آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

آيت‌الله تهراني: اصلاح بي‎حيايي در جامعه همكاري فقها و امرا را مي‌طلبد




تاریخ: ۲۲ خرداد ۱۳۹۰

آيت‌الله مجتبي تهراني در جلسه يازدهم درس اخلاق خود با موضوع حيا در بعد تربيتي، ضمن نام‌بردن از شيوه‏هاي گسترش بي‎حيايي در جامعه گفت: براي اصلاح جامعه، فقها و امرا بايد دوشادوش هم كار كنند.

به گزارش خبرگزاري فارس، از ابتداي ارديبهشت‌ماه سلسله جلسات درس اخلاق و معارف اسلامي آيت‌الله مجتبي تهراني با موضوع «حيا در بُعد تربيتي» از سر گرفته شد و يازدهمين جلسه از اين دروس روز چهارشنبه 11 خرداد ‌ماه برپا شد. متن كامل اين جلسه كه به تازگي در پايگاه اطلاع‏رساني حضرت آيت‌الله حاج آقا مجتبي تهراني به نشاني www.mojtabatehrani.ir در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است، در پي مي‌آيد.

* مروري بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به حيا بود، عرض كردم يكي از بزرگ‎ترين مشكلات جامعه ما ترويج بي‎حيايي است. من در بحث حيا تقسيماتي را هم عرض كردم و در جلسه گذشته حيا را در سه رابطه از نظر ارزشي و فضيلتي، از نظر زيبايي و از نظر كاربردي در جامعه تقسيم كرديم.

* حياي ممدوح و مذموم

بحث حيا، بحث مفصّلي است، امّا چون اين جلسه آخرين جلسه مبحث حيا است، به طور اختصار يك تقسيم‎بندي ديگري راجع به حيا را مطرح مي‎كنم كه علماي اخلاق آن را تحت عنوان حياي ممدوح و حياي مذموم مطرح مي‎كنند؛ حياي ستايش شده و حيايي كه نكوهش شده است. حالا اين چيست؟ چه‎طور مي‎شود با آن بياني كه ما راجع به حيا داشتيم، حيا مذموم باشد؟
من مقدّمتاً مطلبي را عرض كنم. حيا يكي از مواهب الهيه و از مختصّات انسان است و به تعبير صدرالمتألّهين «غريزه انسانيه» است و اين حيا «ما به الامتيازِ» انسان از ساير حيوانات است. حيوانات حيا نمي‎كنند، امّا انسان حيا مي‎كند. اين موهبت الهيه مخصوص انسان بوده و حالتي براي روح، در ارتباط با عمل زشت است؛ حالا زشتي عمل در ارتباط با عقل عملي باشد يا در ارتباط با شرع باشد، قُبح، قُبحِ عقلي باشد يا قُبحِ شرعي باشد، فرقي نمي‎كند. اين حالت موجب مي‎شود كه روح مُنفعِل‎ و مُنكسِر مي‎شود و اين حالت نقش بازدارندگي نسبت به آن عمل زشت دارد. اگر هم انسان مرتكب آن كار شده است، باز همين حالت موجب مي‎شود كه ديگر تكرار نكند و از نظر اثر است كه حيا را تقسيم‎بندي مي‎كنند. اثر به معنايي كه مانع ارتكاب عمل قبيح شود يا بر عكس، مانع ترك عمل حَسَن باشد؛ در هر دو رابطه فعل و ترك است.

* قوّت نفس و ايمان، ريشه حياست

ما در رواياتمان در باب مسأله حيا، حياي ممدوح و حياي مذموم داريم. الآن از نظر ريشه‏يابي، مطلبي را عرض مي‎كنم و بعد وارد مي‎شوم و اين تقسيم‎بندي را توضيح مي‎دهم. كساني كه اهل حيا هستند و دستشان به عمل زشت آلوده نمي‏شود و خودداري مي‎كنند، يعني اين حالت، مانع انجام عمل قبيح يا مانع ترك عمل نيك مي‎شود، قوّت انساني و ايماني دارند. در ارتباط با قبح هم گفتيم كه ما يك قبح عقلي داريم و يك قبح شرعي داريم.
ريشه حيا از قبايح عقلي چيست؟ اينكه كسي قبح عقلي انجام نمي‎دهد به‏خاطر قوّت روح انساني او است، چون اين از مختصّاتِ انسان است. مي‎گويند: قوّتِ نفس، اينجا نفس به معناي بُعد انساني‎اش است. اين حيا كاشف از اين است كه بُعد انساني‎اش قوي است. در ارتباط با قبح شرعي، اين حيا كاشف از اين است كه شخص، قوّت ايماني دارد. هر دو حكايت از قوّت مي‎كند؛ يكي قوّت روحِ انساني و يكي قوّت بُعد ايماني. اين دو تا است كه موجب مي‎شود شخص، دستش به عمل زشت آلوده نشود.

