پدر و مادرها نگران كار، تجرد، خطر انحراف، اعتياد و هزار مسئله ريز و درشت براي جوانانشان هستند و از طرف ديگر جوان با همه علاقمنديش براي يافتن كار، به اين مهم دست نيافته است و ترس از آينده موج افكار پريشان را به ذهنش سرازير ميكند، به هر حال در فضاي محدود يك آپارتمان اين افكار درهموبرهم موج ميزند و امكان برخورد هم پيش خواهد آمد.
فاطمه صادقي 26 ساله كه پرستار است، در همين رابطه ميگويد: انتظار خانوادهها پس از سالها حمايت مادي و معنوي از فرزندانشان، اين است كه پس از گذراندن دانشگاه، وارد بازار كار شوند و اين مسئله سبب تحميل فشارهاي رواني بر جوانان ميشود.
مهدي حجتي كه با وجود گذراندن تحصيلات دانشگاهي در مقطع ليسانس برق و الكترونيك، هنوز شغل ثابتي ندارد و به صورت موقت با چند شركت خصوصي همكاري ميكند، اظهار ميدارد: فشارهاي رواني وارد بر جوانان بيشتر از سوي جامعه به آنان وارد ميشود، ولي بعضاً از سوي خانوادهها به آن دامن زده ميشود، در صورتي كه بسياري از خانوادهها در گذشته فضاي آزمون و خطا را براي فرزندان خود به وجود نياوردهاند و اكنون كه جوان در محيط پر از رقابت جامعه از ديگران عقب مانده و كار مناسب با روحيات خود را پيدا نميكند، وي را سرزنش ميكنند.
وي ميگويد: البته كساني هم هستند كه كار مورد علاقه خود را به خاطر نداشتن پارتي يا محيط نامناسب و فضاي رواني بد محيط كار از دست ميدهند.
*خودت را باور كن
در دنياي پيش رويت به هر چه كه بخواهي برسي، همه ميگويند خودت را باور كن، اصلاً اين «خود» كيست كه با باور كردنش انگار تمام درها به رويت گشوده ميشوند و راهها برايت هموار، «خود» تو همانيست كه روزي كه به اين دنيا پا گذاشت توان راندن پشهاي را هم نداشت، اگر اكنون با گذشت اين همه سال هنوز هم توان راندن مشكلي را نداشته باشد، پس اين «خود» چه رشدي داشته است؟
رشد از نوزادي تا جواني، حاصل باور داشتن جسم است ولي حاصل باور داشتن روح چيست؟ يعني ميتوان باور كرد كه قفس رشدپذير باشد و پرنده ميل به پرواز نداشته باشد؟
محمد حسين افصحي جوان 24 ساله كه كارشناس كشاورزي است، ميگويد: براي مستقل شدن، ما ابتدا بايد خودمان را باور كنيم، تا پدر و مادرمان هم ما را باور كنند.
وي ميافزايد: كسي كه تحمل يك مشكل كوچك را ندارد، چگونه ميتواند ادعا كند كه يك فرد مستقل است، چنين فردي چگونه ميتواند هم از پس خرج و مخارج يك خانواده و هم از پس تربيت فرزندان بر آيد؟
افصحي ادامه ميدهد: در برخي كشورها از سنين كم، به فرزندان آموزش داده ميشود كه كارهاي مربوط به خودشان و حتي برخي كارهاي مربوط به خانواده را انجام دهند، در صورتيكه در كشور ما فرزندان تا سنين بالا به خانواده وابسته هستند و متأسفانه اين وابستگي خيلي اوقات سبب افتخار خانوادههاست.
زهرا سادات علوي كه سال آخر دوره پزشكي را ميگذراند، مهمترين عامل براي ايجاد خودباوري در جوانان را خانواده ميداند و به خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا» اظهار ميدارد: وقتي فرد از كودكي اجازه امتحان كردن داشته باشد، كمكم به خود باوري ميرسد، بهگونهاي كه در ارتباط و برخورد با مردم و جامعه ميتواند بهتر عمل كند.
وي تأكيد ميكند: خودباوري براي ايجاد خلاقيت در كارهاي محوله به فرد نقش انكارناپذيري دارد.
* وقتي كار آفريده خواهد شد
از گذشتههاي دور، يعني همان زماني كه انسان خودش را به تدريج شناخت تا همين امروز، دليل اصلي ايجاد شغل نياز انسان و رفع احتياج وي بوده است البته در اين ميان مشاغلي نيز هستند كه مشاغل كاذب به حساب ميآيند.
شايد در جامعه امروز ما كارآفريني يكي از مهمترين راهحلهاي رفع بيكاري به خصوص در ميان جوانان باشد و ناگفته پيداست كه بخش خصوصي نقشي بسيار تعيين كننده و انكارناپذير در راهاندازي و مديريت اين تحول عظيم بر عهده دارد.
