دبیر فرهنگی سایت خبری دیدبان، احتراما متن جوابیه اینجانب (ابوالفضل صادقی) در رد اتهامات سایت دیدبان ارسال می گردد. لطفا در اسرع وقت نسبت به درج جوابیه اقدام نمایید:
بگو ای رسول ما ، من پناه می جویم به پروردگار آدمیان. مالک و حاکم آدمیان. به یکتا معبود آدمیان . از شر شیطان وسوسه گر پنهانکار، آن شیطان که در درون سینه انسانها وسوسه می کند. چه آن شیطان از جنس جن باشد یا از جنس انسان.
از امیرالمومنین علی علیه السلام پیشوای خود، در وصیت نامه اش به امام حسن علیه السلام آموختم که چگونه باید با افراد تند خو رفتار کرد؛
" ای حسن به هوش باش که با مردم تند خو مدارا قویترین حربه پیکار است و سیلاب خروشان در آغوش اقیانوس آرام گیرد. پیروزی در برابر دشمن منحصر به آن نیست که در حملات نبرد شهامت بیشتر کنند و بر تهور بیافزایند، ابزار فضیلت و اخلاق که دشمن را شرمسار کند نوعی از پیروزی است که بی قعقعه سلاح و همهمه سپاه بدست آید."
سایت های خبری به ویژه سایت دیدبان و رسانه ها از کتاب های فجر چه می دانند. تحلیل گر آنها کیست؟ سبقه او چیست؟ چگونه می تواند صداقت در گفتار و روشن بینی خود را ثابت کند؟ آیا صادقانه با مردم صحبت می کنند؟
چرا سایت دیدبان پژوهش ها و برنامه های خبری خود را با مخفی کاری می آمیزد و چنان در گوش جان مخاطبان هم چون خناس می دمد که مخاطب می رود تا باور کند فکر و تحلیل این سایت، تحلیل خود اوست!
نویسنده کتاب های فجر یا همان ابوالفضل صادقی کیست؟
آیات نورآنی 7 و 8 سوره زلزل ویژه حسابرسی است، با هم مرور کنیم. این آیات پشت انسان را می لرزاند و نشان می دهد که حسابرسی خداوند در آن روز فوق العاده دقیق و حساس است و ترازو های سنجش عمل در قیامت آنقدر ظریف است که حتی کوچکترین اعمال انسان را وزن می کند و به حساب می آورد. ایمان و اعتقاد عملی به همین سوره برای مسلمان بودن کافی ست.
آیه 11 از سوره مبارکه نور، قوت قلب است برای من. در این آیه مومنانی را که از ایراد تهمت ناروا به شخصی پاک دامن سخت ناراحت شده بودند، دلداری می دهد و می فرماید : " گمان نکنید که این ماجرا برای شما بد است؛ بلکه برای شما خوب است" چرا که در این ماجرا، پرده از نیات پلید گروهی از مسلمان نماها برداشته شد و از سعادت یک جامعه صالح است که منحرفان در آن مشخص شوند و بدین وسیله مردم درستکار، به وضعیت شان بیناتر شوند.
پروردگار دانای نهان، برهر نیتی آگاه است و بر افکار و اعمال ما نظارت دارد. با خود خلوت کنیم و از درگاه خداوند بخواهیم که ما را به راه راست که همان را ائمه معصومین علیهم السلام است هدایت نماید. شاید رستگار شویم.
می خواستم جواب دروغ پردازی های برخی سایت ها به ویژه سایت دیدبان را بدهم، اما زمانیکه قرآن کریم را گشودم به یاد آیه 235 سوره بقره افتادم که در خصوص بحث فضیلت حلم و بردباری است. حلیم کسی است که در عین توانایی ، در هیچ کاری قبل از وقتش شتاب نمی کند و در کیفر مجرمان عجله ای نشان نمی دهد. مصداق کامل این سخن، خداوند تبارک و تعالی است. اما در آیه 114 سوره توبه قرآن کریم حضرت ابراهیم علیه السلام را حلیم می داند یعنی او نیز چنین است. در روایتی آمده است که امیرالمومنین علی (ع) شنید که کسی به قنبر – خدمتکار و یار با وفایش – دشنام داد و قنبر خواست مقابله به مثل کند. امام او را صدا زد و فرمود: " آرام باش و کسی را که به تو دشنام داد، رسوا شده رها کن. که در این صورت خدای رحمان را راضی کرده ای و شیطان را خشمگین کرده ای و دشمنت را مجازات کرده ای. قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید، انسان با ایمان با هیچ چیزی همانند حلم و بردباری، خدای خود را خشنود نمی کند و شیطان را با هیچ چیز همانند سکوت خشمگین نمی سازد و آدم احمق را به خاطر کار زشتش با هیچ چیزی مثل سکوت در برابر { بی ادبی های او} مجازات نمی کند. (سفینه البحار ، جلد 2 صفحه 323)
