ساختارشناسی صهیونیسم چهار وجه دارد که عبارتند از: اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و مذهبی
سید احمد شجاعی استاد دانشگاه در نخستین جلسه از اولین دوره آموزشی صهیونیسم شناسی ویژه خبرنگاران و هیئت تحریریه رسانه ها که روز پنج شنبه ( 10 آذرماه 90) و با عنوان صهیونیسم و ابعاد فرهنگی اقتصادی و سیاسی در فرهنگ سرای رسانه برگزار شد، به ساختارشناسی صهیونیسم و دلایل تشکیل صهیونیسم اقتصادی پرداخت.
ساختارشناسی صهیونیسم چهار وجه دارد که عبارتند از: اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و مذهبی.
صهیونیسم اقتصادی چیست؟
صهیونیسم اقتصادی به عنوان یک واژه ی رسمی به کار نمی رود و تنها افراد معدودی چون روژه گارودی از آن یاد کرده اند. صهیونیست ها علاقه دارند فقط " جریان فکری مذهبی " صهیونیسم را ببینیم. روی دیگر سکه ی لیبرالیسم ، صهیونیسم اقتصادی است و پایه ی آن کاپیتالیسم است. هدف لیبرالیسم ،اصالت سود و لذت و قدرت است و به نظر آن ها هدف وسیله را توجیه می کند.
اروپا فقط زغال سنگ دارد . اروپاییان از سال 1400 با کشتیرانی با شرق آشنا شدند. تا سال 1600 بشر بدوی بود و از سال 1800 تقریبا موتور بشری به راه افتاد. به دلیل مشکلات ارتباط با شرق ، اروپاییان در سال 1700 در امپراطوری عثمانی تصمیم به حفر کانال سوئز گرفتند و از این پس امنیت کانال بسیار مهم شد.
در سال 1797 ناپلئون بناپارت امپراطوری عثمانی را به دو قسمت تقسیم کرد که یک بخش آن توسط پاشا که به فرانسه گرایش داشت و بخش دیگر توسط عبدالحمید که به آسیا گرایش داشت ، اداره می شد. بناپارت که مسیحی بود از اسکندریه به فلسطین حمله می کند و چندین ماه بیت المقدس را محاصره می کند ولی به دلیل مشکلات بسیار محاصره را رها می کند. بناپارت به یهودیان عالم اطلاعیه می دهد که الآن می توانید وطنتان را دریابید و دراینجا یک کشور یهودی با عظمت تشکیل دهید و این شروع صهیونیسم اقتصادی است.
دلایل تشکیل صهیونیسم اقتصادی و توجه آن ها به منطقه خاورمیانه:
1- کانال سوئز
یکی از کارکرد های رژیم صهیونیستی حفظ امنیت کانال سوئز در تامین منافع غرب است. امروز اگر این کانال بسته شود باعث به هم ریختن غرب و بروز انقلاب های بنیادی در زیرساخت های جمعیتی آن هاست.
2- کارکرد اسراییل برای غرب کاپیتالیسم ( 1% ) برای تاخیر در ظهور و مبارزه با صاحب ظهور
در عهد قدیم آمده است: روزی فردی در خاور میانه و در فلسطین با کارکرد تولید عدالت در کل جهان خواهد آمد که برتمام قدرت های ظالم غلبه می کند و نتیجه ی جنگ او پیروزی مطلق و تشکیل قدرت واحد جهانی است. مسلمانان و یهودیان و مسیحان در این عقیده مشترکند. یهودیان براساس اصالت سود نسبت به این مساله حساس شدند و درصدد از بین بردن حضرت برآمدند و خود را شیفته ی ظهور نشان دادند و ادبیات ظهور را تغییر دادند.
صهیونیسم اقتصادی برای انحراف مذهبی در باب ظهور، در سال 1830 صهیونیسم فرهنگی را تشکیل داد. آنان برای تولید صهیونیسم مسیحی و یهودی از 1797-1897 به مدت صد سال تلاش کردند. در سال 1897 صهیونیسم مذهبی تشکیل شد. آنان علمای افراطی یهودی و مسیحی را تربیت کردند که به پاکسازی نیل تا فرا ت از غیر یهودیان برای آماده سازی برای ظهور اعتقاد دارند. هم چنین برای به تعویق انداختن ظهور ، بین بزرگان ادیان افتراق ایجاد کردند چرا که ظهور باید خواست همه باشد!
صهیونیسم مذهبی واقعا منتظر ظهور است ولی آلت دست صهیونیسم اقتصادی است. بهائیت ( انحراف در شیعه) ،وهابیت ( انحراف در اهل سنت) ،صهیونیسم مسیحی و صهیونیسم یهودی در یک قرن اتفاق افتاده است.
