اينها ميگويند ما بايد كليد قدرت را در انتخابات مجلس در دست بگيريم و آقاي مشايي رييس مجلس بشود وقتي كه رييس مجلس شد، حرفهايمان را ميزنيم.
به گزارش مشرق، روزنامه شرق نوشت:
به جرأت ميتوان او را يكي از رسانهايترين معممان ايران به حساب آورد. سخنگوي جامعه روحانيت مبارز تهران براي خودش سايت هم دارد؛ «پايگاه اطلاعرساني حجتالاسلام والمسلمين احمد سالك» رسانهاي كه بيش از آنكه لينكهاي مذهبي در آن ببينيد، پر است از تيترها و پيوندهاي سياسي و واكنشهاي به روزشده، ميگويد برخي از همصنفانش در جامعه روحانيت بر او خرده ميگيرند كه خيلي رسانهاي است.
گفتوگوي ما با سالك در دفتر جامعه روحانيت انجام شد؛ ساختماني مسكوني با ديوارهايي بلند كه با كمك يونوليتهاي كاشتهشده ميان آسمان و ديوار جداكننده دفتر جامعه روحانيت از خيابان، بالابلندتر هم به نظر ميرسد.
درباره نحوه مواجهه جامعه روحانيت مبارز تهران با دولتهاي محمود احمدينژاد، شاهد يك سيكل خاص هستيم. از عدم حمايت در سال 84 با توجه به کاندیداتوری هاشميرفسنجاني كه يكي از اعضاي جامعه بود شروع شد كه سپس، مدتي سكوت بود و حمايتهاي اوليه ايجاد شد. مدتي هم حمايت خيلي گستردهاي از احمدينژاد داشتيد و دست آخر به سمت انتقاد از اتفاقاتي كه ميافتاد، كشيده شديد و حالا هم تقريبا در سكوت هستيد. از مقصد سكوت تا مبدا سكوت را طي كردهايد.
بله! موضع ما نسبت به احمدينژاد اوج و فرود داشته است. چون ما در جايگاهي قرار گرفتهايم كه دنبال مطالبات مردم و مقام معظم رهبري هستيم. ضرورت احياي مطالبات مردمي و رهبري هم اين است كه در مقاطع مختلف، نسبت به مجريان يك نظام ضمن نظارتي كه داريم، گاهي انتقاد كنيم و گاهي حمايت؛ گاهي كند، گاهي تند. اين نوساناتي كه در موضعگيري جامعه روحانيت ميبينيد ناشي از موضعگيريهايي است كه سران دولت در طول اين مدت كردهاند. اين موضعگيريها ممكن است گاهي حمايتي باشد و گاهي انتقادي يا نصيحتي. گاهي تذكرات آشكار و گاهي پنهان بوده. من شاهد بودم در بعضي از جلساتي كه ضرورت خبررساني در مورد آنها نبوده، فرد را خواسته و به او در جلسه جامعه روحانيت تذكراتي دادهاند.
از مسوولان دولتي؟
بله، از رييس قوه اجراييه و مسوولان ديگر خواسته شده به جلسه بيايند تا تذكراتي به آنها بدهيم؛ اين به دليل جايگاه خوب روحانيت است. اگر قرار باشد از صراطي كه ولايت براي آنها تعيين كرده مقداري اين طرف و آن طرف بروند يا قانونشكني كنند، ضرورتا جامعه روحانيت نظرش را تغيير ميدهد.
پس به گفته شما دليل اين نوسان در مواجهه با دولت را بايد در رفتار آنها جستوجو كرد.
بله و اين طبيعي است چون جامعه روحانيت مبارز حزب نيست. جامعه روحانيت مبارز يك تشكل ديني است كه عدهاي از افراد متدين مورد قبول مردم و رهبري در آن كار نظارت و نصيحت را انجام ميدهند.
