طنز: اون «شنل قرمزی» بود؛ نه جاسوس!

در خبرها می خوانیم که امریکایی ها خواستار این شده اند که جاسوسشان را به آنها برگردانیم! حتماً به خاطر دارید چند روز قبل ترش هم اوباما خواسته بود تا پهباد را به آنها پس دهیم!  

1- گویا امریکایی ها گفته اند که این جاسوس می خواسته در ایران مادربزرگش را ببیند. در همین راستا تشکر می کنیم از امریکایی ها که ما را راهنمایی کرده و اطلاعات محرمانه یشان را افشا کردند و به ما اطلاع دادند که اسم رمز این عملیات جاسوسی «دیدار با مادر بزرگ» بوده است!

2- اگر باور کنیم آن جاسوس می خواسته مادربزرگش را ببیند، پس لابد پهباد هم برای جاسوسی به حریم ایران نیامده است، و اینجا آمده تا گشتی زده باشد و آب و هوایی عوض کرده باشد!


3- در ضمن اوباما! اونی که می خواست مادربزرگش رو ببینه «جاسوس» نبود، «شنل قرمزی» بود!

4- چند روز پیش کودکی که توپش در خانه  ی ما افتاده بود زنگ خانه ی ما را زد و فرار کرد. پدرم هم گیرش آورد و سیلی محکمی به گوش او زد. این را گفتیم که اوباما و همفکرانش بخوانند تا بدانند آن که بچه بود و شیطنت کرد آن اتفاق برایش افتاد؛ شما که مثل علف هرز قدی بلند کرده اید مراقب نتیجه ی عملتان باشید و دست از پا خطا نکنید! ما نه توپ کسی را پس می دهیم نه پهبادش را و نه جاسوسش را.

مفیدنیوز - ارژنگ حاتمی