وقتي حرف از بخش خصوصي به ميان ميآيد، ذهن بيشتر متوجه افرادي با سرمايههاي فراوان ميشود كه مسلماً براي صيانت از سرمايه خود احتياط زيادي به خرج ميدهند و زماني كه سرمايه خود را در خطر ببينند، قيد كارآفريني را ميزنند ولي به راه افتادن چرخ كارخانههاي بزرگ يا به تماشا نشستن رشد بخش كشاورزي و يا حتي تأسيس كارگاههاي خانگي، نيازمند همت مليست و بهتر است زمينهاي فراهم شود كه پس اندازهاي كوچك خانوادهها در كنار هم جمع شود و عزم اقيانوس ملت، بيكاري را ريشهكن كند.
رضا اميني، فرهنگي بازنشسته توسعه فرهنگ كارآفريني در جامعه را مهمترين عامل مقابله با بيكاري ميداند و ميگويد: بيشتر جوانان حتي فرزندان خانوادههاي متمول به دنبال اين هستند كه ازطريق بخش دولتي كسب و كاري براي خود ايجاد كنند و اين مسئله فشار مضاعفي را بر دولت وارد ميكند كه در اداره ديگر بخشهاي كشور اثرگذار است.
مرتضي سليم زادگان، پدري كه دو جوان بيكار دارد، كارآفريني در جامعه امروز را داراي بازدهي زماني طولاني مدت نميداند و خاطر نشان ميكند: در جامعهاي كه مدرك حرف اول را ميزند، كارگاهها يا مراكز فنيوحرفهاي، كارگراني را آموزش ميدهند كه حتي در صورتيكه كار مثبت و قابل قبولي انجام دهند، مدرك بالايي ندارند.
وي در ادامه ميافزايد: اين كارگران به هيچ وجه امنيت شغلي ندارند و تعداد زيادي از آنها از نظر بيمه و حقوق بازنشستگي حتماً دچار مشكل خواهند شد.
*كمبود شغل موجب بيكاري جوانان نشده است
مجيد ابهري، مشاور كميسيون اجتماعي مجلس با اشاره به اينكه از نظر آسيبشناسي رفتاري، كمبود شغل موجب بيكاري جوانان نشده است، تصريح ميكند: يكي از مشكلات بيكاري جوانان خود آنها هستند چرا كه جوانان امروزي تن به هر كاري نميدهند و اصطلاحاً توقعاتشان تا حدودي بالا رفته است.
وي در ادامه به خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا» ميگويد: متأسفانه در بعضي از مواقع دستگاهها و نهادها براي استخدام نيروي مورد نيازشان تبعيضاتي را قائل ميشوند كه اين امر موجب سرخوردگي جوانان جوياي كار شده است.
اين متخصص علوم رفتاري و آسيبشناسي اجتماعي با بيان اينكه «بعضي از افراد جوياي شغل در ديگر كشورها تن به انجام بدترين كارها ميدهند»، ميافزايد: در كشور ما افراد به علت گذراندن مراحل دانشگاهي و چندين مرحله كار اداري كه در آخر مشخص نيست به نتيجه ميرسد يا خير، حاضر به جستجوي شغل نيستند كه اين معضلي مهم و جدي براي كشور محسوب ميشود.
وي اظهار ميدارد: بيكاري، مادر تمام آسيبهاي اجتماعي است چرا كه از بيكاري آسيبهاي اجتماعي فراواني از جمله دزدي، اعتياد، قتل و بزهكاري در جامعه اشاعه پيدا ميكند.
*فردي به عنوان پارتي بايد جوان جوياي كار را به دستگاهها معرفي كند
ابهري تصريح ميكند: در بعضي از مواقع مشاهده ميشود جواناني با مدرك بالاي دانشگاهي براي رسيدن به يك شغل ساده بايد از مراحل مختلفي عبور كرده تا آن شغل را به دست آورند و اين امر در صورتي مهيا ميشود كه در كنار مدرك و گذراندن مراحل مختلف، فردي به عنوان پارتي، وي را به دستگاهي معرفي كند.
وي بيان ميكند: تربيت خانوادگي، روحيه حاكم بر جامعه، بعضي از تبعيضها و اشكالات موجود در ادارات از عمدهترين دلايل بيكاري و عدم به كارگيري افراد شايسته است.
* سرمايهگذاران بخش خصوصي با ايجاد واحدهاي صنعتي و توليدي اشتغالزايي كنند
مشاور كميسيون اجتماعي مجلس با اشاره به اينكه دولت متولي اشتغال در جامعه است، ادامه ميدهد: سرمايهگذاران بخش خصوصي بايد به جاي سرمايهگذاري در زمينههاي مختلف با ايجاد واحدهاي صنعتي و توليدي اشتغالزايي كنند و مسلماً با انجام شايسته اين كار البته با همكاري دولت، بيكاري در كشور ريشهكن خواهد شد.