* ضعف نفس و ايمان ريشه بي‎حيايي است

در مقابل، كساني كه لااُبالي هستند و دستشان به عمل قبيح آلوده مي‎شود، چه قبح انساني و چه قبح شرعي، يعني گناه، چه در ارتباط با ارتكاب حرام و چه در ارتباط با ترك واجب، اين بي‎حيايي كاشف از اين است كه شخص يا از نظر بُعد انساني ضعف دارد، يا از نظر ايماني ضعف دارد. همه اينها را گفتيم و ريشه‎يابي هم كرديم.

* حيا از انگشت‏نما شدن در محيط لاابالي‏گرها

حالا سراغ آن تقسيم‎بندي مي‎رويم؛ انسان‎هايي هستند كه وقتي در محيط‎ها يا شرايطي قرار مي‎گيرند، دستشان آلوده به عمل قبيح مي‎شود و يا فرض بفرماييد واجبي را ترك مي‎كنند يا عمل غيرشرعي را مرتكب مي‎شوند از نظر شرعي يا انساني فرقي نمي‎كند. چه فعل و چه ترك، زشت و قبيح است، وقتي در محيطِ عرفي لااُبالي قرار مي‏گيرد، خلاف را مرتكب مي‎شود. اين شخص چون بُعد انساني‎ و بُعد ايماني‎اش ضعف دارد، مرتكب عمل قبيح مي‎شود.

* معناي تسامح عرفي

ما به اين حالت مي‎گوييم: تسامح عرفي. اگر از او بپرسي فلاني چرا نمازت را نخواندي؟ مي‎گويد: جايي بودم كه خجالت مي‏كشيدم. خجالت مي‏كشيدي؟ از چه كسي؟ از چه چيزي؟ يا اينكه مي‏گوييم: فلاني! اين چه كاري بود كه كردي؟ اين كار كه حرام بود! مي‎گويد: خوب اگر نمي‎كردم، در اين جمع انگشت‎نما مي‎شدم. شرايط محيط عرفي لااُبالي، موجب مي‎شود مرتكب فعل قبيح يا ترك واجب شود. بعد هم كه از او مي‎پرسي: چرا؟ مي‎گويد: خجالت كشيدم! در اينجا حيا را مصرف مي‎كند.

* حياي ضعف و حياي قوّت

حيا به معناي واقعي‎اش، ممدوح است، لذا در روايات ما بر محور همين حياي ممدوح بحث كرده‎اند، چون در عرف اين حيا متداول است. البته اين تقسيم‎بندي حياي ممدوح و مذموم را هم كرده‎اند. من اين مقدمه را براي اين گفتم كه رواياتي را كه مي‎خوانم، معنايش مشخص شود. در روايتي از امام صادق (عليه‎السلام) دارد كه حضرت فرمود: «الْحيا عَلَى وَجْهَيْنِ فَمِنْهُ الضَّعْفُ وَ مِنْهُ قُوَّةٌ»، با اين مقدّمه‎اي كه گفتم ديگر خيلي روشن مي‎شود. يك قسم از حيا كشف از ضعف مي‎كند و يك قسم آن كشف از قوّت در بُعد انساني و در بُعد ايماني مي‎كند، «وَ إِسْلَامٌ وَ إِيمَانٌ» حالا معناي روايت ديگر تقريباً روشن مي‎شود كه حضرت اين را ريشه‎يابي كردند.

