572 سوال از ميرحسين موسوي 1
تاریخ: ۵ دي ۱۳۸۹
اشاره: انقلاب اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي در طول 32 سال گذشته با حضور و فداكاري مردم، فتنههاي بسياري را پشت سرگذاشته است، لكن وقايعي كه سال گذشته قبل و پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري كليد خورد، از سنگينترين توطئههاي استعماري بود كه به لطف الهي و هوشياري و درايت رهبر حكيم انقلاب اسلامي مدظله العالي و بصيرت عموم مردم - كه در اين مدت خواص را پشت سر گذاشتند- با شكستي سنگين روبرو شد كه نقطه عطف آن در راهپيمايي خودجوش و بي نظير مردم در نهم ديماه سال گذشته رقم خورد.
نكته مهم اين است كه فتنه شكست خورده و به محاق رفته و فتنهگران افسرده شدهاند، لكن اميد آنها به اين است كه ويروس شبهه را همچنان در اذهان بسياري از خواص و گروههاي مرجع باقي نگه دارند و همچون آتش زير خاكستر در زماني ديگر، فتنهاي خطرناكتر را شعله ور كنند؛ بنابراين وفاداران به انقلاب اسلامي نبايد با ساده انديشي، ويروس را معدوم بينگارند و آسوده خاطر سر بر بالين بگذارند و دقيقا به همين دليل، رهبر روشن بين انقلاب نخبگان را موظف به روشنگري ميدانند و خود در اكثر بياناتشان به بررسي ابعاد مختلف اين فتنه ميپردازند.
بر اين اساس باشگاه خبري فارس«توانا» تصميم بر اين دارد كه در راستاي شبهه زدايي و بازگرداندن حافظه تاريخي مسئولان و برخي خواص و برخي از فراموشكاران در راستاي اداي تكليف؛ مطالب منتشره در كتاب «عليه جمهوريت، 572 سوال از ميرحسين موسوي» كه سوالاتي بسيار مستدل و مستند و با لحني مودبانه تنظيم شده است را در سالگرد حماسه "9دي " در معرض ديد و قضاوت منصفانه مخاطبان قرار دهد.
...تا پايان عصر صدارت
جناب آقاي موسوي! ميدانيد كه در سال 1364 هنگام راي اعتماد مجلس دوم به جنابعالي، نماينده مردم قهرمان بابل (آقاي وليالله زماني) به عنوان مخالف نخستوزيري شما سخنان بسيار تاثيرگذار و مستدلي ايراد كرد؛ در اين هنگام دو نفر از روحاني نمايان افراطي مجلس به نامهاي آقايان: هادي غفاري (كه در حال حاضر متهم به اختفاء و نگهداري غيرقانوني مقادير متنابهي سلاح و مهمات ميباشد) و اكبر حميدزاده (كه مدتي بعد به جرايم مختلف توسط داداگه ويژه روحانيت محكوم شد) به سمت تريبون حركت كردند و در مقابل چشمان حيرتزده نمايندگان به ضرب و شتم آقاي زماني پرداختند. جنابعالي كه با شعار حاكميت قانون و دفاع از «آزادي بيان» و «آزادي پس از بيان» به صحنه آمديد، لطفا پاسخ دهيد كه:
1. نماينده بابل مرتكب چه خلافي شده بود كه مستوجب ضرب و شتم طرفداران شما گرديد؟
2. شما به منظور تحقق شعار طرفداران دوم خردادي شما (زنده باد مخالف من) براي دلجويي از نماينده بابل چه اقدامي به عمل آورديد؟
3. ثالثا يا اقدام زشت نامبردگان را محكوم ساختيد يا با سكوت از كنار آن گذشتيد؟
جناب آقاي موسوي! جنابعالي در دوره نخست وزيريتان كه همزمان سرپرستي بنياد مستضعفان را نيز برعهده داشتيد:
4. چرا شركت جوراب آسيا (استارلايت سابق) را كه به مستضعفان تعلق داشت به قيمت نازل و بسيار پايين تر از بهاي بازار به بنياد «الهادي» (بخوانيد «هادي» غفاري) به مديريت آقاي هادي (بخوانيد: الهادي) غفاري واگذار كرديد؟
5. آيا اين اقدام شما براي قدرداني از زحمات ايشان در ضرب و جرح آقاي زماني و ساير حمايتهاي او از جناب عالي نبود؟
6. آيا نميدانستيد كه ايشان با تضييع حقوق كارگران، فضايي بسيار مسموم را در آن شركت به وجود آورده به طوري كه كارگران با هجوم به وي چنان مضروبش ساختند كه بسياري از استخوانهاي بدنش دچار شكستگي شديد شد و چندين ماه بستري بود؟
7. آيا شما نميدانستيد كه آقاي غفاري با به حداقل رساندن توليد جورابهاي مشكي و اولويت بخشيدن به توليد جورابها و محصولات زنانه بدن نما _ با انگيزههاي سوداگرانه_ عملا در مسير شبيخون فرهنگي گام ميزند؟
8. جناب عالي در مسير بهبود وضعيت آن كارخانه (از حيث ساماندهي حقوق كارگران و اصلاح وضعيت توليد آن) چه گامي برداشتيد؟
****
جناب آقاي موسوي! ميدانيد كه حضرت آيتالله خامنهاي در دوران رياست جمهوري خود، با نخست وزيري شما موافق نبودند و شخص ديگري را براي تصدي اين سمت به مجلس شوراي سالامي معرفي كردند و مسبوقيد كه در فاصله بررسي صلاحيت خود معرفي شده در مجلس، عوامل ناشناس، سه طرح ترور حضرت آيتالله خامنهاي را طراحي كردند كه كشف و خنثي شد تا آنكه امام براي حفظ جان معظمله، ناچار شدند از نخستوزيري شما حمايت كنند.
