آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

آيت الله جاودان: دشمنان اهل بيت (ع) بسياري از اسناد غدير را نابود كرده‌اند




تاریخ: ۴ آذر ۱۳۸۹

به گزارش خبرنگار آيين و انديشه باشگاه خبري فارس «توانا»، از حادثه غدير در تاريخ اسلام، تقرير‌ها و گزارش‌هاي متعددي شده است، برخي از بُن بحث‌ جانشيني در اين حادثه را نفي كرده‌اند و بيان كرده‌اند كه دليل اينكه پيامبر حديث «من كنت مولا .... » را به زبان راند، افتراها و دروغ‌هايي بود كه عليه علي ابن ابيطالب گفته مي‌شد، لذا حضرت ختمي مرتب براي دفع فتنه عليه ايشان در روز 18 ذيحجه در ميان مسلمانان گفت «هر فرد من را دوست دارد، علي را بايد دوست داشته باشد» ـ اين گروه از برادران اهل سنت هستند لغت «ولي» را به دوست معنا كرده‌اند ـ گروه دوم نيز مدعي‌اند كه پيامبر در روز غدير جانشيني بعد از خود را به امر حق تعالي به حضرت علي (ع) تفويض كرده است.
براي بررسي سندي اين دو روايت تاريخي به سراغ بهترين شاگرد علامه عسگري ـ او كه به سخن خود علامه عسكري ادامه دهنده راهش خواهد بود ـ؛ يعني آيت‌الله جاودان رفتيم، قرار ملاقات را در كتابخانه منزلش كه سراسر نور و معنويت بود گذاشته بوديم؛ هم‌اكنون مشروح اين گفت‌وگو تقديم مي‌شود:


فارس: وضعيت اسناد واقعه غدير چگونه است؟
- ما شيعيان عيد غدير را بزرگ‌ترين عيد اسلامي مي‌دانيم و اهل سنت نيز به مبارك بودن اين روز اذعان دارند زيرا رواياتي هم در خصوص عيد غديرخم در مورد آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ» است و هم‌چنين روزه در اين روز برابر با 60 سال را دارد و آن را در روايات اهل‌سنت هم داريم.

* هر يك حديث غدير از هزاران حديث نابود شده حكايت دارد

اما بايد بدانيم كه در طول 1400 سال كساني بر رأس قدرت كشورهاي اسلامي و در عالم اسلام بودند كه نمي‌خواستند غدير باشد و اگر اندكي ما سند در ميان روايات اهل سنت پيدا مي‌كنيم نشانه يك كلاغي است كه از چهل كلاغ حكايت مي‌كند و اين يك حديثي است كه از هزاران حديث سخن مي‌گويد و بحث نابودي اسناد و مدارك غدير بحث مفصلي است كه من گوشه‌اي از آن را عرض مي‌كنم.

فارس: مثال‌هايي در اين خصوص مطرح مي‌فرماييد؟
- بله،‌ طغرل سلجوقي اولين پادشاه سلجوقي ايران است كه به تأييد خليفه عباسي به بغداد مي‌رود و جزو كارهايي كه از او نام برده شده است اين است كه كتابخانه بزرگ، عظيم و بسيار ارزشمند شاپور اردشير وزير شيعه‌ي‌ آل‌عباس را كه در محله بين صورين بغداد تاسيس شده بود را مي‌سوزاند. كتابخانه شاپور بن اردشير كتابخانه‌اي است كه عمده كتاب‌هاي آن براي مؤلفان علماي جهان اسلام بوده است و با خط خودشان آن را نوشته‌اند.
در اصل اين است كه ايشان چون در دوره سه خليفه در دربار حضور داشته است، از ثروت و قدرت برخوردار بود و مؤلفان بزرگي كه در عالم شيعه وجود داشته‌اند نوشته‌هاي خود را براي او مي‌فرستند و به همين دليل كتابخانه‌اش بسيار بي‌نظير بوده است.