* حياي عقل و حياي حُمق

در روايتي از پيغمبر اكرم است كه فرمودند: «قال رسول‎الله: الْحيا حياانِ حيا عَقْلٍ وَ حيا حُمْقٍ فَحيا الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حيا الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ» آن حيايي كه پشتوانه‎اش قدرت روحي انساني است، حياي علم است و آن حيايي كه پشتوانه‎اش ضعف انساني و ايماني است، حُمق و جهل است.
من خواستم اين تقسيم‎بندي را بگويم، البته بحثم تا حدودي كامل نيست. ما در روايات مواردي را مي‎بينيم كه رويشان دست مي‎گذارند كه اينها حياي مذموم است كه تو از آن‏ها به «خجالت» تعبير مي‎كني. ما موارد متعدّدي داريم كه مي‎گويند: اين خجالت يعني چه؟ مثل همين عمل به واجبات و ترك محرّمات. اگر كسي واجبي را عمل نمي‎كند و مي‎گويد: خجالت مي‎كشم، عمل حرام مرتكب مي‎شود. شما را به خدا قسم اصلاً اين جمله «خواهي نشوي رسوا، هم‎رنگ جماعت شو!» حرف صحيحي است؟ حماقت هم حدّي دارد! اين همان حياي حُمقي است كه در روايت بود. من هيچ حرفي را از خودم نمي‎گويم. از چه كسي خجالت كشيدي؟ برو از خدا خجالت بكش! حالا من دو سه مورد از آن موارد را عرض مي‎كنم.

* موارد مختلف حياي حُمق

1. حيا در «سؤال كردن»
يك‏نفر، چيزي را نمي‎داند و نمي‎رود بپرسد كه آگاه شود. چرا؟ مي‎گويد: خجالت مي‎كشم كه بپرسم. اين حياي حُمق است. ما در يك روايت از امام صادق(صلوات‎الله‎عليه) داريم كه فرمودند: «يَا ابْنَ النُّعْمَانِ! لَا تَطْلُبِ الْعِلْمَ لِثَلَاثٍ لِتُرَائِيَ بِهِ وَ لَا لِتُبَاهِيَ بِهِ وَ لَا لِتُمَارِيَ» براي اين سه چيز دنبال تعلّم و ياد گرفتن علم نرو! اينكه انگشت‎نما شوي، پُز بدهي يا با مردم مجادله كني.
«وَ لَا تَدَعْهُ لِثَلَاثٍ رَغْبَةٍ فِي الْجَهْلِ وَ زَهَادَةٍ فِي الْعِلْمِ وَ اسْتِحيا مِنَ النَّاس» براي سه جهت نيز ياد گرفتن را رها نكن! «رَغْبَةٍ فِي الْجَهْلِ» يك؛ دوستي ناداني؛ يعني مي‎گوييم: چرا نمي‎روي ياد بگيري؟ مي‎گويد: حالا اگر بدانم چه مي‎شود؟ ندانم بهتر است. اين را مي‎گويند: «رَغْبَةٍ فِي الْجَهْلِ». دو؛ «زَهَادَةٍ فِي الْعِلْمِ» يعني همين‎قدر كه مي‎دانم بس است، اين را مي‎گويند: «زَهَادَةٍ فِي الْعِلْمِ». بحث من مربوط به اين مورد سوم‎ است، «وَ اسْتِحيا مِنَ النَّاس» خجالت مي‎كشد برود بپرسد. خجالت مي‎كشد برود مسأله شرعي را بپرسد. اين حيا، حياي حُمق است و مذموم است. اين اصلاً حيا نيست كه فرد مي‎گويد: خجالت مي‎كشم.
2. حيا در گفتن «نمي‎دانم»
دوم؛ چيزي را نمي‎داند و نمي‎گويد كه نمي‎دانم، چون خجالت مي‎كشد كه بگويد نمي‎دانم. ببينيد روايات ما چه‎قدر ظريف برخورد مي‎كنند. روايتي از علي(عليه‎السلام) است كه فرمودند: «لا يستحيين أحد إذا سئل عما لا يعلم أن يقول لا أعلم» خجالت نكش آقا! نمي‎داني؟ بگو نمي‎دانم. «و لا يستحيين أحد إذا لم يعلم الشي‏ء أن يتعلمه» اين روايت يعني اگر چيزي نمي‎داني، خجالت نكش، برو بپرس.
همين الآن ياد قضيه‎اي افتادم كه اين را شخصي براي من نقل كرد كه فوت كرده است. محله‎اش را نمي‎گويم، او به من گفت من در يك جاي عمومي به يكي از علماي بزرگ و مشهور تهران برخورد كردم. سلام كردم. ايشان خيلي هم ادب كردند. از ايشان يك مسأله شرعي سؤال كردم. ايشان فكري كرد، سرش را بلند كرد و گفت: يادم نيست! هيچ هم خجالت نكشيد، با اين كه مي‎شود گفت: ايشان از أعلم علماي تهران هم بود. «لا يستحيين أحد إذا سئل عما لا يعلم أن يقول لا أعلم» گفتن «نمي‎دانم» كه خجالت ندارد.
3. حيا در «گفتن سخن حق»
آنجايي كه حق را مي‎داني و چون خجالت مي‎كشي، ابراز نكني نيز حياي احمقانه است. روايت از علي(عليه‎السلام) است كه فرمودند: «من استحيا من قول الحق فهو أحمق»؛ اگر كسي بگويد خجالت كشيدم كه حرف حق را بزنم، آدم احمقي است. نگاه كنيد چه تعبيري است!
در اين جلسه من چاره‎اي جز اين ندارم كه اينها را فهرست‎وار بگويم. «وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيي‏ مِنَ الْحَق» اين آيه قرآن است. خدا از بيان حق حيا نمي‎كند.
غرضم اين بود كه اين تقسيم‎بندي را فهرست‎وار بگويم و الّا بحث مفصّلي است و من هم فرصت ندارم. اين را هم گفته باشم كه اين تقسيم‎بندي هم در روايات ما است و هم در مباحث اخلاقي ما است و از نظر ريشه‎اي هم گفتم كه ريشه‎اش چيست. آنهايي كه اهل حيا هستند، چه در رابطه با قبح عقلي و چه در رابطه با قبح شرعي‎، كساني هستند كه از نظر بُعد انساني و از نظر ايماني قوي هستند و كساني كه ضعف ايماني يا ضعف نيروي انساني دارند، در وادي بي‎حيايي قرار مي‎گيرند و نمي‎توانند پرده‎داري كنند و در جامعه پرده‎دَر مي‎شوند.

