مراكز خبرى و اطلاع رسانى در آگاهى دادن به مردم و تغيير ديدگاهها و نگرشهاى آنان تأثير بسزايى دارند؛ بنابراين سياستمداران صهيونيستى، از همان ابتداى تشكيل صهيونيسم و قبل از آن، بر اين امر بسيار مهم و اساسى توجّه داشته و در اين خصوص، برنامه ريزى نموده اند؛ چنان كه "ريشون" مى گويد: «يكى از بزرگترين سلاحها، مطبوعات است. مطبوعات مىتوانند با نشر و تكرار مطالب، هر عقيده اى را به مردم بقبولانند. تئاتر نيز قادر به انجام چنين كارى است. در هر نقطه از جهان، تئاتر و مطبوعات، بايد القائات ما را تبعيّت مى كنند».
اين سخن يك صاحبنظر حامى صهيونيست است كه نشاندهندۀ توجه آنها به مطبوعات و رسانه هاى مختلف و سعى در به سيطره كشيدن آنها دارد.
دانشمندان و متفكرينى كه در اين زمينه به تحقيق و بررسى پرداخته و مطالب و مداركى ارائه نمودهاند، به طور عموم، اين ادعا را تأييد مى كنند، چرا كه "آلفرد لى لى نيتال" در اين باره مى نويسد: «احتياجى نيست كه كنترل صنعت سينما توسط صهيونيستها نشان داده شود؛ زيرا كاملاً روشن است كه بين سينما، تئاتر و راديو و تلويزيون، ارتباط خيلى نزديكى برقرار است. اسرائيليان هيچ فرصتى را براى آن كه هنر را در زير پوشش خود بكشند، از دست نمى دهند. هيچ مطلبى در روزنامه ها و پخش اخبار راديو و تلويزيون، بدون تأييد و كنترل يهوديان و وابستگان آنان چاپ و پخش نمى شود. در سال 1974م، سرمايۀ سازمان كنترل سينما مبلغ 1/9 ميليون دلار بود كه همه اش، متعلق به يهوديان بود».
"يورى ايوانف" دربارۀ نقش صهيونيستها در مطبوعات، به تفصيل سخن گفته است، چنان كه مى گويد: «صهيونيستها در ممالك مختلف جهان، حدود 1036 روزنامه و مجله دارند، با اين همه، رهبران قوم اهميت فوقالعاده اى براى اين وسيله قائلاند و به هر وسيله اى، عوامل خود يا عناصر همدل و موافق را در بنگاههاى عمدۀ مطبوعاتى و پخش اخبار و صنعت سينما و تلويزيون كشورهاى مختلف جاى مى دهند. صهيونيستها هيچگاه نقش اين اهرمهاى نيرومند را در ارائۀ افكار، كم نمى گيرند، زيرا خوب مىدانند كه نكات جزئى مانند عنوان مقاله اى با حروف درشت و چاپ آن در كنار عكس رقّت انگيز و يا چاپ مطلبى مهم در صفحۀ ماقبل آخر و پنهان داشتن آن در بين ساير اخبار، خيلى فرق مى كند. به علاوه خوب مى دانند كه با تكرار بى جا و نامناسب و حتّى آميخته به عبارات چرب و نرم و ستايش آميزى كه كمتر انسانى، در حُسن نيّت ستايندگان آن ترديد كند، مىتوان افكار عالى و انسانى را كه ناقص نظريات و آراى ايشان است، چنان عارى از تأثير كرد و از قوّت و اعتبار انداخت كه ديگر كسى آن را جدّى نگيرد».
