آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

ماجرای شربت معده و بازی گل یا پوچ کروبی در زندان




تاریخ: ۱ شهريور ۱۳۸۹

 

هوشنگ اسدی، نویسنده و روزنامه نگار ضد انقلاب که به گفته خود فردی ملحد است با بیان اینکه در دوره طاغوت، حدود سه ماه هم بند مقام معظم رهبری و مدتی هم بند مهدی کروبی بوده به مقایسه شخصیت این دو نفر پرداخته و می نویسد: من در آن زمان 26 سال داشتم و آیت الله خامنه ای 37 سال. ما در این سه ماه درباره فلسفه و شعر و ادبیات با یکدیگر صحبت می کردیم. با اینکه من روحیات چپ گرایانه داشتم و آیت الله خامنه ای، یک شخص پرهیزگار و تیزهوش بود اما بشدت به او علاقه مند شده بودم.»
وی می افزاید: «آیت الله خامنه ای، مردی است در اوج پرهیزگاری و تقوا. او از شدت ورع، هنگام نماز می گریست. در دستشویی زندان، با حالتی جدی و جالب توجه وضو می گرفت. قرآن را با آرامش تلاوت می کرد. نماز می خواند و باز با صدای بلند می گریست. او تمام وجودش را فانی در خدا کرده بود. در حالات او روحانیت خاصی دیده می شد که با دل انسان سخن می گفت.»
این نویسنده در ادامه می افزاید: «او به نکته سنجی در سخن علاقه داشت و به نکات جالب بها می داد به شرط اینکه حرف رکیکی در آن نباشد. او نکته های غیرسطحی را دوست داشت ولی علاقه ای به نکته های رکیک و غیراخلاقی حتی اگر خیلی اندک بود، نداشت.»
وی در ادامه تصریح کرده است: «آقای خامنه ای یک فرد ملایم و خوش برخورد بود و همیشه لبخند به لب داشت. او یک معتقد و مؤمن واقعی بود. او طبیعتی شاد داشت و از ادبیات آگاه بود.»
نویسنده در ادامه می گوید: کروبی شربتی داشت که پزشک برای زخم معده اش تجویز کرده بود اما نمی دانم چرا اصرار عجیبی داشت که همه همبندهای وی حتی چپی ها نیز جرعه ای از این شربت بخورند.
وی می افزاید: در زندان بازی هایی داشتیم که با آن به خودمان آرامش می دادیم. یکی از این بازی ها نوعی گل یا پوچ بود که در قالب دو تیم برگزار می شد اما هیچ یک از تیم ها نمی خواستند کروبی عضو تیم آنها باشد چون همیشه باعث باخت آن تیم می شد. بازی به این صورت بود که یکی از افراد تیم مقابل باید گل یا پوچ بودن دست حریف را اعلام می کرد اما شخصی که گل را در دست داشت نباید به روی خود می آورد. ما بارها برای کروبی توضیح می دادیم که اگر گل در دستت بود نباید وقتی حریف آن را اعلام کرد دستت را باز کنی و نشان بدهی و کروبی هم سر خود را به علامت اینکه موضوع را فهمیده است تکان می داد اما وقتی حریف از او می پرسید: آقای کروبی! آیا گل در دست توست؟ سریع پاسخ می داد: بله و زود دست خود را باز می کرد و به آنها نشان می داد در حالی که باید می گفت نه. گل را به من نداده اند. این حالت وی همواره باعث باخت تیمی می شد که وی عضو آن بود.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.