* راه حل ترويج بي‎حيايي

و خصوصاً اين تعبير را عرض مي‎كنم كه يكي از مشكلات بزرگ جامعه ما ترويج بي‎حيايي است. در اين بحث حيا مكرّر از من سؤالي شده است كه راه‎حل اين مشكل چيست؟ شايد در ذهن بسياري از شماها هم همين آمده باشد. اين مسأله يك چيز عادّي هم هست. گفت: چرا مشكل را مي‎گويي ولي راه حلّ آن را نمي‎گويي؟ بي‎انصاف نيستم حق هم با آنها است.

* شيوه‏هاي گسترش بي‎حيايي

1. ترويج بي‏حيايي
من مقدّمه‎اي را بگويم بعد وارد راه حلّ مشكل مي‎شوم. ترويج بي‎حيايي دو تصوير دارد، گاهي ترويج بي‎حيايي به صورت ترويج زشتي‏ها و اعمال قبيح در سه رابطه ديداري، گفتاري و رفتاري است. فرد شاخصي كه مروّج اين نوع بي‎حيايي در جامعه ما است، رسانه‎ها هستند كه چه از نظر ديداري، چه گفتاري و چه رفتاري پرده‎دري مي‎كنند. ظاهراً كسي هم در حرف من تأمّل ندارد كه رسانه‎ها در جامعه مروّج بي‎حيايي هستند.
2. سكوت در برابر بي‏حيايي
گاهي ترويج بي حيايي نمي‏كنند، يعني اعمال زشت را ترويج نمي‏كنند، بلكه سكوت مي‎كنند و با عمل زشتي كه در جامعه واقع مي‎شود، برخورد نمي‎كنند. اين هم ترويج بي حيايي است. كساني كه در جامعه مسئوليت دارند با هر عمل زشت در بُعد ديداري، گفتاري و رفتاري كه برخورد كنند، اگر به وظيفه‏شان عمل نكنند، اين‏ها هم بي حيايي را ترويج داده‏اند. يعني بازگذاشتن ميدان در جامعه براي انجام كار زشت، ترويج بي‎حيايي است. پس ترويج دو نوع است. دقت كنيد كه من اينها را از هم جدا كردم.
فضاي پنجم حاكم بر چهار محيط، فضاي حكومت است.
بحث من در گذشته در مورد تربيت بود، عرض كردم كه انسان‎ها در چهار محيط خانوادگي، آموزشي، رفاقتي و شغلي، روش رفتاري مي‎گيرند. در آنجا تعبيري داشتم كه گفتم ما فضاي پنجمي داريم كه اين فضاي پنجم، حاكم بر آن چهار محيط است. مثلاً اگر محيط خانوادگي، آموزشي، رفاقتي و شغلي نقش سازندگي داشته باشند، امّا فضاي پنجم كه حاكم بر هر چهار محيط است مي‏تواند تمام زحمات آن‏ها را خنثي كند.
اگر فضاي پنجمي كه حاكم بر چهار محيط است، نقش سازندگي داشت، «سطح جامعه» به سمت سازندگي مي‎رود؛ حتي اگر بعضي از اين محيط‎ها نقش تخريبي داشته باشد. امّا اگر آن فضا نقش تخريبي داشت، نقش سازندگي اين فضا‎ها تضعيف مي‎شود و بلكه از بين مي‎رود. اين‏ها بحث‏هايي بوده كه من در سابق كرده‏ام. من اين بحث را با بحثي كه امروز در اين جلسه گفتم، تلفيق مي‎كنم تا راه حل مسأله روشن شود. من ديگر چاره‎اي ندارم و مجبورم از بحث تربيت وارد بحث حيا شوم. حالا اين دو تا را به هم متّصل مي‎كنم.

