آیت الله جوادی آملی: اهل شهوت، غضب و وهم به آیات توحید پی نمی برند
تاریخ: ۲۲ خرداد ۱۳۹۱
حضرت آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: کسی که در بخش عمل اهل شهوت و غضب است و در بخش نظر اهل وهم و خیال است پی به آیات توحید نمیبرد. مثل قرآن که برای هدایت همه مردم و «هدی للناس» است ولی متقین از این هدایت بهره میبرند، «شفاء للناس» است ولی مؤمنین بهره می برند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی امروز در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه در مسجد اعظم قم به ادامه تفسیر سوره مبارکه نمل پرداخت و گفت: برخی از مفسران بزرگ امامیه مثل مرحوم امین الاسلام [طبرسی، صاحب مجمع البیان] از بس مسأله رجعت برای ایشان مسلم و قطعی است، می فرمایند رجعت را ما با روایات ثابت نکردیم بلکه جزء اجماع قطعی امامیه و اخبار و روایات نیز مؤید این مساله است.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم با اشاره به آیه شریفه «أَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» خاطرنشان کرد: این آیه مربوط به مساله توحید ربوبی است، این عالم و حرکت زمین به قدری منظم است که روز و شب، فصول، منطقههای قطبی از استوایی به صورت حساب شده از هم جدا هستند. این نظم را ببینید و به وحدانیت ربوبی خدا پی ببرید. این آیه مستقیما مربوط به توحید ربوبی است و جریان معاد را هم به طور غیر مستقیم به دنبال دارد.
وی ادامه داد: از بس این عالم روی اصول ریاضیِ منظمی آفریده شده است، اگر کسی ریاضیدان و حَیَوی قوی باشد میتواند خسوف و کسوف چند هزار سال قبل یا چند هزار سال بعد را کشف و با حساب ریاضی مشخص کند؛ از این نظم عالم هر متفکری می تواند استنباط و استدلال کند لکن بهرهاش برای مردان الهی است. کسی که در بخش عمل اهل شهوت و غضب است و در بخش نظر اهل وهم و خیال است پی به آیات توحید نمیبرد. مثل قرآن که برای هدایت همه مردم و «هدی للناس» است ولی متقین از این هدایت بهره میبرند، «شفاء للناس» است ولی مؤمنین بهره می برند.
حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: خداوند جریان نظم شب و روز را روی شؤون متعدد ذکر فرموده است؛ گاهی نظم ریاضی، روشن بودن روز و تاریک بودن شب، گاهی آسایش و کار انسانها که شب را برای آسایش و روز را برای کار و معاش قرار داده و گاهی تلفیقی از هر دو است، مثل آیه مورد بحث که فرمود شب را مایه آسایش و سکونت شما و روز را روشن قرار دادیم و البته این روشنی روز برای کسب و کار زندگی است و همه اینها نظم و حکمت و مصلحتی را میرساند که انسان میتواند با آنها به توحید ربوبی پی ببرد که خدای واحد بی شریک، این جهان را عمیقا اداره میکند.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه شریفه «وَ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِی السَّمَـٰوَ'تِ وَ مَن فِی الارْضِ إِلَّا مَن شَآءَ اللَهُ وَ کُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ» گفت: آیه شریفه مربوط به اشراط الساعة، طلیعه و خود قیامت است. اگر چنانچه درِ بیوت ائمه علیهم السلام باز بود و رفت و آمد میشد و حوزه های علمیه گرداگردشان بود خیلیها سؤال میکردند که این نفخ صور چیست؟ ناقور و شیپور چیست؟ یعنی چه که با شیپور همه مردهها زنده می شوند؟ متأسفانه در این خانه بسته بوده و روایات کمی به ما رسیده است.
وی افزود: اگر این درِ مدینه علم باز بود، چون «انا مدینۀ العلم و علی بابها» مخصوص وجود مبارک حضرت علیه السلام نیست، یعنی ولایت باب العلم نبوت است همه ائمه علیهم السلام باب این علم هستند، اگر این باب باز بود خیلی چیزها میفهمیدیم؛ ما می گوییم هر چه فرمودهاند حق است هر چند معنای آن را ندانیم ولی مثل برخی از اهل سنت برای این شیپور طول و عرض درست نمی کنیم.
این مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: در کنز الدقائق ذیل روایتی در معنای آیه آمده است «وقتی واهب الصور، صورتها را به ابدان عطا بکند» این یکی از محتملات معنی نفخ صور است، همانطور که فرمود «نفخت فیه من روحی» در شیپور دمیدن و همچنین صدا کردن هر فرد به نام امام خود (یوم ندعوا کل اناس بإمامهم) هم هست.