حتما تاييد ميكنيد كه بعد از عيد، انتقادها از دولت از سوي اصولگرايان و جامعه روحانيت شدت گرفته. ورود به فاز انتقادي در مواجهه با دولتي كه تا پيش از عيد مورد حمايت شديد بود را به علت عريان شدن تاثيرات جريان معروف به انحرافي در دولت، بعد از ماجراي وزير اطلاعات ميدانيد يا به دليل نزديك شدن به انتخابات مجلس نهم.
معمولا جرياناتي كمين ميكنند كه دنبال حضور در جايگاههاي مهم قدرت هستند تا راه نفوذي براي حضور در كنار كليد قدرت پيدا كنند. اين جريانات و شبكهها دو دسته هستند. گاهي شبكههاي خارجي هستند كه در مراكز تحقيقي و پژوهشي خودشان بررسي ميكنند كه براي انتخابات آينده چه كساني ممكن است در ميدان باشند و روي آنها سرمايهگذاري ميكنند مثل بنيصدر و گاهي شبكههايي هستند كه ممكن است وابستگي به خارج از كشور نداشته باشند و خودشان ذاتا به دنبال اين باشند كه براي انتشار افكارشان در رأس قدرت قرار بگيرند؛ بنابراين افرادي حول محور اينها سامان پيدا ميكند كه تبديل به يك شبكه قابل دقت ميشوند.
يعني در چهار سال اول اين گروه يا افرادي كه شما انحرافي ميدانيد در دولت نبودهاند؟
آنجا بسترسازي كردند و اردو زدند. آدم جمع كردند تا يك جايي خودشان را نشان دهند اما كاري از پيش نميبرند. مثلا آقاي احمدينژاد با 25 ميليون راي 11 روز به منزل رفتند و اتفاقي نيفتاد چون كشور مديريت خودش را دارد. اگر اين خانهنشيني بيشتر هم ادامه پيدا ميكرد، البته طبق ضوابط قانوني با ايشان برخورد ميشد.
پس احمدينژاد به چه اميدی 11 روز به خانه رفت؟
فكر ميكرد مردم در حمايت از او حركت ميكنند اما ديد مردم در اين زمينه حمايتي نكردند.
مردم به راه آقاي احمدينژاد راي دادند. آنها راه را با معيارهاي ولايت تطبيق ميدهند با افراد كه كاري ندارند.
اگر 11 روز خانهنشيني طولانيتر هم ميشد اتفاقي نميافتاد و حمايت مردمي از رييسجمهوري با 25 ميليون راي صورت نميگرفت؟
نه، حمايتي صورت نميگرفت. منتها يك اتفاق قانوني ميافتاد و مجلس تكليف اداره كشور را روشن ميكرد. ميخواهم اين را بگويم كه استحكام نظام قوي است و اينطور نيست كه با اين مسايل بلرزد. البته شكي در آن نيست كه اين كارها خسارت دارد. اين خسارت دارد كه جرياني انحرافي از كنار دولت اصولگرايي شعبه ميزند و بيرون ميآيد.
چه شعبهاي؟
ليدر جريان انحرافي وقتي ميگويد مكتب ايران به جاي مكتب اسلام، اين شعبه زدن است.
يعني آقای مشايي؟
بله، آقاي مشايي. اين بحث مكتب ايران به جاي مكتب اسلام از زبان ايشان در دولت و از جايگاه قوه اجراييه صادر شده، از زبان يك آدم عادي كنار خيابان و كوچه كه اعلام نشده. دنيا روي اين جمله شروع ميكند به تحليل كردن. من يادم است كه ايشان شنبه يا يكشنبه بود كه اين حرف را زد شايد كمتر از 12 ساعت اولين تلويزيوني كه رويش تحليل گذاشت تلويزيون وهابيت بود. من شش ساعت بعد هشدار دادم. يا بحث بعدي كه مشايي گفت اگر ميگويند موسيقي حرام است به اين علت است كه علما نميفهمند. گفت من موسيقي را در كشور رواج ميدهم. اين كلمه، كلمه سادهاي نيست.