* فقط 100 بار شتر كتاب‌هاي فقه حنفي كتابخانه ري

و اما مثال دوم، سلطان محمود غزنوي وقتي كه ري را تصرف مي‌كند، قبل از او آل‌بويه يك فرقه‌ شيعه است كه حدود 100 سال بر ايران حكومت كرده‌اند، بنابراين كتابخانه‌هاي بزرگي را تشكيل داده بودند، او كتابخانه ري را مي‌سوزاند و فقط كتاب‌هاي فقه حنفي را از آن جدا مي‌كند و فقط اين كتاب‌هاي فقه حنفي صد شتر بار بوده است. حال ببينيد كل كتاب‌هاي اين كتابخانه چه‌قدر بوده است!
آنها تشيع را با كتابخانه را سوزانده‌اند و خون‌شان را ريخته‌اند و آنها را به دار آويخته‌اند و خانه‌هايشان را بر سرشان خراب كردند تا اين حرف‌ها نابود شود و به گوش ديگران نرسد.

فارس: در منابع اهل سنت هم حديث «ثقلين» در حد تواتر بيان شده است؟
- آنچه امروز در دست ما است يك كلاغي است كه از چهل كلاغ ديگر سخن مي‌گويد. داستان غدير در فن علم روايت‌شناسي روايتش متواتر است كه اين را متعدد از دانشمندان بزرگ اهل‌سنت گفته‌اند؛ از جمله شمس‌الدين ذهبي ـ كه در رشته حديث تاريخ رجال او از جمله همراهان و همكاران ابن تيميه شناخته مي‌شده است و در تعصب در درجه اول قرار دارد ـ رساله‌اي دارد در خصوص اثبات تواتر حديث غدير كه اخيرا چاپ هم شده است.
بايد گفت ذهبي كه يك مخالف و متعصب است و پس بايد ديد ديگر اين حديث تا چه حد سنديتش معتبر است و از بزرگان خود ما هم متعدد آن را بررسي كرده‌اند، همچون كاري كه ميرحامدحسين در كتاب عقبات الانوار كرده بود و علامه اميني نيز در كتاب الغدير.

* داستاني مردي با نام عُلَي

در واقع در زمان‌هايي كه كسي نام علي داشت نمي‌توانست زندگي بكند گذر چنين احاديث متواتري بسيار مهم است. در كتاب رجال اهل‌سنت مردي است كه نامش «علي» بود كه به خاطر اينكه خطر جان و نابودي همه چيز داشت، او گفت من «عُلَي» هستم. شما خود حديث مفصل از اين مجمل را بدانيد كه در هم‌چنين زماني از حديث غدير خدا و اسنادش چگونه باقي مانده است.
البته هزار كار ديگر كرده‌اند تا معنايش را تخريب كرده‌اند، دلالت حديث را برايش اشكال وارد كرده‌اند. در هر صورت حديث در دسترس است و نشانه‌هايي هم كه در حديث وجود دارد نشانه‌هاي همان چيزي است كه ما مي‌گوييم نه آن چيزي كه ديگران گفته‌اند.