این استاد برجسته تفسیر حوزه علمیه گفت: در این آیه سه مطلب در کنار هم آمده است، نخست در حال نفخ صور فزع اکبر پدید میآید و همگان هراساناند، دوم برخی مدهوش می شوند (صعق) سوم همه خاضعانه، ذلیل و متواضعانه به پیشگاه خدا میروند، این مرحله سوم مربوط به نفخ صور دوم است (اذا نفخ فیه اخری...)، نفخ صور اول یک مرحله ابتدایی دارد که فزعآور است و یک مرحله میانی و پایان دارد که صعق آور است، در این نفخه اول یک عده مستثنی هستند که با «الا ماشا ءالله» استثنا شدهاند، جبرئیل، میکائیل، اهل بیت و انبیاء بزرگ علیهم السلام میتوانند جزء استثنا شدگان باشند، اما در نفخ صور دوم همگان باید حضور پیدا کنند؛ آنهایی که با نفخه اول مردند با نفخه دوم زنده میشوند اما آنها که با نفخه اول نمردند و صعقه نزدند در نفخه دوم زندهاند، اگر کسی گفت «ما زنده به ذکر دوست باشیم، دیگر حَیَوان به نفخه صور» ناظر به همین مرحله است.
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیه شریفه«وَ تَرَی الْجِبالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَهً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللهِ الَّذی اَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ اِنَّهُ خَبیرٌ بِمَا تَفْعَلوُنَ» خاطرنشان کرد: این آیه، هم می تواند ناظر به مساله قیامت باشد، هم حرکت جوهری و هم حرکت انتقالی، خداوند هم این کوهها را در قیامت مثل پودر میکند و هیچ پستی و بلندی باقی نمیماند. یک انسان شرمنده خود را پشت دیوار و کوه پنهان میکند ولی آن روز کسی نمیتواند خود را پنهان کند، آن روز همه بدون دوربین، دوربیناند (بصرک الیوم حدید) چنین روزی را در پیش داریم. اگر کسی خلاف کرد جایی که خود را پنهان کند ندارد، از طرف دیگر همه در آن روز می بینند و امکان پنهان کردن نیست، در مناجات شعبانیه که دارد «علی رئوس الاشهاد» مرا رسوا نکن همین است. چنین روزی را در پیش داریم و شرمندگی آن روز هم قابل درمان نیست.
وی افزود: در قرآن کریم درباره کوه، گاهی صحبت از کوبیدن و پودر کردن و درهها را با کوهها پر کردن است، اما چندین بخش در قرآن درباره جبال هست؛ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید «وتد بالصخور مَیَدان ارضه»؛ مَیَدان یعنی اضطراب، خدای سبحان با میخِ کوه، اضطراب زمین را تثبیت و میخکوب کرده است، اما این کوهی که زمین را میخکوب کرده خودش کم کم می لرزد. اول خیلی سخت و سفت است بعد مثل یک تپه ماهوری شن (کثیبا مهیلا) می شود که با مختصر دست زدنی بقیه آن میریزد و دوامی ندارد، قدری جلوتر میروی میفرماید از این هم ضعیفتر است مانند پنبه زده شده (کالعهن المنفوش) که از شن هم سبکتر و سستتر است، قدری جلوتر میروی میبینی پودر شده است «ینسفها ربی نسفا»، «اذا الجبال نسفت» قدری جلوتر میروی حرفی می زند که ما واقعا نمی فهمیم «و سیرت الجبال فکانت سرابا»، در اینجا برخی «کانت» را به معنی «صارت» میگیرند؛ یعنی کوهها بعدها سراب میشود، چون در خانه اهل بیت علیهمالسلام بسته است این گونه توجیه میشود والا به این معنا است که همان وقت که میدیدی سراب بود، چیز دیگری میدیدی خیال میکردی کوه است.
مردان الهی در ظاهر وقور و در باطن اهل سیر و سلوک هستند
حضرت آیت الله جوادی آملی ادامه داد: امام رضا علیهالسلام فرمود «خَلق مثل صُوَر مرئیه است»، صُوَر مرآتیه دروغ نمیگوید، یک جایی را نشان میدهد، منتهی در آینه خبری نیست، یک کودک وقتی عکس سیبی را در آینه ببیند به آینه حمله میکند تا سیب را بگیرد ولی مادرش به او میگوید سیب روی میز است در آینه نیست. ما همه به طرف آینه حمله می کنیم، به کیف زید و جیب عمرو حمله می کنیم در حالی که رزق جای دیگری است، واقع جای دیگر است.
این استاد عالی حوزه علمیه قم گفت: سیدنا الاستاد [علامه طباطبایی] رضوان الله تعالی علیه بیان لطیفی دارد که در قیامت دیگر «تحسبها جامدة» نیست چون صحنه را میبینی و دیگر گمان در کار نیست، معلوم میشود این آیه با دنیا سازگارتر و به توحید ربوبی نزدیکتر است تا مساله معاد، آنها که اهل معرفتاند از این آیه بهره دیگری بردهاند و گفتند مردان الهی به حسب ظاهر وَقورند، اما در باطن سیر کرده و اهل سیر و سلوکاند و مثل کوه میروند. اگر عدهای مثل کوه راسخ هستند «کالجبل الراسخ»، کسانیاند که همانند کوه در باطن خود معدن و در دل خود گوهر میپروانند اما به حسب ظاهر آرامند، طبق روایات مردان الهی به منزله کوههای زمین و وسیله آرامش و طمأنینه زمین و مردم منطقه هستند که این روایات مصداق معنوی جبال را مردان الهی میداند که به حسب ظاهرآرام ولی در باطن سیار و در حال حرکتند.
|