مشايي اين جمله «علما نميفهمند» را گفته؟
بله، يك جملهاي قريب به اين مضمون. آقاي مشايي شما كه نه فقه بلد هستيد و نه اصلا تخصصي در مسايل فقه آلمحمد داريد بيشتر از ديگران ميفهميد؟ از غيبت كبري امام زمان گرفته تا به امروز بحث مهم غنا در اسلام بوده. مرزهايش روشن است و شايد زيباترين بحثي كه در بحث غنا من شاهدش بودم را مقام معظم رهبري در خارج فقهشان مطرح فرمودند. حالا يك آدمي پيدا ميشود به عنوان ليدر جريان انحرافي روي موسيقي سرمايهگذاري ميكند. يا يك دفعه سيدي ظهور نزديك است منتشر ميشود. در آنجا ميگويند آقاي احمدينژاد شعيببنصالح است. نگاه كنيد تا الان چهارتا شعيببنصالح به ما معرفي شده؛ رحيم صفوي، شمخاني، هاشميرفسنجاني و حالا هم آقاي احمدينژاد.
رحيم صفوي، شمخاني و هاشمي را چه كساني و چه زماني به عنوان شعيب معرفي كردند؟
برخي قبلا اينها را بهعنوان شعيب معرفي كردند. ميگفتند قيافه و خصوصيات اينها به شعيببنصالح ميخورد.
در قالب چه بود؟ سيدي كه نبود؟
بيانات بود و اين آخري به صورت سيدي اعلام شد. تكيه كردن بر يكسري روايات ضعيف غيرمستند و بازي كردن با اعتقادات جامعهاي كه اعتقاد به حضرت مهدي(عج) دارند شوخي نيست. مجموع اينها را كه كنار هم ميگذاريد ميبينيد كه يك جريان انحرافي است كه با اعتقادات مردم از طريق عوامفريبي و پيشگوييهايي ناشي از ادعاي ارتباط با اهل اجنه و... حكومت را در يك حالت عجيبي قرار ميدهد. بنابراين جريان انحرافي كه نفوذ كرد سبب شد موضعگيريهايي در مقابل دولت ايجاد شود.
حتي به اين قيمت كه برخي بگويند اين احمدينژاد همان است كه در انتخابات گذشته مورد حمايت اكثريت اعضاي جامعه روحانيت بوده؟
تفاوتي نميكند. اينجا ديگر بحث اعتقادي است.
تحليل شما از جريان انحرافي اين است كه اينها در دولت نهم نيرو جمع كردند و مقدمات را چيدند و بعد در دولت دهم نمود پيدا كردند. اين نمود ظاهري بعد از ماجراي وزير اطلاعات بود كه بالا گرفت؟
نه، اين مساله از قبل از ماجراي آقاي مصلحي سامان پيدا كرد. اينها يك طرحي داشتند كه قرار بود در قالب اين طرح با كسب كليد قدرت مجلس نهم، رو بيايند. يك طرحي تهيه شده بود و يك سناريوي نوشته شدهاي وجود داشت اما خداي متعال اين طرح را با ماجراي وزير اطلاعات جلو انداخت تا دست اينها زودتر رو شود كه دنبال چه هستند. البته هر چه ما به سمت انتخابات 12اسفند پيش برويم، مسايل بيشتري را مشاهده ميكنيم.
يعني داغشدن بحثهاي مربوط به جريان معروف به انحرافي به دليل نزديكي به انتخابات مجلس است؟
بله. يكي از دلايلشان همين است كه اينها ميگويند ما بايد كليد قدرت را در انتخابات مجلس در دست بگيريم و آقاي مشايي رييس مجلس بشود وقتي كه رييس مجلس شد، حرفهايمان را ميزنيم. اينها حتما ميرفتند مجلس ولي اين قضيه كه اتفاق افتاد، دست اينها رو شد. ماجراي علي يعقوبي و عباس غفاري، دستگيريهايي كه صورت گرفت، 11و 12نفري كه دستگير شدند از كياپاشا تا اميريفر و غيره و كشف ارتباطات داخلي–خارجي اينها مشخص كرد كه عجب! پس طراحي سناريويي داشتند كه خيلي عميقتر بوده؛ شايد هنوز ابعادش هم روشن نشده. بايد بگويم جريان انحرافي اثرش را در توده مردم گذاشت؛ يعني مردم ديدند چه مسالهاي به وجود آمد و اين براي حاميان دولت ايجاد نگراني كرده است. اينطور نيست كه اگر من ديروز به آقاي احمدينژاد راي دادم و حمايت كردم الان با ديدن جريان انحرافي در كنار دولت به همان حالت باشم. سوالهايي در ذهن مردم ايجاد ميشود كه بايد به اين سوالها پاسخ داد.