فارس: درصورت امكان واقعه‌ تاريخي غدير را بازخواني كنيد:
- سالي كه پيامبر به حجة‌الوداع رفتند، سال دهم هجرت بود، ايشان اول سال يازدهم در ماه صفر از دنيا رفته است البته به قول ما شيعيان و به قول اهل سنت در ماه ربيع الاول در هر صورت شايد اختلاف نظر شيعه و سني يك ماه هم نمي‌شد، در اين سفر حجة‌الوداع كه در ذي‌الحجة سال دهم هجري است و پيامبر مي‌دانست كه اين آخرين باري است كه به سفر مي‌رود و فرموده بود كه هر كس مي‌تواند به حج بيايد. از نظر زماني پيامبر در سال نهم هم مي‌توانست اين كار را انجام دهد كه شايد اين هم يك دليل است كه كاري كه ما مي‌خواهيم انجام دهيم هر چه قدر به پايان عمر نزديك‌تر باشد بهتر است و در هر صورت گفته‌اند از شهر مدينه 5000 نفر همراه پيامبر آمدند و اين هم به خاطر مريضي بود كه در شهر مدينه افتاده بود و اكثر مسلمان‌ها از پا افتاده بودند و به همين خاطر فقط 5 هزار نفر همراه پيامبر رفته بودند در هر صورت مسلمان‌ها جمع شدند و پس از محرِم شدن در مسجد شجره حركت كردند كه همه جزئيات هم در خصوص زمان و روز حركت گفته شده است و همه منازل سفر هم گفته شده است. 4 روز مانده به آخر ماه (26 ذيقعده) محرِم شدند تا به مكه رسيدند و حج را در عموم مردم انجام داد تا جزئي‌ترين كارها را به عموم مردم ياد دهد و آنجا بود كه حج و عمره را با هم انجام دادند چرا كه در جاهليت حج را از عمره جدا كرده بودند و در آن موقع مي‌گفتند اين كار «من افجر الفجور» است و با پيامبر بسيار سخت مقابله كردند تا خلاف دستور جاهلي كاري انجام ندهد اما ايشان دستور داشتند كه حج ابراهيمي را انجام دهد و وقتي از ايشان سوال شد كه آيا اين كار شما فقط براي امسال بود يا براي هميشه دست‌هايش را هم در هم فشردند و فرمودند:«ابدالابد دخل الحج في‌العمره».
حضرت علي (عليه‌السلام) در سفر حج بودند كه ياران‌شان را در وسط راه گذاشتند و با سرعت آمدند و محرم شدند و نيت كردند و آمدند كه پيامبر (ص) از ايشان پرسيد چه نيتي كرديد و ايشان فرمود من نيت كردم هماني را انجام مي‌دهم كه پيامبر نيت آن را كرده است و اين چنين بود كه حضرت علي _ سلام الله عليه_ هم به آنها پيوست و به همراه پيامبر حج را انجام دادند.
اما در هر صورت روز نهم ذي‌الحجة مسئله ولايت به پيامبر نازل شد. جبرئيل به محضر پيامبر وارد شد و دستور داد كه شما بايد مسئله ولايت را ابلاغ كنيد. پيامبر از روز نهم تا روز هجدهم مسئله را به تاخير انداخت.
اين تاخير بسيار حكيمانه بود؛ مثل همه كارهاي پيامبر كه حكيمانه بود چون در اين فاصله منافقيني كه همراه پيامبر بودند مي‌توانستند خيلي كارها انجام دهند.
هم چون منافقيني كه در غزوه تبوك بودند كه خود اهل‌سنت نقل مي‌كنند كه منافقيني بودند كه حضرت از غزوه تبوك كه برمي‌گشتند در گردنه‌اي كمين كرده بودند تا شتر پيامبر را برمانند و ايشان از كوه پرت شود و كشته شود كه با تهميدات خداوند پيامبر (ص) نجات پيدا كردند.
و خلاصه مي‌خواهيم بگوييم كه در جمع اطرافيان پيامبر (ص) افرادي بودند كه در فاصله نهم تا هجدهم مي‌توانستند تخريب كنند آنچه پيامبر –كه درود خدا بر او و خاندان پاكش باد- گفته‌اند و اينهايي هم كه اطراف پيامبر هستند از همه اطراف جزيرةالعرب آمده‌اند. تفاوت اينجاست كه مردم مدينه پخته‌اند و پاي درس پيامبر سال‌هاي زيادي را گذرانده‌اند اما مردم بيابان‌هاي عربستان، اعراب بدوي جزيرةالعرب اينها از اسلام اندكي بيش نمي‌دانند و اين جا هم آمدند و پيامبر آينده اسلام را برايشان گفت و اين افراد فرصت داشتند كه تخريب كنند و پيامبر براي اينكه اين اتفاق نيفتند اين كار را به تاخير انداخت تا روز هيجدهم. كه به تدريج از هم جدا مي‌شدند و در دسترس منافقان قرار نداشتند كه آنها را تخريب كنند و آيه‌اي كه در آن دستور مستقيم ابلاغ آمده روز هجدهم نازل شد.
آيه‌اي كه مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» پيامبر از مال و جان نمي‌ترسيد و در طول 23 سال ثابت كرده بود كه از مال و جانش نمي‌ترسد و اين چيزها ايشان را از كارش بازنمي‌دارشت و ترس پيامبر (ص) ترس از دينش بود و اينها اينقدر نقشه داشتند و آرزوي آينده را داشتند كه حتي حاضر بودند از همه چيز بگذرند و در اصل نبوت پيامبر و اصل توحيد تشكيك به وجود آورند. اين مردم هم كه ساده هستند و تعليمات كافي نديده‌اند اين تشكيكات در آنها تاثير مي‌گذاشت و اين اولين حادثه‌اي بود كه پيامبر (ص) هيچ مخالفي را در مقابل خود نديد و وقتي خدا فرمود َاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ديگر شكي نبود و كلام خداوند به سلامت به مردم رسيد؛ هر چند بعدها كارهاي بسياري انجام دادند ولي آن روز هيچ اتفاقي نيفتاد.
بنابراين اين فاصله‌اي كه از نهم تا هجدهم افتاد، حكيمانه بود، وظيفه پيامبر اين بود كه حرف را سالم برساند و بعدش هر چه مي‌شد وظيفه خود مردم بود و آنها بودند كه بايد درست بشنوند و درست عمل كنند.
مطلبي كه در غدير خم پيامبر فرمود بسيار مهم بود كه در تاريخ آمده است كه روز بسيار گرمي بود و در اصطلاح حجير بود و نزديك ساعت 10 بود كه پيامبر پياده شدند و دستور دادند تا همه برگردند و بقيه سريع‌تر بيايند و تا برگشتند ساعت 12 شد و نماز را در زير سايه چند تا درختي كه آنجا بود، خواندند و خيلي جمعيت بود حدود 100 هزار نفر و حتي بيشتر ماندند و حتي فرض اين سختي كار و گرمي هوا بسيار مشكلي بود كه البته بركه آبي هم بود كه نمي‌دانيم در آن روز اين بركه آب داشته است و يا خير. كه ما مي‌گوييم غدير يعني بركه در نهايت بعد از نماز كوهان‌هاي شتر را گذاشتند و پيامبر رفتند بالا و حرف خودشان را زدند.

