اخیرا از یک خبرنگار روایتی نقل شده از برخوردی که در نشست خبری رییسجمهور با او کردهاند.
محمدعلی بدری: این روایت خیلی زود از صفحه آن خبرنگار در شبکه اجتماعی اینستاگرام، در سایتهای خبری زنجیرهای کپی شد و البته بعد از چند ساعت از همه آنها حذف شد. به طوری که اکنون جستوجو در اینترنت برای کلیدواژههای «لگد، همشهری، دولت و خبرنگار» فهرست این خبرها را پیش روی مخاطب میآورد اما کلیک بر روی نتایج جستوجو صفحاتی با محتوای «خطای 404» و «صفحه مورد نظر شما یافت نشد» به دنبال دارد.
شاید انتشار همزمان و گسترده یک رویداد نقل شده در صفحات شبکههای اجتماعی دلیل کافی برای زنجیرهای دانستن برخی سایتهای خبری نباشد. اما حذف همزمان خبر از روی خروجی این سایتها نشان میدهد که یک اتاق فرمان واحد و البته جمعوجور برای این قبیل کارها لازم است.
شگفتتر از همه اینها، همصدایی این سایتهای خبری زنجیرهای مدعی ارزشها با سایتهای مارکدار بیگانهای چون خودنویس است. البته آنچه باعث شد که حقیر درباره این موضوع چیزی بنویسم، این ها نبود. بنده که تا شش سال پیش یعنی تا تابستان سال 88 هنوز خبرنگار روزنامه همشهری در دولت و نشستهای خبری دولت و رییس دولت بودم، تذکر چند نکته را ضروری دیدم.
اول.
نشست خبری به ویژه در مقیاسی مانند ریاست جمهوری ابدا محلی برای تبدیل کردن یک مجهول به یک معلوم نیست. یعنی ما به نشست خبری نمیرویم که آنچه نمیدانیم بپرسیم تا او بگوید و ما بدانیم.
دوم.
نوبت سوال هر خبرنگار، زمان مباحثه و یا قرائت بیانیه در محکومیت دولت یا حمایت دولت نیست و اساسا وظیفه خبرنگار این نیست. مگر این که خبرنگار نباشد و مامور به امری دیگر شده باشد.
سوم.
ممکن است بگویید پس خبرنگار برای چه پشت تریبون میرود؟ خبرنگار برای این پشت تریبون میرود تا یک موضع رسمی (راست یا دروغ) از رییسجمهور درباره موضوع سوال خود بیرون بکشد و یا طفره رفتن او را به نمایش بگذارد. فرصت پرسش در نشست خبری به ویژه درباره رییسجمهور، فرصت تاثیرگذاری بر چیزهایی است که او از پیش حاضر کرده و نیز به نمایش درآوردن چیزهایی است که بیش از جوابهای حاضری در محضر رسانههای داخلی و خارجی بیان می کند.
چهارم.
خبرنگار باید بداند که «ممکن است» فرصت یک سوال داشته باشد. اگر توانست سوال دومی هم میتواند باشد اما وقتی بیش از 100 خبرنگار داخلی و خارجی حضور دارند، احتمال سوال دوم بسیار ضعیف است.
پنجم.
خبرنگار باید سوال خود را حداکثر با 3 یا 4 جمله کوتاه بپرسد، که میتواند عبارت باشد از: 1. یادآوری و ارجاع یا بکگراند سوال، 2. برهان خلف، و 3. پرسش. یا ساخته شده باشد از: 1. اگر (شرط)، 2. آنگاه (نتیجه)، 3. پرسش. و یا قالبهای دیگر.
ششم.
خبرنگار باید روی تکتک کلمههای سوال خود کار کرده باشد تا دقیقا همان معنایی که میخواهد از آنها به دست بیاید، راه لودگی و سرباززدن از پاسخ را برای مخاطب سوال ببندد به طوری که اگر بخواهد از پاسخ طفره برود، طفره رفتنش به چشم بیاید.
هفتم.
خبرنگار باید سوال خود را از پیش نوشته و بارها خوانده باشد و موقع پرسیدن سوال آن را از طرف خود بپرسد. نه به عنوان یک نامهرسان که قرار است چیزی را از رو برای مخاطب بخواند.