چه كسي بايد پاسخ دهد؟
پاسخش را بايد خود آقاي احمدينژاد كه رأس كارند و كساني كه در صحنه هستند، بدهند و اولين توقع هم از علماست. مردم ميگويند، چرا علما سكوت ميكنند؟ شما در سوال قبليتان اشاره كرديد كه روند حركت جامعه روحانيت مبارز بالا و پايين داشته و الان در فاز سكوت است.
ميخواهم، بگويم كه در حال سكوت نيستيم؛ اين سكوت يك معني دارد حتما.
پس الان موضع جامعه چيست؟
الان نظارت دارد و در اين كار دقت ميكند و اگر مشكلي ايجاد شد انتقادش را ميكند. به عنوان مثال آقاي اميريفر اعلام كرد جامعه وعاظ ولايي كشوري ايجاد شده و اين موضوع در جامعه روحانيت مبارز مورد بحث قرار گرفت.
پيش از اينكه رسانهاي شود؟
بله. جمعبندي جامعه روحانيت مبارز اين بود كه ما اين تشكل را به رسميت نميشناسيم. براي اينكه جامعه وعاظ يكي از شاخههاي جامعه روحانيت مبارز است و قديمي هم هستند. مرحوم فلسفي محور اين حركت بوده؛ شوخي كه ندارد. آقاي ناطق و خيلي ديگر از بزرگان بودند. اينكه يك دفعه كساني بيايند شعبه بزنند و بشود جامعه وعاظ ولايي كشوري، اين براي جامعه روحانيت خيلي سنگين بود. اين درست است كه حالا موضع ما سكوت است ولي وقتي احساس ميكنيم بايد موضعگيري علني داشته باشد، اعلام ميكنيم. در ماجراي همين جامعه وعاظ ولايي بعد از اينكه من اعلام كردم اين گروه را به رسميت نميشناسيم آقاي اميريفر به من زنگ زد و بحث كرديم. گفتند، چرا به رسميت نميشناسيد و من به ايشان گفتم يك هفته قبل مقام معظم رهبري راجع به وحدت و انسجام درون تشكيلاتي صحبت كردند حالا شما به فاصله كمتر از يك هفته اين جداسازي را اعلام كرديد.
هدفشان از اين كار چه بود؟
آقاي مشايي دنبال اين قضيه بود. در اينجا آقاي اميريفر ميشود ابزار دست آقاي مشايي. من به ايشان گفتم شما عامل مشايي هستيد گفت اينطور نيست و انكار كرد؛ گفتم آينده نزديك روشن خواهد شد و بعدا هم روشن شد. پول دادند و حمايت كردند چون براي كارهايي كه در پيش داشتند از بازوي اينها ميخواستند استفاده كنند.
آنها هم ميگفتند جامعه روحانيت مبارز تهران چرا اصلا نرفته مجوز بگيرد اما به ما ميگويد، برويد مجوز بگيريد.
بله. خيلي از اين صحبتها كردند. در همين جامعه وعاظولايي يك آقايي در يكي از جلسات پشت تريبون ميرود و به مراجع تقليد توهين ميكند. اين هم نمودي از آن حركت جريان انحرافي است.
درست است خلقالله حالت سكوت جامعه روحانيت را بيشتر ميبينند ولي اين مثال را زدم تا بدانيد اينطور نيست كه سكوت كرده باشيم.
پس موضع شما الان سكوت نيست؟
ما نگاه ميكنيم به مقام معظم رهبري كه ميفرمايند خويشتندار باشيد؛ اما خويشتنداري سكوت نيست.
