اين شهيد آباد ما بي قهقراست
تاریخ: ۱۴ فروردين ۱۳۹۱
امير عاملي
چند دنبال بدي ها ميرويم ؟
سال نو شد كاش ماهم نوشويم
فصل رستاخيز رنگ و جان رسيد
موسم اين نفس را قربان رسيد
كينه را بايد كه قرباني كنيم
آنچه ميدانيم و ميداني كنيم
" متحد جانهاي شيران خداست
جان گرگان و سگان ازهم جداست"
هر خرابي خود نشان نكبت است
فصل آبادي و فصل همت است
خيز تا ياد شهيدان گل كند
در ميان چشمها جان گل كند
اين شهيد آباد ما بي قهقراست
حافظ دين و وطن دست خداست
اي به دشمن داده دست دوستي
مغز را كرده رها با پوستي ؟
پوستين نخوت از خود دوركن
نغمه با هم شدن را جور كن
اين وطن دارد ولي دارد علي(ع)
اين وطن باشد زمولا منجلي
چشمهاي منتظر را بازكن
نغمه الله اكبر ساز كن
انقلاب ما بهار عالمست
انقلابي فارغ از رنج و غم است
"ملت عشق از همه دينها جداست
عاشقان را مذهب و ملت خداست "
" هركه پيمان باهوالموجود بست"
بار خود را بهر رفتن زود بست
اين همه خود را مبين خاكستري
انقلابي باش بر عالم سري
چونكه جمهوري ما اسلامي است
ضد مرگ و دشمن بدنامي است
تا شهادت منطق وآيين ماست
چيره بر كل بدهي ها دين ماست
" پيش چشمت داشتي شيشه كبود
زان سبب عالم كبودت مي نمود"
همدمي با مرغ دريايي خوش است
خالقي گر؛ خلق زيبايي خوش است
مردم ما خلق زيبايي كنند
بهمن و دي را تماشايي كنند
مردمي داريم از جنس بهار
مردمي پرورده با جان انتظار
منتظر بايد شهيد آيد برون
ياكه از خود بايزيد آيد برون
منتظر با ميز و منصب دشمن است
منتظر در جنگ با اهريمن است
مردم اي طرح بهاران ريخته
با دل و جان انتظار آميخته
جز ولايت راه ديگر تيرگي است
بي ولي خود تيرگي در تيرگي است
از ولايت راه روشن مي شود
با ولي اين باغ گلشن مي شود
مردم اي مردم ! دگر ختم كلام
تيغ ما هرگز مبادا درنيام
در نيام اين تيغ يعني مرگ ما
حرف ما اين بود باقي با شما
|