هشتم.
خبرنگار به ویژه وقتی از منتقدان مخاطب سوال محسوب میشود، باید یک استراتژی برای حضور در نشستهای خبری داشته باشد و بداند که اگر نفر اول بود چه بپرسد و چگونه بپرسد، اگر نفر دهم بود و اگر نفر آخر بود چه؟ او باید یک خودکار در دست داشته باشد تا با هر خبرنگاری که پشت تریبون میرود و ممکن است سوال او را به بدترین شکل ممکن زخمی کند، سوال خودش را بازسازی کند تا موقع مصاف کوتاه با رییسجمهور نزدیکترین راه را به واکنش دلخواه داشته باشد.
نهم.
خبرنگار باید یک راست سر اصل مطلب برود. او باید بداند که او برای سوال کمتر از 10 ثانیه وقت مفید دارد و بیشتر از آن باعث نارضایتی همه از جمله خبرنگاران حاضر در جلسه میشود و ای بسا ممکن است برگزارکنندگان جلسه را در ثانیههای بعد از 30 به واکنش برای تمام کردن سوال هم وابدارد و البته این واکنشها مربوط به همه دولتهاست. همکارانی که تجربه این طور جلسات را دارند بهتر میدانند.
دهم.
خبرنگار موظف است سوالی را طراحی کند که موضع رسانه متبوع اوست. اگر موضع آن رسانه موضع او نیست، باید به نشست خبری نرود تا رسانه کس دیگری را بفرستد. از طرف دیگر هیچ رسانهای حق ندارد خبرنگاری را به خاطر سوالی که موضع رسانه است و او متناسب با شرایط حوزه خبری خود طرحش کرده و چکشاش زده توبیخ کند و پیش از آن موظف است خبرنگاری را به صحنه بفرستد که تجربه حضور در این کشاکشها را داشته باشد، نفسش به شماره نیافتد و فکر نکند حالا که اینجا هستم وقت آن است که در همین چند ثانیه تمام مشکلات را حل کنم و تمام حق را در برابر تمام باطل پیروز کنم.
**
البته گذشته از این ده مورد، شخصا خیلی خوشحالم که خبرنگاری بتواند آنچه در نشست خبری بر او رفته ، منتشر کند و از این فرصت گشایش بهره میبرم و خاطرهای را که در روزگار خود امکان انتشارش نبود و حالا هست از یکی از نشستهای خبری و برخوردهای سلبی با خبرنگاران در دوره دولت گذشته نقل میکنم.
اعلام شد که دوشنبه 16 شهریور 88، محمود احمدینژاد نخستین نشست خبری خود را پس از تشکیل دولت دهم ترتیب خواهد داد.
طبق سنت حرفهای با دبیر سرویس سیاسی سوالهای ممکن را سنجیدیم و درباره آن کسی باید تصمیم میگرفت که در آن روزگار بعد از مدیرمسوول نظرش نافذ بود و البته سردبیر نبود.
دبیر سرویس سوالها را پیش او برد و آخر شب 15 شهریور به تحریریه برگشت و موضوع تایید شده را به من گفت: ادعای احمدینژاد درباره این که فجایع کهریزک و بازداشتگاههای مشابه کار نفوذیها بوده است.
ماجرا از این قرار بود که محمود احمدینژاد در سخنرانی پیش از خطبه 6 شهریور 88 برای نخستین بار مدعی شده بود که فجایع بازداشتگاههایی چون کهریزک کار نفوذیها بوده است.(از اینجا بخوانید)
گفتههای احمدینژاد البته با موضع رسمی حکومت از جمله کمیته حقیقتیاب مجلس منافات داشت.(از اینجا بخوانید)
فردای آن روز نشست خبری در سالن شهید مطهری نهاد ریاست جمهوری حدود سه ساعت طول کشید و البته بعد از بیست و چند خبرنگار هنوز به من نوبت نمیدادند و همه خسته شده بودند و همه سوالها رو به تکرار آورده بود. از ابتدای جلسه تاکید میشد که هر نفر یک سوال بپرسد و تقریبا همه رعایت میکردند جز یکی از خبرنگارهای همان خبرگزاریهای زنجیرهای.
