جمهوري اسلامي با موسوي و كروبي چه كلاه گشادي سرمان گذاشت!
تاریخ: ۳۱ مرداد ۱۳۸۹
آيا اصلاح طلبان سر بقيه جريان هاي اپوزيسيون و ضدانقلاب كلاه گذاشتند اما بخاري از آنها بلند نشد؟
اين پرسشي است كه سايت ضدانقلابي خودنويس مطرح كرد، و تصريح نموده كه كلاه گشادي به سر- به اصطلاح- جنبش سبز رفت. خودنويس مي نويسد: آرام آرام مشخص مي شود كه اصل قضيه چه بود! آنها كه سرد و گرم روزگار را چشيده و بلبشوي سال 57 را ديده بودند و از بازي هاي پنهان قدرت خبر داشتند به آنها كه جوان تر بودند و هنوز كله شان بوي قرمه سبزي مي داد و هنوز پشت لبشان سبز نشده «سبزانديش» شده بودند مي گفتند؛«با طناب اصلاح طلبان به داخل چاه نرويد كه اينها از دستگاه بدترند و وقتي به قدرت برسند همه شما را فراموش خواهند كرد!» ولي افسوس كه آن روزها دوستان سبزانديش ما هنوز خيلي داغ بودند و نمي دانستند كه كروبي و موسوي محروم از قدرت چه آشي برايشان پخته اند كه به واسطه مردم در خيابان دوباره به سرير قدرت سوار شوند.
نخست همه به موسوي آويزان شدند. روشنفكران برايش «به به» و «چه چه» ها گفتند، ولي افسوس كه بخاري كه از ميرحسين بلند مي شد در حد همين بيانيه هاي تكراري در سايت كلمه است كه مانند سريال هاي تكراري روز به روز بي طرفدارتر مي شود و امتيازهايش در «بالاترين» آب مي رود! حالا كه مي بينند او «جواب» نمي دهد آويزان شيخ شجاع شده اند كه فقط خدا مي داند شجاعتش به واسطه پشتيباني كدام ملاي قدرتمند در پشت صحنه است كه در مملكتي كه در آن نفس كشيدن جرم است مردم را براي روز قدس دعوت به راهپيمايي مي كند تا جمهوري اسلامي تظاهر كنندگان را به نام خود در بوق و كرنا اعلام كند و به دنيا طرفدارانش را نشان بدهد. اين وسط فقط چادر و چاقچور زهرا رهنورد بود كه به مقتضاي زمان بالا و پايين مي رفت!
اين پايگاه اينترنتي كه خود از خارج كشور مديريت مي شود تاكيد مي كند: رفيق! خلاصه بدجور سركار هستي. خارج كشوري ها كه ديدند سروصداهاي داخل خوابيده، ماست ها را كيسه كردند و سر كار و زندگي خودشان رفتند و تو ماندي كه با اين جنبش سبزت ببيني كه چه كلاه گشادي بر سرت رفت. هنوز خيلي مانده تا بفهمي چه قدر فريب خورده اي!
|