وي ميافزايد: متأسفانه بسياري از افراد به بهانه ايجاد واحدهاي توليدي و صنعتي و ايجاد اشتغال وامهاي كلان و نجومي دريافت ميكنند و سرمايه ملي را در زمينههاي ديگر صرف ميكنند كه اين مسئله آثار و مشكلات فراواني را در جهت بيكاري جوانان به همراه داشته است.
ابهري تأكيد ميكند: در مقابل افرادي كه وامهاي كلاني دريافت ميكنند، افرادي هستند كه براي ايجاد يك شغل از صندوقهاي قرضالحسنه و بانكها تقاضاي وامهاي ناچيز ميكنند كه براي دريافت آن بايد از فيلترهاي مختلف و بسياري بگذرند تا شايد وام به آنان تعلق گيرد كه اين امر يكي ديگر از عوامل بروز سرخوردگي افراد و ايجاد معضل بيكاري در جامعه ميشود.
*بيكاري جوانان رنج جانكاهي است
عليرضا محجوب، عضو كميسيون اجتماعي مجلس با بيان اينكه اشتغال مهمترين دغدغه جوانان امروز است، به خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا» ميگويد: بيكاري جوانان، رنج جانكاهي را براي همه به همراه خواهد داشت كه تبعات آن متوجه تمام افراد جامعه است.
وي با اشاره به ارائه طرحهاي لازم براي حل معضل بيكاري تصريح ميكند: خوشبختانه طرح مشاغل خانگي كه بيشتر جمعيت زنان را ميتواند پوشش دهد، به تصويب مجلس رسيد؛ در اين طرح با حمايت از مشاغل خانگي كه در ايران سابقه بسياري دارد، مقرر شد كه براي انوع مشاغل خانگي از جمله فعاليتهاي اينترنتي و تجارت الكترونيك، شرايط كافي فراهم شود.
محجوب با بيان اينكه مشاغل خانگي تنها يكي از راه حلها در رفع معضل بيكاري است، ميافزايد: نرخ بالاي بيكاري بعد از زنان متوجه قشر تحصيل كرده كشور است كه متأسفانه براي رشتههاي تحصيلي آنان بازار كار وجود ندارد و بايد به فكر مزيتي براي اين جوانان باشيم ضمن اينكه خود فرد با كسب تحصيلات تكميلي ميتواند در رشتهاي كه بازار پسند است ادامه تحصيل دهد.
*با تشكيل مركز ملي مهارت موضوع اشتغال افراد متخصص حل خواهد شد
اين نماينده مجلس شوراي اسلامي با اشاره به سالها تحقيق و تفحص پيرامون موضوع اشتغال اظهار ميدارد: با تشكيل مركز ملي مهارت كه با نظارت سازمان وزارت كار و امور اجتماعي صورت ميپذيرد، ميتوان اين مشكل را براي هميشه حل و فصل كرد.
محجوب با بيان اينكه براي حل مشكل بيكاري برنامههاي طولاني مدت تدوين نشده است، ادامه ميدهد: كارهاي عملياتي ما بيشتر اورژانسي و جنبه درماني دارد و هيچ يك از برنامهها پيشگيرانه يا بلندمدت نيست؛ در واقع مشكلات فعلي را نتوانستيم برطرف كنيم چه برسد به اينكه برنامههاي طولاني مدت داشته باشيم.
*مهمترين كار، ايجاد اشتغال پايدار و تداوم پايداري آن است
محجوب با بيان اينكه «مشكل ما تولد واحدهاي توليدي نيست، بلكه مرگ و مير آنهاست»، ميافزايد: بيش از آنكه يك واحد توليدي به صحنه بيايد بسياري از واحدهاي مشغول به كار از بازار كار خارج ميشوند كه عوامل متعددي بر آن دخيل است بنابراين مهمترين كار، ايجاد اشتغال پايدار و تداوم آن است.
وي تصريح ميكند: نظر ما نسبت به اشتغال زودبازده منفي نيست ولي باور نداريم كه بشود در طولاني مدت بر اين نوع اشتغال اتكا كرد؛ لازمه اشتغال پايدار وضعيت پايدار است و اين وضعيت هم اقتصاد پايدار را مطالبه ميكند.
*راهرو گر صد هنر دارد، توكل بايدش
جواني، همانگونه كه فصل نشاط و شكوفايي استعدادهاي انسان است، فصل تجربه كردن و شكست خوردن هم هست، زندگي براي جوان پر از آرزوست، آرزوهايي كه شايد دست نيافتني باشند، اما آهنگ حركت جوان به سمت اين آرزوها آهنگي پر از اميد و شور است.
اميد رسيدن به قله كمالات معنوي و پيشرفتهاي دنيوي همراه هميشگي جوان است، اميد براي رسيدن به فرداهايي بهتر، جوان را به حركت وا ميدارد حتي اگر بارها شكست خورده باشد، نااميدي در او اثري ندارد و او راهش را براي رسيدن به موفقيت طي خواهد كرد، جوان ايراني هميشه به ياد خداست و با اميد به مهرباني خداوند راهش را طي ميكند.
|