و اين خويشتنداري تا كجا ادامه دارد؟
مراحلي دارد. بيانصافي است كه آدم نسبت به عملكرد دولت نهم و دهم بگويد كه هيچ كاري نشده. ولي بحث جريان انحرافي كه با عقايد، اخلاق و مسايل ذهني مردم سروكار دارد بحث مهمي است. الان آقاي احمدينژاد اعلام كرده كه من سرباز ولايت هستم، پس الان زماني است كه ما ببينيم عملكرد او در آينده چه خواهد بود.
ولي بالاخره كساني كه روي آنها حرف داشتيد، هنوز اطراف احمدينژاد هستند.
بر آنها نظارت كامل داريم. حركتهايي كه انجام ميدهند، چه آشكار و چه پنهان را تعقيب ميكنيم.
گفتيد كه ماجراي وزير اطلاعات يك لطف الهي بود...
آقايان دنبال اين بودند كه آقاي مصلحي را به عنوان وزير بردارند و شخص ديگري را بگذارند ولي وقتي مقام معظم رهبري مينويسند كه به صلاح نيست كه آقاي مصلحي عوض شوند آن نامه را مينويسند و بعد هم آقا موضعگيري ميكنند و ميگويند من تا زنده هستم و مسووليت دارم اجازه نخواهم داد كه آرمانهاي انقلاب ذرهاي انحراف پيدا كند.
يعني ماجراي وزير اطلاعات را به فال نيك ميگيريد؟
بدون شك.
اصولگرايان راجع به جريان انحرافي صحبت ميكنند ولي تعريفي از آن ارايه نميدهند.
جريان انحرافي، كارش به جايي رسيده كه ميگويد وقتي ما دولت امام زمان هستيم با خود امام زمان ارتباط داريم، صحبت ميكنيم و حرفهايمان رد و بدل ميشود دليلي ندارد با ولايت فقيه، روحانيت يا مراجع كاري داشته باشيم.
كجا اينها را به زبان آوردهاند؟
نميگويند؛ ولي محتواي مطالبشان را بررسي كنيد همين است. الان يك سيدي هست كه كلمات ايشان با سند در آن جمعآوري شده.
كلمات احمدينژاد را؟
نه، همين جريان انحرافي را. اين مسايل جمعآوري شده و مساله دقيقا روشن است. معلوم است چه كلماتي گفتند، كجا گفتند، آشكارا گفتند يا پنهاني. مجموع اينها را كه كنار هم ميگذاريم، ميبينيم انحراف وجود دارد. اگر نه دليلي ندارد كه آيتالله مصباحيزدي كه حامي دولت بودند امروز با اين شدت در مقابل اين جريان انحرافي بايستند و بفرمايند كه اين يك فراماسونري جديد است؛ يا آقاي طائب مداركي را در رابطه با موضوعي كه آقاي مصباح فرمودند ارايه دهند و بگويند اين هم دلايلش. آقاي مشايی چرا مرتب ميگويي مكتب ايراني به جاي مكتب اسلام و پشت سر هم تكرار ميكني و جريان ميسازي؟ مكتب ايراني به جاي مكتب اسلام يك تلنگر است. پشت اين حرفها انديشه و افكاري خوابيده؛ مشايي تلنگر را زده. خودش هم گاهي اوقات ميگويد ما يك چيزي ميپرانيم مدتي مشغول ميشوند. اين كلام نمود يك حركت و نماد يك انديشه فكري است.
شما در يك مصاحبهاي گفتيد جريان انحرافي از بيرون كشور طراحي ميشود و تاكيد داشتيد كه شايد بعضيها اين حرف را قبول نداشته باشند.