با توجّه به اين كه انسانها، بر اساس فطرت پاك و ذاتى خويش، خواهان علم و دانش و حقيقت و آزادى اند و دين مبين اسلام نيز آنان را به چنين مسيرى سوق مى دهد، صهيونيستها در برابر اين فطرت پاك انسانى، به واكنش برمىخيزند تا با در اختيار گرفتن تمامى امكانات كسب فكر و انديشه و خبر، مغزهاى تشنۀ آگاه و شعور را با ناآگاهى و بى شعورى آلوده كنند و با چاپ و انتشار انواع و اقسام كتابها و نشريهها، و در انحصار گرفتن وسايل تحريكى همچون سينما و در پوشش علم و دانش و هنر و سياست و تاريخ و... يك فريب عظيم و نيرنگ وسيع را كارگردانى كنند تا عموم افراد آدمى را در جهان بفريبند و دلهاى مرده و روحهاى فاسد را آمادۀ پذيرش غُل و زنجيرهاى استثمار و بندگى و تذلل سازند و محيط را آمادۀ تسلّط همگانى و سلطنت جهانى صهيونيسم بنمايند.
به همين دليل است كه دو آكادمى بزرگ «مركز پژوهشهاى فلسطينى» و «پژوهشكدۀ مسائل فلسطين» كه تعدادى از پژوهشگران مشهور عرب نيز در آنجا مشغول فعاليتاند و تاكنون حدود 120 كتاب و جزوه به زبان عربى، انگليسى و... منتشر كردهاند، هنوز نتوانسته اند براى عرضۀ اين كتابها، يك كتابفروشى يا مغازه در غرب احداث كنند؛ حتّى برخى كتابخانه هاى دانشگاهى و نيز روزنامه ها يا فصلنامه هاى سياسى و ادبى هم به محصولات اين دو بنياد توجهى ندارند. اگر به دقّت بررسى شود، شايد به اين نتيجه برسيم كه صهيونيستها در همۀ اين موارد، نقش اساسى دارند و چون اين مراكز برخلاف خواسته هاى آنان گام بر مى دارند، به شيوه هاى مختلف، مانع فعاليت آنها مى شوند.
امّا نقش منفى صهيونيسم در مطبوعات و رسانهها چگونه و با چه هدفى انجام شده است؟
"آديرال ويليام گاى كار" در كتاب مهره ها روى صفحۀ شطرنج چنين مى نويسد: «يك يهودى به نام "آدم وايزهابت" كه استاد علم لاهوت و حقوق بينالملل دانشگاه نكوارشتات آلمان بود، در سال 1776م، انجمنى پنهانى به نام انجمن توراتيان براى يهود تأسيس كرد. او براى تحقّق هدف اصلى اين تشكيلات كه سيطره بر جهان است، اساسنامه اى قرار داد، در اصل چهارم اين اساسنامه آمده است که توراتيان بايد مطبوعات و تمام رسانههاى ديگر را در سيطرۀ خود داشته باشند».
در سال 1869م، "راشورون" يهودى در سخنرانى خود در شهر پراگ، دربارۀ اهميت رسانه ها در نظر يهوديان، گفت: «اگر طلا نخستين قدرت ما براى سيطره بر جهان است، مطبوعات بايد دومين قدرت باشد».
شايد بتوان گفت، با تشكيل اوّلين كنفرانس و كنگرۀ صهيونيسم در سال 1897م. در شهر بال سوئيس به رهبرى "تئودور هرتزل"، نقش صهيونيستها در انحراف مطبوعات از رسالت اصلى خويش شدّت يافت و مهمترين تحول در شيوۀ شست وشوى مغزى مردم ايجاد شد. شايان توجّه است كه مطبوعات اغلب كشورهاى اروپايى، حتّى چند دهۀ پيش از برگزارى كنگرۀ بال نيز، در سيطرۀ صهيونيستها بود، امّا فعاليت اين نشريه ها چنان نبود كه بتوانند چهرۀ يهوديان را در نزد ملّتهاى اروپايى زيبا جلوه دهند، بنابراين صهيونيستها، در اين كنگره به اين فكر افتادند تا از طريق فعال كردن نشريهها، به مقاصد خود برسند.