او دو سوال پرسید و هر دو سوال به مذاق رییسجمهور خوش آمد. اولی را مفصل -در حدود 10 دقیقه- پاسخ گفت و سوال دوم از یاد همه رفت از جمله خبرنگاری که سوال پرسیده بود. او آمد که از پشت تریبون برود. محمود احمدینژاد یاد سوال دوم افتاد و گفت: سوال دومتان! و برای این که اعتراض خبرنگارهای دیگر بلند نشود گفت: «هر کس یک سوال حق دارد بپرسد اما شما به خاطر رانت ِ ...» قدری سکوت کرد و ادامه داد: «... جوانیتان دو سال بپرسید».
چیزی گوشه برگه نوشتم و منتظر ماندم تا صدایم بزنند.
بعد از چند خبرنگار که پشت تریبون رفتم، گفتم: «نه به خاطر هیچ رانتی، بلکه به خاطر حق پرسشگریام تنها یک سوال میپرسم.» ایسنا سوال را با قدری اختلاف این طور نقل کرده است: «شما فرموديد اتفاقاتي كه در بازداشتگاهها افتاده كار نفوذيهاست. آيا دستگاه امنيتي كشور اينطور است كه افراد دشمن در آن نفوذ كنند و مرتكب قتلها و شكنجهها شوند؟»
احمدینژاد پاسخ داد: «اميدوارم كه روزنامه همشهري براي اين خادم ملت خود حداقل حقوق شهروندي را قائل شود. البته منظورم به شخص شما نيست بلكه روزنامه است. ما شواهد و اسنادي داريم. افراد نفوذي در اين مكانها حضور داشتند و اقداماتي را انجام دادند...»(از اینجا بخوانید)
جملههای احمدینژاد در پاسخ به پرسش من اگرچه ضریب بسیار خوبی در رسانههای داخلی و خارجی داشت اما به مذاق برخی خوش نیامد.
1. عصر همان روز فهمیدم که شبکه خبر موقع سوال من پخش زنده نشست خبری احمدینژاد را قطع کرده و تا پایان پاسخ این سوال، پخش زنده را به آنتن برنگردانده است. خلاف ماجرای اخیر در نشست خبری روحانی که نوشته اینستاگرامی خبرنگار هم در شبکه خبر تبدیل به خبر شد.
2. عصر فردای نشست خبری دبیر سرویس سیاسی با همه تجربه و تعهدش از کار برکنار شد.
3. آن فردی که بالاتر از دبیر سرویس سوال را تایید کرده بود، شانه خالی کرد و این طور وانمود کرد که خبرنگار سرخود این سوال را پرسیده است.
4. پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری در مشروح نشست خبری احمدینژاد سوال همشهری را به این شکل تلطیف کرد: « آیا درخصوص ادعایتان درباره حضور افراد نفوذی در نیروهای امنیتی و بازداشتگاه ها اسنادی هم دارید؟»(از اینجا بخوانید)
5. من به شدت توبیخ شدم، بعد از چندی از سرویس سیاسی کنار گذاشته شدم و همه نوشتههایم در سرویس اجتماعی تا پایان حضورم در تحریریه همشهری زیر ذرهبین بود و حتی بارها مطالبی درباره ضرورتهای افزایش نسل مورد توبیخ قرار میگرفت!
**
حالا که فضا این قدر باز شده که بتوان خاطرات نشست خبری را نقل کرد، هرگونه توبیخ داخلی خبرنگار همشهری به خاطر نقل روایتی که از نشست خبری آورده، میتواند میزان سنجش ظرفیتهای یک رسانه باشد و غیرمدبرانهترین کار فروریختن دیوار کوتاه خبرنگار روی سر اوست.
به امید روزهایی که «همه» خبرنگارها بتوانند آزادانه و بدون توبیخ، خاطرات بیشتری از دولت، به ویژه خاطرات ناگفته از دوره دولت دوم محمود احمدینژاد نقل کنند.
منبع: خبرآنلاین