بنده فكر ميكنم پاسخ به اين سوال يك مقدار زود است. ولي براساس آنچه كه ما ميفهميم اين موضوع هست. ما نگاه ميكنيم ميبنيم كه آقاي فوكوياما 24 سال قبل در اورشليم در برخورد با انقلاب اسلامي طرحي را ارايه ميدهد و شعارهايش را مطرح ميكند. آقاي مايكل برانت گزارشش را در 500 صفحه عليه جريان انقلاب اسلامي تنظيم ميكند. تحليلگر سياسي موساد اخيرا طرحي را مطرح كرد. وقتي اتفاقات را كنار هم ميگذاريم و با اين برنامهها تطبيق ميدهيم، ميبينيم يك انطباقي هست. ضرورت اين حرف، اين نيست كه سازمان سياي آمريكا يا موساد آنجا بنشيند و بگويد آقاي فلاني مامور من است و اين كار را ميكند. نيازي ندارند. انديشه را پخش ميكند. حرفي كه من به آقاي اميريفر زدم همين بود؛ گفتم شما بخواهيد يا نخواهيد با يك واسطه يا 10 واسطه خواسته آقاي مايكل برانت را عمل كرديد. ايشان آشفته شد. در جريان شهادت آقاي محمدي و دو نفر از دانشمندان هستهاي، ميبينيم موساد سوار است. چطور قاتل اين بزرگوار را دستگير كردند داستان قابل توجهي دارد؛ واقعا خداوند عنايت ميكند وگرنه با پيچيدگي كه دشمن دارد به اين راحتي نميشود برخورد كرد.
ارتباط اين ترورها با جريان انحرافي چيست؟
من كاري به انحراف ندارم. بعضي از ارتباطها آشكار است. شايد از من بپرسند چه سندي براي اين ادعا داريد و بگويم سندي ندارم ولي نگاه كه ميكنم، ميبينم حرفهايي كه آنها ميزنند اين طرف دارد شكل ميگيرد. مثلا ايجاد عرفانهاي نو و تقويت فرق را چه كسي دامن ميزند. آقاي مايكل برانت ميگويد؛ انگليسيها ميگفتند اختلاف بينداز، حكومت كن. من ميگويم اختلاف بينداز و براندازي كن.
همين كه ميگوييد، شيعهشناس سازمان سياست؟
بله، 30 سال كار كردند. برنامه دارند و به اين سادگي نيست. بيش از 160 مركز تحقيق و پژوهش آمريكا به آقاي اوباما سرويس ميدهد. آقاي اوباما كه تا ديروز به آقاي احمدينژاد فحش ميداد بعد از ماجراي وزير اطلاعات چه شد كه از او دفاع كرد؟ بعد از نقشآفريني جريان انحرافي در ماجراي وزير اطلاعات چه حادثهاي پيش ميآيد كه اوباما و نتانیاهو يك مرتبه ميآيند از احمدينژاد حمايت ميكنند. ديدند اتفاقها در راستاي انديشه خودشان است.
الان جريان انحرافي يكسري چالشها براي اصولگرايان ايجاد كرده و شما گفتيد خساراتي داشته. با روند كنوني، چالشهايي نيز در آينده ميان اصولگرايان و اين جريان ايجاد خواهد شد.
اگر اطلاعرساني مستند بشود، نگاه به حركت آقا بكنيم و بصيرت را بالا ببريم پاسخ هر گونه چالش را ميدهيم.
گفتيد اينكه به آيتالله مصباحيزدي حمله ميكنند و به قول شما، او را ترور شخصيت ميكنند، يك فاز ديگري از عملكرد جريان انحرافي است.
اطرافيان بنيصدر و خود بنيصدر با آيتالله بهشتي چطور برخورد كردند. ترور شخصيت كردند. گفتند انحصارطلب هستند. روي اين انحصارطلبي جريان روزنامه انقلاب اسلامي بنيصدر و ديگران ايستادند. كاري كردند كه اين امر را بسيار مهم و مشكوك نشان دهند در جلسهاي كه بعضي از علما بودند ميخواستند آقاي بهشتي را محاكمه كنند كه شما انحصارطلب هستيد. يا گفتند آيتالله مهدويكني اسلام آمريكايي دارد. آيا اسلام آيتالله مهدويكني آمريكايي است؟ وقتي بخواهند ترور كنند، ميگويند ديگر شما در سالنامه ايران 90 صحبتهاي آقاي جوانفكر- مشاور مطبوعاتي رييسجمهور و رييس خبرگزاري ايرنا - را مطالعه كنيد. آقاي جوانفكر 51 سال دارد. زمان انقلاب 18-17ساله بودند. او چه ميداند كه اصولگرايان يا سران اصولگرا چطور بودند. ولي يك مرتبه ميبينيم اينها پيدا ميشوند و ميگويند، ما بايد اصولگرايي را تعريف كنيم؛ ما اين اصولگرايي را قبول نداريم.