يكى از اسناد و مداركى كه دلالت بر سيطرۀ صهيونيستها بر نشريه هاى اروپايي پيش از برپايى كنگرۀ بال دارد، مقاله اى است كه در آوريل 1846. ماهنامۀ انجمن گسترش مسيحيت در بين يهود منتشر شده، در اين مقاله كه از كتاب خطر يهود عليه اسلام و مسيحيان، نوشتۀ "عبدالله التل" نقل شده چنين آمده است: «روزنامه هاى سياسى اروپا، تا حدود زيادى در سيطرۀ يهوديان است. بر اين اساس، چنانچه كسى بخواهد براى دستيابى به قدرت سياسى با آنان رو در رو شود، بلافاصله مورد تهاجم گستردۀ مطبوعات عمدۀ اروپا قرار مى گيرد».
چندسالى از كنگرۀ بال نگذشته بود كه بسيارى از رسانههاى فراگير اروپا و آمريكا به دست صهيونيستها افتاد و آنان عمليات وسيعى را براى زيباسازى چهرۀ خود در نزد افكار عمومى آغاز كردند. اين تلاشها در چهاردهۀ اوّل قرن بيستم، موفقيت چندانى نداشت؛ زيرا تصوير زشت آنان در باورهاى مردم، ريشه دوانده بود و به آسانى از بين نمى رفت، امّا ناگهان بادهايى وزيد كه فضا را براى اجراى تبليغات صهيونيستى موافق ساخت. نازى ها به رهبرى هيتلر به تعقيب يهوديان پرداختند و مطبوعات صهيونيستى، فرصت را غنيمت شمرده، از كاه، كوه ساختند و نهايت بهرهبردارى را به نفع خويش از اين واقعه به عمل آوردند.
از همان زمان، سيطره و تأثيرگذارى صهيونيستها بر مطبوعات و رسانه ها تشديد پيدا كرد و در برنامه هاى آتى صهيونيسم، توجّه ويژه اى به آن شد، به طورى كه در پروتكل صهيونيستها چنين آمده است: «هيچ خبرى به جامعه نمىرسد مگر اين كه ما اجازه داده باشيم؛ بنابراين بايد خبرگزارىهايى را كه خبرهاى سراسر جهان را تأمين مىكنند، در دست بگيريم. بدين ترتيب، هيچ خبرى مخابره نمى شود مگر آنچه ما انتخاب كرده باشيم».
چه زيبا و به جاست و چه حُسن ختامى است كه جواب اين سؤال را با كلام دلنشين و گُهربار مقام معظّم رهبرى، حضرت آيتالله خامنه اى ـ دام ظله العالى ـ در اين زمينه به پايان رسانيم، ايشان مى فرمايند: «حدود يكصدسال قبل، يك هستۀ صهيونيستى با هدف انتقامگيرى از نوع بشر، در اروپا به وجود آمد، تا به تلافى زير فشار بودن و سركوب و تحقير يهوديان در 20 قرن گذشته كه برخى به حق و برخى ناحق بوده است، با ايجاد فتنه و فساد و دور ساختن مردم از فرهنگ انسانى، فعاليت كنند؛ كه از جمله وسايل كار اين هستۀ صهيونيستى، روزنامه هاى نيويورك تايمز، واشنگتن پُست، مجلۀ نيوزويك، وال استريت ژورنال، و ده ها راديو و تلويزيون وابسته به فيلم سازان و كارگردانان مختلف مى باشد كه از اين طريق، اين مخالفت علنى و تبليغى خود را عليه جنبشها و انقلابهاى مردم، به خصوص مسلمانان عملى مى سازند.
دشمن اصلى در مقابل جمهورى اسلامي و ملّت ايران، اولاً صهيونيستها هستند كه... بيشتر دشمنى ها هم از طرف آنهاست. سرمايه داران صهيونيست در اطراف دنيا، مخصوصاً در آمريكا و اروپا، مشغول فعاليتاند. راديوها، روزنامه ها، وسايل ارتباط جمعى و بسيارى از امكانات در اختيار آنهاست. ...دشمن ديگر هم رژيم آمريكاست كه در واقع، روى ديگر اين سكه است».