پشت پرده حزب باد خارج نشين

ابعاد پشت پرده فعاليت شبكه مشترك وابسته به حزب مشاركت و كارگزاران در خارج كشور فاش شد.
به گزارش کیهان، «محمدرضا- ش» از مخالفان مقيم پاريس كه با رسانه هايي نظير گويانيوز و خودنويس همكاري دارد با بيان اينكه شبكه مافيايي ياد شده حتي با ميرحسين موسوي هم صداقت نداشتند، نوشت: من از دل همين تيره ها برخاستم، همدلشان بودم و با آنها بزرگ شدم و از خانواده شان بودم. اين چيزها كه مي گويم بگذاريد به حساب دردمندي ام. به قول معلم شهيد دكتر شريعتي حرف را بزن و نگذار زمانش بگذرد، بگذرد مي پوسد و تو هم مي پوسي.
وي در وبلاگ خود خاطرنشان مي كند: اين شبكه يك ساختار مافيايي ناسالم دارد و مهدي[هـ] مسئول آن است. همين شبكه به هزار و يك نقطه وصل است و دامنه اش از دوبي تا تاشكند و باكو و از باكو تا كوالالامپور و از آنجا تا بيروت و سپس تا بروكسل، پاريس و لندن گسترده است برخي از مديران رسانه اي خاص هم اعضاي ثابتش هستند، اقطابش هم به صورت مشخص خود مهدي، مهاجراني و رجبعلي مزروعي هستند. تامين كنندگان مالي اش نيز شخص مهدي، فرخ نگهدار، دو تن از مديران سابق شركت بهينه سازي مصرف سوخت زير نظر مهدي [هـ]، احمد سلامتيان و يك نفر ديگر كه متاسفانه نامش بر اين حقير مجهول است. نيروهاي رده دو هم عبارتند از يك تيم 9 نفره كه تنها نام اين چند تن يعني حنيف مزروعي و حمزه غالبي مكشوف يقين است، نيروهاي رده پايين و عملياتي كه در بعد تبليغاتي فعال هستند نيز نياز به معرفي ندارند و طبعاً از نظر رسانه اي خيلي متشكل و هماهنگ عمل مي كنند. يك سري افرادي مثل محمدجواد اكبرين و ابراهيم نبوي هم البته انتحاري هاشان هستند، كه از نظر مالي شديداً به اين شبكه وابسته اند، يعني اين شبكه قدرت تامين يا تتميم انرژي ماليشان را دارد و اينها اگر خط و ربط و ارتزاق مالي شان ايجاب كرد، ماست را سياه نشان خواهند داد و در ابداع و خلق هر فعل رذيلانه اي گوي سبقت از هر كس خواهند ربود، مضاف بر آنكه به هر حال انحرافات اساسي ديگري وجود دارد كه به موقع سخن از آن نيز خواهد رفت. ابراهيم نبوي كه تكليفش روشن است، آنها كه بايد، مي دانند ايشان يكي از معدود افرادي است كه بي واسطه مستقيماً سال 81 پول از مهدي [هـ] دريافت كرد براي تحرير آن بيوگرافي. در مورد اكبرين نيز بزودي مطالب جالبي را ذكر خواهم كرد.
اين مخالف پاريس نشين با بيان اينكه افراد ياد شده حتي دشمن موسوي هستند و «من اين اشارات را باقي مي گذارم تا چند روز ديگر كه قرار است از منبعي موثق روابط مالي و تشكيلاتي آلوده اينها دقيقاً برايم باز شود. به موضوع خروج نفيسه اشراقي هم خواهم پرداخت. شركت آلومينا و مسائلي از اين دست. اينها بايد با جزئيات باز شود»، مي نويسد: تا وقتي واقعيت و المان هاي آن را نبينيم ولو با صرف ميليون ها تن انرژي، جنبش ما راه جز به تركستان نخواهد برد.
اكنون اطلاق عنوان جنبش بي معناست. جامعه از خيابان ولي عصر به بالاي پايتخت تعريف مي شود، نه از فلان شعاع جغرافيايي كلان شهرها و نه با معيارهاي انفكاك طبقه اي مي توان حركت اصيل جنبشي را درك كرد. تعارف نداريم، در عرصه انگيزشي به جاي اين كه تكثير شويم، شعاع دوايرمان تعميم پيدا كند، به جاي اين كه وسيع و تقويت شويم، كم شديم، كوچك شديم، محدود شديم در اتاق هاي مجازي مان، در تعاريف و مفاهيم تحميلي بر ذهنمان، در ذهنيت مغلوطمان. اقشار و طبقات فرودست به شكل ملموس كجاي برنامه هاي ما قرار داشته اند؟
وي در پايان درباره حلقه خارج نشين مورد بحث نوشت: اين نيروها در دوران اصلاحات يا در صدر ليبرال ها بودند يا تربيت يافته و باد شده آنها و از دل باندها و كانون ها و مافياهاي تشكيلاتي در كارگزاران و مشاركت و غيره بيرون آمدند. آنها تا پيش از انتخابات جز هجمه به موسوي كاري نداشتند.