آنها ميگويند كساني كه امروز ميآيند نقدي به دولت وارد ميكنند در حقيقت كساني هستند كه منافعشان تامين نشده. بحث آيتاللهمصباح فرق ميكند چون در زمان انتخابات به جد از احمدينژاد حمايت كرد. پذيرفتن اينكه چرا بايد اطرافيان احمدينژاد يا همان جريان انحرافي به سمت ترور شخصيت كسي بروند كه شديدترين دفاعها را از احمدينژاد كرده، دشوار است.
شما دليل را از خود اين آقايان بپرسيد. آنها بايد پاسخ دهند.
خروجي ششسال حکمرانی اصولگرایان را مثبت ميدانيد؟
براي زحماتي كه كشيدند تفكيك قايل هستيم ولي جريان انحرافي گرفتاري است كه وجود دارد. يك عباسغفاري نامي هست كه جنگير است. اگر بخواهند ماجرا را بكشند به اوهام خيلي خطرناك است. بنابراين بايد دعا كرد كه كشور از دست امثال غفاريها نجات پيدا كند. مردمي كه فرزند و هستيشان را دادند و پاي همه چيز ايستادند، نميتوانند تحمل بكنند كه يك آقايي بيايد و دو تا پيشگويي بكند و بشود محور.
ابراز اميدواري كرديد كه اين اجنه اطراف احمدينژاد اسراييلي و انگليسي نباشند.
باز هم اميدوارم اين اجنه انگليسي، اسراييلي و روسی نباشند.
گفتيد روشي كه جريان انحرافي به كار گرفته استفاده از دو عنصر پول و بيرحمي است و بايد از كسي كه پول دارد و بيرحم است، ترسيد. منبع اين پولها و جسارت براي اين بيرحميها كجاست؟
شما ورودتان به اين مسايل بيشتر از من است.
بالاخره اين پولها يك منبعي دارند. يكسري آدم خيرخواه كه كمك نكردند.
خودتان بررسي كنيد ببينيد كه چرا يك مرتبه در وزارتخانهاي عدهاي عوض ميشوند. در وزارت نفت با يك تلفن، آدم عوض ميشود؛ اين رحم است يا بيرحمي؟ در همين وزارت نفت كسي مدير بوده و حكم هم به او دادند و ماه بعد يك مرتبه با يك تلفن به او اطلاع ميدهند كه ساعت چهار بعدازظهر عزل ميشوي. خود آقاي احمدينژاد چقدر وزير جابهجا كردند. شما در طول هيچ حكومتي اين مقدار تغيير و تحول نميبينيد. يك وزيري تا ميآيد با مسايل آشنا شود، بركنارش ميكنند. خود من كه مسوول گزينش كل كشور بودم بعد از 20 ماه فهميدم كه چرا برداشته شدم.
با توجه به اينكه شما مسووليتهاي ويژهاي مثل رياست بسيج در زمان بنيصدر و...
يك مدتي گزينش بانكهاي كل كشور بودم. آقاي احمدينژاد خودش مرا دعوت كرد به گزينش كل كشور بروم.
از چه سالي تا چه سالي؟
20 ماه از 86 تا 87.
چه شد كه شما را بركنار كردند؟
از خودشان سوال كنيد.
ما كه به ايشان دسترسي نداريم.
نپسنديدند! شايد علتش اين بود كه بنده روي مر قانون و دستور شش مادهاي حضرت امام و فرمايشات و تدابير مقام معظم رهبري راجع به گزينش حركت كردم.