* راه حلّ اصلاح بي‎حيايي در جامعه

حالا سراغ راه حل مشكل برويم. راه حلّ اين مشكل كه در سطح جامعه وجود دارد، چيست؟ راه حلّ اين است كه حاكمان جامعه، يعني سازندگان فضاي پنجم، داراي صلاحيت باشند. اگر اينها افراد صالح باشند، مشكل هم در بحث فضاي پنجم و هم در نقش سازندگي چهار محيط اوّل، حلّ مي‎شود.

* اصلاح فقيهان و اصلاح مسئولان

در جامعه دو دسته‎اند كه فضاساز هستند، اگر اين‏ها اصلاح شوند، جامعه روي صلاح خواهد ديد. من اوّل يك روايت مي‎خوانم و بعد مطلب را توضيح مي‏دهم. روايت از پيغمبر اكرم است كه فرمودند: «قال رسول‎الله(صلي‎الله‎عليه‎وآله‎وسلم): صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلُحَا صَلُحَتْ أُمَّتِي» حضرت فرمودند: دو گروه از امّت من هستند كه اگر صالح و شايسته باشند، جامعه و امّت من هم رو به صلاح مي‎رود، «وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي» اگر اين دو گروه فاسد باشند، جامعه هم رو به فساد مي‎رود، «قِيلَ يَا رَسُولَ اللهِ وَ مَنْ هُمَا» از پيغمبر سؤال كردند كه اين دو گروه و دو صنف كه مي‎فرماييد، چه كساني هستند؟ «قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاءُ» دسته اوّل فقها يعني علما و دانشمنداني كه معارف و احكام شرعيه را مي‎دانند و دسته دوم هم اُمَرا يعني كساني كه زمام امور اجرايي جامعه را در دست دارند، هستند.

* وظيفه فقها و امرا: تبيين دين و اجراي آن

كار فقها امور فرهنگي است و كار اُمَرا امور اجرايي است. اين‌ها اگر صالح شدند، جامعه هم صالح مي‎شود. معناي اين كه صالح شدند يا فاسد شدند، چيست؟ معنايش اين است كه به وظيفه‏اي كه خداوند به آن‏ها محوّل كرده است، عمل كنند. وظيفه علما و فقها يك وظيفه فرهنگي است، يعني اين‏ها بايد بيايند احكام شرعيه را تبيين كنند، معارف الهيه را بگويند، بايدها و نبايدها را به تعبير خيلي ساده براي مردم بيان كنند. اين وظيفه فقها است. وظيفه اُمَرا چيست؟ وظيفه اينها پياده كردن احكام شرعيه در سطح جامعه است، چون اينها مسئول اجرايي هستند. اينها بايد احكام شرعيه را اجرا كنند.

* «سكوت» ترويج بي‏حيايي است

من در اينجا مي‎خواهم اين نكته را عرض كنم كه فقها و عالمان ديني كه وظيفه تبليغ دين و آموزش احكام الهي را دارند، اگر در برابر بي‏حيايي‏هايي كه در جامعه مي‏شود، سكوت كنند، يا مجريان و مسئولان امور حكومتي كه وظيفه اجراي احكام را دارند، اگر در برابر بي‏حيايي‏هايي كه در سطح جامعه اتّفاق مي‏افتد، كاري نكنند، همين سكوتشان ترويج بي‎حيايي است. اگر مردم و جامعه منحرف شوند و فقها چيزي نگويند و كساني كه وظيفه اجرايي دارند، دست روي دست بگذارند و كاري براي اصلاح جامعه نكنند، اين خودش ترويج بي‎حيايي است. چه رسد به اينكه نعوذ بالله خودشان بي‎حيايي را ترويج كنند.