3- فضای گردشگری پاک و پتانسیل های منطقه خاورمیانه
خاورمیانه قطب گردشگری پاک است . هرکس از یهودی و مسیحی و مسلمان بخواهد خود را با تعلقات مذهبی گره بزند، به خاورمیانه می آید و همه اینجا را وطن خود می دانند.
در گردشگری پاک دو مساله ی مهم وجود دارد:
- گوش مردم آماده ی شنیدن حقایق است و امکان جدال احسن و گفت و گوی بین ادیان که منجربه بیداری می شود، وجود دارد و این در تضاد با منافع لیبرالیسم است چرا که اختلاف بین ادیان طرح استعمار است. بنا براین ،آن ها در صدد ایجاد نا امنی و درگیری بین ادیان و ناپاک کردن قطب گردشگری پاک هستند.
- توان اقتصادی
درآمدهای گردشگری پاک از درآمد نفت بالاتر است که منجر به رشد و توسعه ی خاورمیانه می شود و دنیا باید تابع خاورمیانه شود.
برای سرمایه گذاری پنج آیتم بررسی می شود : امکانات ،منابع ، قابلیت ها ، مجموعه تهدید ها و مجموعه فرصت ها. البته ششمین آیتم امنیت است. در منطقه خاورمیانه هر 5 آیتم به وفورهست ولی اسرائیل امنیت را ازبین برده است. بنابراین در این منطقه سرمایه گذاری نمی شود.
4- خاور میانه مرکز انباشت انرژی در جهان است
67% نفت جهان و 24% گاز جهان در خاورمیانه است.
سیاست بزرگ کاپیتالیسم ( صهیونیسم اقتصادی ) در حوزه ی انرژی خام فروشی، دائم فروشی و ارزان فروشی است. آن ها برای تحقق خام فروشی مانع ایجاد زیر ساخت در منطقه می شوند. از طرفی جنگ آفرینی اسرائیل در منطقه موجب ناامنی و عدم سرمایه گذاری می شود . بنابراین بی پول می شویم و بی پولی لازمه ی دائم فروشی و ارزان فروشی است. گفته ی می شود کشورهای خاورمیانه مثل هم هستند . همه همه چیز دارند و هیچ چیزندارند. استراتژی ایران این است که راه امنیت و عدم جنگ از جنگ می گذرد. یک جنگ برای رسیدن به ثبات نه جنگی بازیچه! طبیعی است که از این جنگ غربی ها هم سود می برند ولی ما مجبوریم برای رسیدن به ثبات و آرمان هایمان این کار را انجام دهیم.
5- مدیریت سبد هزینه ها در خاورمیانه
در اثر جنگ و رقابت تسلیحاتی ، سبد هزینه ها در بخش تسلیحات بالا می رود. در نتیجه در ارضای نیازهای مردم کم می آوریم.
کارآمدی نظام در نتیجه سه عامل است: کارآمدی شرعی-انقلابی-اخلاقی، مشروعیت انتخابی و مشروعیت کارآمدی .
برای مشروعیت کارآمدی باید دو عامل دیگر وجود داشته باشد. در صورت عدم کارآمدی مردم می گویند این اسلام که نتوانسته ابتدائیات نیاز مارا برآورده کند بنابراین آن را نمی خواهیم . دشمنان مشروعیت کارآمدی را مستقیم و غیر مستقیم می گیرند. البته برای آن ها منفعت خارجی هم دارد. به سایرین می گویند ببینید ایران چه قدرتی دارد! اگر ما به ایران حمله کنیم شما هم ویران می شوید. باید از ما سلاح های بالستیک و ... بخرید.
6- خاورمیانه محل تولید انباشت پول و ثروت است
غربی ها به ما تفهیم کرده اند که پول نباید در خاورمیانه بماند و باید به بانک های غربی منتقل شود. چون احساس می کنیم اینجا امنیت ندارد. نرخ ریسک در خاورمیانه بالاست. نرخ سود در ایران 20% است . نرخ سود در غرب 4% منفی است (حق نگهداری پول خاورمیانه ای) . مردم منطقه حاضرند پولشان را به غرب بدهند. می گویند پول سرسره است. حداقل اگر 2000 میلیارد دلار خاورمیانه در غرب باشد ، سالیانه 480 میلیارد دلار سود غربی هاست و با آن می توانند تحولات عظیمی در زیر ساخت هایشان ایجاد کنند و از طرفی از جیب خود ما به اسراییل کمک می کنند. فقط تاکنون افشا شده است که 350 میلیارد دلار دارایی قذافی در غرب است.