آيا جريان اصولگرايي در حال حركت به سمت نقطهاي است كه نسبت به حمايت از احمدينژاد در دو انتخابات گذشته رياستجمهوري ابراز پشيماني كند؟
نه!
برخي فعالان اصولگرا ميگويند چه اشكالي دارد كه اصولگرايان اعلام كنند: «در حمايت از احمدينژاد اشتباه كرديم.»
اين حرفها غلط است. جامعه روحانيت كه نميخواهد بازي سياسي با مردم بكند. بلكه براساس معيارهايي پاي كاري ميايستد بعد هم با همان معيارها ميآيد كنار. ميآيد كنار به معناي اين است كه حمايت اصلياش را كم ميكند. منتها در جريانات سياسي بحثها جور ديگري است. آنجا منافع شخصي، حزبي و مادي وجود دارد. به آنهايي كه خواستار ابراز پشيماني به دليل حمايت از احمدينژاد هستند، ميگوييم: «جريان سياسيهاي زخم خورده.» سياسيهاي زخم خورده كساني هستند كه حالا سر و شانه كشيدند و ميگويند ما كه گفتيم احمدينژاد گزينه خوبي نيست.
زخم خورده به چه معنا؟
يعني با آنها برخوردهايي شده و مسايلي پيش آمده. دنبال موقعيتي بودند كه بگويند ما كه گفتيم اين دولت، دولتي نيست كه بتواند چنين و چنان بكند. اما به آنها ميگوييم شما از ابتدا در مسير خودتان نيامديد الان هم نميآييد. شما آن كساني هستيد كه آن موقع هم دنبال ولايت نبوديد الان هم نيستيد. شما ديروز در خط خودتان بوديد امروز هم در همان خط هستيد. امروز هم كه اعتراض ميكنيد به عنوان دفاع از ولايت نيست؛ منافعتان اين طور ايجاب ميكند.
با نزديك شدن به زمان برگزاري انتخابات مجلس نهم آيا رقابت سرنوشتسازي بين جريان معروف به انحرافي و اصولگرايان شكل ميگيرد؟
براي قضاوت زود است.
اگر شكل بگيرد چه كسي پيروز ميشود؟
نميتوانم قضاوت كنم.
شانسي براي آنها قايل هستيد؟
بايد شرايط را ببينيم.
خود شما براي انتخابات مجلس كانديدا ميشويد؟
هنوز تصميم نگرفتهام.
من فكر ميكنم شما نامزد ميشويد.
اگر اراده خدا باشد چه اشكالي دارد.
اين را از اين جهت ميگويم كه گويا پذيرفتهايد جريان معروف به انحرافي ميتواند يكسري از كرسيهاي مجلس را به دست بگيرد. بنابراين اصولگرايان تلاش ميكنند يكسري افراد ليدر و شاخص را به مجلس بفرستند.
تاكتيكها مختلف است. اما ملت ايران ملت اصولگراست؛ حتي اقليتها.
سرنوشت جريان انحرافي را در نهايت چه پيشبيني ميكنيد؟
بايد قوه قضاييه و دستگاههاي امنيتي مساله را حل كنند.
يعني كار به دست آنها حل ميشود؟
مطمئنا همينطور است.
اين برآورد را نداريد كه احمدينژاد نصايحي كه جامعه روحانيت ميكند را جدي بگيرد و برخي افراد را از اطرافش دور كند؟
تصميم با ايشان است ولي اين به معناي اين نيست كه دستگاهها و مردم دست از انتقاد منطقي خودشان بردارند.
برخي از سران اصولگرايان مخصوصا در مجلس ميگويند ما دوست داريم دولت كارش را تمام كند به نوعي از «احتمال» به پايان رسيدن چهار سال دولت دهم حرف ميزنند؛ نظر شما چيست؟
ما آرزو ميكنيم اين دو سال به خوبي طي شود. اما زود است براي قضاوت. بگذاريد دو، سه ماه ديگر بگذرد آن وقت راحتتر ميشود قضاوت كرد؛ انتخابات كه اوج بگيرد خيلي چيزها روشن ميشود.