* فارس: در خصوص فرمايش‌هاي پيامبر در آن روز كمي برايمان توضيح مي‌دهيد:
- احسنت، اما در مورد صحبت‌هايي كه آن روز شد پيامبر در آن روز دو فرمايش داشتند؛ يك اينكه فرمودند: «اني تاركم فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي» كه يعني من بجاي خودم دو چيز را جايگزين مي‌گذارم؛ كتاب خدا و عترتم كه به غير از اينجا پيامبر در جاهاي متعددي اين حرف را زده‌اند و حديث متواتري است و حداقل من در 4 جا ديده‌ام كه ايشان اين را فرموده است كه من به عنوان دلايل و وسايل هدايت اينها را به جا مي‌گذارم كه اگر به اين دو چنگ بزنيد هيچ وقت گمراه نمي‌شويد چون اينها دلايل هدايت هستند.
دقت كنيم در اينجا بر مرجعيت ديني و هدايتي اهل‌بيت_ عليهم السلام_ تاكيد شده است كه در روز آخر عمرشان هم اين را تاكيد كردند كه براي امروز هم هست.
ما امروز براي دريافت اسلام و هدايت چه بايد كنيم بايد به كتاب خدا و عترت پيامبر-كه درود خدا بر آنها باد- مراجعه كنيم. هر كس به عترت مراجعه كرده و دينش را از او و كتاب خدا گرفته هدايت شده است ولي اگر كسي دم از اسلام بزند و طبق دستور پيامبر راه خودش را از اهل بيت و كتاب خدا نگرفته باشد ادعايي بيش ندارد.
هميشه دقت كنيد پيامبر (ص) در روز غدير خم، ولي امر را براي بعد از خودش مشخص فرمود و گفت كه ولي امر بعد از من كيست. ايشان فرمودند: آيا من از شما نسبت به شما ولايت بيشتري ندارم. اختيار من در مورد شما از اختيار شما در مورد خودت بيشتر نيست. مثلا شما امروز صبح مي‌خواهيد ساعت 8 صبحانه بخوريد و ساعت 9 به سر كار برويد اگر من گفتم كه بايد ساعت 7 بخوري و ساعت 8 بروي بايد اين كار را بكني. حال اگر تو دوست نداري به جنگ بروي و من گفتم كه بايد به ميدان جنگ بروي و تو بايد به ميدان جنگ بروي.