* فقها و امرا بايد دوشادوش هم كار كنند

اين‎طور نيست كه فقها و امرا از يك‎ديگر جدا باشند، بايد موازي با هم كار كنند. كار فرهنگي و كار اجرايي بايد دوشادوش جلو رود والّا اگر كار فرهنگي شود، امّا كار اجرايي نشود، بي‎فايده است. هرچه فقها داد بكشند و از اين‎طرف اُمَرا عمل نكنند، فايده‎اي ندارد. چون برخي از شما راه حلّ مشكل جامعه را خواستيد، من اين مطالب را مي‎گويم.

* هر كس به وظيفه شرعي‎اش عمل نكند، فاسق است

ضمناً اين را هم بدانيد كه اين مصيبت براي جامعه اسلامي تازگي ندارد. ما در باب احكام داريم كه اگر كسي به وظيفه شرعي‎اش عمل نكرد، مرتكب حرام شده است. سراغ اهمّ واجبات برويم. اهمّ واجبات چيست؟ «امر به معروف و نهي از منكر» با آن مراتبي كه شنيديد. اگر كسي به اين اهمّ واجبات در سطح جامعه عمل نكند، يعني آن كسي كه در اين رابطه وظيفه‎اي دارد، اگر به اين وظيفه عمل نكند، فاسق است. اين كه مي‎گويم خيلي روشن است، همه اينها مسأله شرعي است؛ اين شخص فاسق است. اين مصيبت بزرگ از صدر اسلام بعد از پيغمبر اكرم در جامعه اسلامي شروع شد.

* مصيبت تاريخي اسلام، زمام‏داري فاسقان ظاهر الصلاح

فُسّاق ظاهرالصلاح، زمام امور اجرايي را در سطح جامعه به دست گرفتند و جامعه اسلامي رو به فساد رفت. اينها زمام امور اجرايي جامعه را به دست گرفتند و چون به وظيفه الهي عمل نكردند، جامعه روز به روز، رو به فساد رفت. مصيبت واقعي اين بود. اگر فاسق بودند ولي ظاهرالصلاح نبودند مشكل زيادي نبود، مردم هم فريب نمي‎خوردند. به تعبير من اگر بي‏رياء و بي‏دين بودند اين همه مصيبت به بار نمي‏آمد. اگر باصفا بودند ولي در وظايف شرعي كاهل بودند، مردم سراغ اين‏ها نمي‏رفتند. مصيبت «فاسق ظاهرالصلاح» بالاتر از فاسقي است كه ظاهرالصلاح نيست.
من تا حدودي خواستم راه حل مشكل را بگويم. راه حل چيست؟ فضاسازان بايد اصلاح شوند تا جامعه اصلاح شود. فضاسازان بايد به وظايفشان عمل كنند والّا وضع جامعه همين است كه مي‎بينيد. اينهايي كه مي‎گويم، استدلالي است و همه دلايل را هم گفتم و پيش آمدم. سؤال كرديد راه حلّ چيست، من هم روايت ‎خواندم. راهش اين است. ديگر بهتر از اين مي‎خواهيد؟

* كار فرهنگي، بدون كار اجرايي جواب نمي‏دهد

عالم ديني هر چه كار فرهنگي كند، تا اجرا نشود، هيچ اثري ندارد و جامعه اصلاح نمي‎شود. اينها بايد هماهنگ جلو بروند. اينها بايد اصلاح شوند، ما راهي جز اين نداريم. من در اين بحث حيا وارد فضاي پنجم شدم و گفتم كه اگر امرا قابل اصلاح هستند، بايد آنها را اصلاح كرد. چون اين‏ها نقش اساسي براي پياده كردن احكام را دارند.
كار فرهنگي، بدون اجرا ذهنيت گرايي است!
ذهنيت‌گرايي به چه درد مي‎خورد؟ مهم اين است كه احكام در سطح جامعه عمل شود. پرده‎دري را در سه رابطه گفتم و همه را هم بحث كردم و گفتم مصيبت بزرگ ما از صدر اسلام همين بوده است. گفتم اگر اين ظاهرالصلاح‏ها نبودند، كاراصلاح جامعه آسان‎تر بود. اين ظاهر‏الصلاح‏ها مشكل را پيچيده كرده‏اند. خدا ان‎‎شاءالله جامعه را نجات دهد.
 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.