9. جنابعالي براي شناسايي عوامل ترورهاي سهگانه مزبور، چه اقدامي انجام داديد؟ آيا آن عوامل را شناسايي و به دستگاه قضاء معرفي نموديد؟(1)
جناب آقاي موسوي! جناب عالي كه خود را پيرو و مريد امام(ره) ميخوانيد،
10_ چرا بدون اطلاع و اجازه ايشان، ناگهان از نخستوزيري استعفا داديد تا آنجا كه حتي با خشم امام امت روبرو شديد و مورد عتاب معظم له قرار گرفتيد؟
11. آيا اين اقدام نسنجيده، مويد اين نظر نيست كه شما تحت نفوذ اطرافيانتان بوديد و به خواست و اراده آنها بيش از نظر و راي امام اهميت ميداديد؟ و آيا امروز نيز به همين شكل نميباشد؟
12. جناب آقاي موسوي! در دوران نخستوزيري جنابعالي با مردم چه رفتاري ميشد كه امام فرمان هشت مادهاي را براي حفظ حريم خصوصي ملت صادر كرد؟
13. جناب آقاي موسوي! چرا جنابعالي به عنوان نخستوزير، بخشنامه صادر كرديد كه مردان با پيراهن آستين كوتاه، حق ورود به ادارات را ندارند؟
*****
جناب آقاي موسوي! در جريان مناظره با آقاي احمدي نژاد او شواهدي را مبني بر عدم رعايت قانون و تخلفات جنابعالي در دوران نخستوزيريتان مطرح نمود كه شما سكوت كرديد. (اين ادعاي آقاي احمدي نژاد به مواردي از جمله: فرمان 8 مادهاي امام براي رعايت حريم خصوصي ملت، انحلال گزينشها به دستور امام وا اعمال فشار به مردم مربوط ميشد.)
14. آيا سكوت جنابعالي به معناي تاييد صحت اين سخنان بود؟
15. جناب آقاي موسوي! در دوران نخستوزيري جنابعالي در وزارت ارشاد آقاي خاتمي (در اداره كل مطبوعات و نشريات كه مديركل آن آقاي آرمين و معاون وي آقاي تاجزاده بود) در بحث مميزي و بررسي كتاب، جزوهاي از كلمات منكراتي! (همچون «لب به لب»، «روي هم رفته») تهيه شده بود تا به هر كتابي كه اين كلمات را استفاده كرد، مجوز نشر داده نشود.
16. جنابعالي كه در مناظره با آقاي احمدي نژاد وجود اين قبيل افراطكاريها را در دولت خود تكذيب كرديد چرا مانع اين قبيل تندرويها در وزارت ارشادتان نشديد؟
17. جناب آقاي موسوي! چرا در دوران نخستوزيري جنابعالي در وزارت ارشاد آقاي خاتمي، رمان (بينوايان» اثر ويكتور هوگو توقيف شد؟ آيا كسي غير از حضرت آيتالله خامنهاي دستور رفع توقيف از آن را صادر نمود؟
***جناب آقاي موسوي در جريان مناظره با آقاي كروبي اعلام فرموديد: «آن تندروهايي كه در دهه 60_ هنگام نخستوزيري شما كروات مردم را پاره و قيچي مي كردند همان كساني هستند كه اكنون قدرت را در دست دارند.»
18. جنابعالي چه دليل و مدركي براي اثبات اين ادعاي خود داريد؟
19. مگر آقاي اكبر گنجي و آقاي مصطفي تاجزاده و آقاي هاشم آغاجري و آقاي محسن آرمين و ... كه آن روزها در زمره همان تندروها بودند در دولت شما (در وزارت ارشاد) كار نميكردند؟ چرا مسئوليت اقدامات آنان را برعهده نميگيريد و فرافكني مينماييد؟
20. آيا اين افراد امروزه در دولت آقاي احمدي نژاد نقش دارند يا رو در روي اين كابينه ايستادهاند؟ چرا شما اقدامات آنان را به حاكمان كنوني منسوب ميسازيد؟(2)
ادامه دارد...
|