حمل و زجر عمومي!
تاریخ: ۲۵ اسفند ۱۳۹۰
۱- بعضي‌ها بدون كلمه‌اي حرف زدن و از ديگران درخواست بازكردن جا، فقط فشار مي‌دهند تا جا باز شود و بتوانند از اتوبوس يا مترو بيرون بروند.
۲- بعضي‌ها نه حرف مي‌زنند و نه فشار مي‌آورند! اتوبوس يا مترو كه ايستگاه را ترك كرد؛ زير لبي غر مي‌زنند:«اي بابا نذاشتن پياده بشيم!»
۳- برخي ديگر، به ميله نزديك درِ خروجي واگن يا اتوبوس مي‌چسبند تا وقتي به ايستگاه رسيد بدون فشار وارد كردن به ديگران پياده شوند.
۴- عده‌اي عادت و علاقه عجيبي دارند كه پاي ديگران را در مترو يا اتوبوس لگد كنند!
۵- برخي ديگر با صداي بلند با گوشي همراه خود حرف مي‌زنند.
۶- بعضي‌ها در كف واگن يا اتوبوس مي‌نشينند! عده‌اي هم به طيف نشسته معترض هستند:«ملك شخصي كه نيست! جا تنگه!شما نشستي، جاي دو سه نفر اشغال شده».
۷- بسياري از راننده‌هاي اتوبوس خيلي بد ترمز مي‌كنند؛ بند دل آدم پاره مي‌شود! در مترو هم در موارد زيادي، ترمزها اكشن و جنگي گرفته مي‌شود. اگر كسي حواسش نباشد، هم يك شوك ناخوشايند به او وارد مي‌شود و هم دستش از جا در مي‌آيد!
۸- برخي تاكسي‌ها مابقي پول كرايه را پس نمي‌دهند( خيلي وقت‌ها به اين بهانه كه پول خرد ندارند). بعضي ديگر از تاكسي‌ها هم، بيشتر از نرخ مصوب مي‌گيرند.
۹- سيستم گرمايشي ـ سرمايشي مترو رو به راه نيست. اتوبوس‌ها هم همينطور. تاكسي‌ها هم فقط در زمستان، بخاري خود را روشن مي‌كنند اما در تابستان، خبري از كولر نيست. به همين علت، مسافران در تابستان چه زجرها كه نمي‌كشند!
۱۰- در مترو و اتوبوس كه جمعيت مسافران زياد است، برخي‌ها رعايت نمي‌كنند و به خودشان زحمت نمي‌دهند با يكي دوقطره عطر يا كمي اودكلن خودشان را معطر كنند تا مايه آزار ديگران نباشند.
۱۱- احترام به بزرگترها به ويژه سن و سالدارها همچنان هست اما نسبت به گذشته، كمتر شده است. برخي جوان‌ها تخت روي صندلي مي‌نشينند و عين خيالشان نيست كه يك كهنسال سرپا ايستاده است.
۱۲- بسياري از راننده‌هاي اتوبوس‌هاي شهري، در ايستگاه اول، مسافران را معطل مي‌كنند. مسافران هم كه اعتراض مي‌كنند با بدخلقي و عصبانيت راننده مواجه مي‌شوند. زماني هم كه مي‌گويند به اتوبوسراني شكايت مي‌كنند با اين پاسخ روبه‌رو مي‌شوند:«پيش هر كسي دلتون مي‌خواد بريد!»
۱۳- به محض ايستادن مترو، اتوبوس يا تاكسي، به سمت آن هجوم برده مي‌شود! اينجا خبري از «همه جا به نوبت» نيست! در اين هجوم ها، برخي‌ها دعوايشان مي‌شود و حرف‌هاي بد بد(!) مي‌زنند!
۱۴- حكايت‌هاي ديگري هم هست اما جا براي نوشتن كم داريم! ببخشيد!
|