* فارس: اهل سنت در نقل تاريخي حديث غدير دارند كه حضرت علي (ع)در آن سال به جنگ رفته بودند و بدون جنگ؛ فتحي را انجام دادند كه در اين صورت غنائم بايد براي خود پيامبر-صل الله عليه و آله و سلم- مي‌شد و در تاريخ نقل است كه حضرت در هنگام نزديكي به مكه از آن اموال استفاده كرده و لباس نو بر تن مي‌كنند كه شكايت مردم را ناشي مي‌شوند و پيامبر براي سر و سامان دادن به آن حديث غدير را مي‌فرمايند.

- خوب اين توجيهي است! انسان بايد عاقل باشد كه وقتي اين حرف را نگاه كند آنچه اين اثر در مورد غدير نقل كرده وقتي آنها خبر آورند و اظهار نارضايتي كردند پيامبر جواب آنها همان موقع رو در رو داد و تمام شد.
نقل است كه ايشان يارهايشان را گذاشتند و آمدند و ياران نيز از همين اموال كه همراهشان بود برداشتند و تنشان كردند. چون بالاخره آنها رسم نداشتند كه لباس را بشورند. آنقدر مي‌پوشيدند تا پوستش بريزد و ديگر قابل پوشيدن نباشد و وسايل هم در اختيار نداشتند كه پيراهني بشورند و اگر ماهي يك بار هم مي‌شستند خيلي بود است.
غذاي اعياني و پادشاهان آنها نان خالي است. در جنگ بدر كه پيامبر – صل الله عليه و آله- دستور دادند به اسيران خوش رفتار كنيد؛ نان دادند به اسرا و خودشان خرما خوردند.
نان غذاي سلطنتي بود. وسيله در اختيار نبود. حال شما بينيد يك لباس دو ماه است كه در سفر بر تنش دارد و حال از اين غنائم برداشتند و تنشان كردند.
اميرالمومنين –عليه السلام- وقتي ديدند خيلي ناراحت شدند و اوقاتشان تلخ شد و فرمودند اينها را بايد به دست پيامبر مي‌داديد و ايشان تقسيم مي‌كردند و به آنها گفتند كه لباس‌ها را از تنشان در بياوريد. خوب آنها هم ناراحت شدند و اوقاتشان تلخ شد.
نقل‌هاي ديگري هم هست كه مي‌گويند. خالد كه همراه آنها بود يكي از رفقايش را فرستاد نزد رسول خدا (ص) براي شكايت و فكر مي‌كرد كه فرصتي پيش آمده تا علي عليه‌السلام را از چشم پيامبر بيندازد.
وقتي به پيامبر (ص) گفت، ايشان رو برگرداندند و او دوباره آن طرف رفت و به پيامبر گفت و ايشان دوباره رو برگرداند و وقتي براي بار سوم گفت پيامبر تشر زد و فرمود: « علي وليكم بعدي» و اين همان چيزي است كه ايشان در غدير خم فرمود كه يعني حرف زيادي نزن تو در برابر ولي امر خود هستي و هرچه او گفت بايد اطاعت كني.
اينها مي‌خواهند بگويند پيامبر 100 هزار نفر يا بيشتر را دور خودش جمع كرد در يك بيابان گرم و داغ كه هيچ سايه‌اي هم نبود و آنها در زير سايه كوچك شتر مي‌نشستند تا نسوزند. پاهايشان را از بس داغ بود با لباس‌هايشان مي‌بستند. خوب پيامبر –كه درود خدا بر او و خاندان پاكش باد- در اين مكان بنشاند و بگويد علي(ع) را دوست داشته باشيد.
كتاب البدايه والنهايه ابن كثير در جواب اين موضوع كافي است. پيامبر(ص) جواب اين افراد را در همان جا به شكل خيلي سخت فرمود و كار تمام شد و آيا واقعا مي‌شود گفت: پيامبر 10، 15 روز گذاشت بگذرد بعد وسط بيابان آنها را نگه‌داشت تا اين را بگويد. خوب معقول نيست همان استاد و كسي كه اين سخن را مي‌گويد اگر با هم بيايند و اين كتاب ابن اثير را بخواند و انصاف داشته باشد مي‌بيند كه اين فقط يك توجيه است.
پيامبر در مقدمه حديث غدير مي‌فرمايد: «الست اولي بكم من‌انفسكم» كه البته اين در نقل‌ها سوالي است و بعد فرمود: «من كنت مولي فهذا علي مولاه» خوب اين چه ربطي دارد به حرفي كه آنها زدند.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.