نویسنده ناشناخته سطور سایت دیدبان که مرا به ناشناخته بودن متهم ساخته، در ابتدا گفته «انتخاب عناوین کتاب ها نیز ابهامات فراوانی داشت و اصلا به حال و هوای طرح نمی خورد.» حال آنکه معلوم نیست از طرحی که به عنوان طرح ملی کتابخوانی معرفی شده، انتظار کدام حال و هوا را داشته است و مبهم بودن عناوین کتاب ها از نظر وی به چه معنا بوده است؟ آیا نام کتاب ها گویای محتوای آن ها نبوده ؟ یا کتاب ها قابلیت خوانده شدن توسط عموم مردم را به عنوان یک طرح ملی ندارد ؟
در جای دیگری اتهام زده شده که «کتاب های فجر شامل سه کتاب شخصیت شناسی و یک کتاب دینی است. نکته جالب این است که در ابتدا مجموعه سه جلدی با عنوان "تیپ شخصیتی خود را بشناسید" منتشر شده و کتاب چهارم یا همان "علی (ع) به فرزند فاطمه (س) چه گفت؟" - که اخیرا تنها همین کتاب در تبلیغات تلویزیونی تبلیغ می شود - بعدا و به صورت مجزا چاپ شده است.» در صورتی که از ابتدای طرح که اردیبهشت ماه سال جاری در 25 امین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران آغاز شد، هر چهار کتاب در قالب یک بسته ارائه شده و اولین تبلیغات تلویزیونی کتاب نیز ماه ها بعد از آن آغاز شده است.
تصویر چاپ اول کتابهای فجر که همزمان با 3 کتاب دیگر چاپ شده است
در رابطه با اینجانب در ابتدا نوشته شده «هیچ اطلاعاتی از تخصص و تحصیلات نامبرده موجود نیست» و اندکی جلوتر عنوان شده «البته صادقی پیش از این کتاب هایی را به رشته تحریر درآورده بوده که بیشتر در حوزه تجاری و بازاریابی است.» و نویسنده تکلیف خود را ندانسته که بالاخره ابوالفضل صادقی ناشناخته است یا دارای سابقه شناخته شده ؟
وی ادعا کرده عناوین و محتوای کتاب هیچ ارتباطی با شعار طرح «راه حـلي بـراي زنـدگي بهتـر و شـادتـر و استحـكام بنيـان خـانـواده » ندارد، اما سوال بنده این است که شما اگر بخواهید در قالب فرهنگ کتابخوانی و با توجه به وضعیت موجود زندگی در خانواده های ایرانی، آن را تحکیم ببخشید، به سمت چه مضامینی می روید؟ آیا جز این است که عمده مشکل زندگی های کنونی عدم شناخت درست یکدیگر و نداشتن ارتباط صحیح و موثر به خاطر فقدان درک بنیان های ارتباطی است؟ آیا توصیه های امیرالمومنین علی علیه السلام به فرزندش، نمی تواند راهگشای زندگی کنونی ما باشد؟
در بخش دیگر، نویسنده تلاش بسیاری داشته تا کتاب های طرح فجر را با فرقه های عرفانی نوظهور و صهیونیست و چنین جریان هایی مرتبط سازد، اما سوال اینجاست به راستی اگر ما در طرح فجر به دنبال چنین جریان هایی بودیم، چه لزومی داشت که یکی از کتاب ها را به سخنان بدون تفسیر پیشوای شیعیان اختصاص دهیم که آن وقت بخواهیم نظریه های کابالیست ها را در سه کتاب دیگر ترویج کنیم؟!
به نظر می رسد شتابزدگی بیش از حد فرد در نگارش مطلب مذکور و تناقض گویی های وی کاملا آشکار است.
چرا که با مراجعه به کتاب شوریادگیری (تألیف اینجانب) که در ذیل مطالبی از این کتاب مربوط به عرفان های کاذب می باشد، با شخصیت و تفکرات نویسنده کتابهای فجر بیشتر آشنا می شوید.
رهبر فرزانه انقلاب در پیام به کنگره بزرگداشت علامه قطب الدین شیرازی چه نیکو فرمودند: " با وجود چنین الگوهایی ، لزومی ندارد که ما افرادی را از اعماق تاریکی های قرون وسطای اروپا بیرون بکشیم و آنان را به عنوان یک شخصیت معرفی کنیم."
حال جای سوال است؛ چرا سایتی که ادعای جریان شناسی دارد فردی مانند گورجیف را از اعماق تاریخ بیرون می کشد و با اتهام نا مربوط به کتابهای فجر ارتباط می دهد.
پژوهشگران به اصطلاح فرهنگی و خبری سایت دیدبان، شما با چه توجیهی این رهنمود را نادیده گرفته اید. و چقدر راحت و براساس حدسیات خود و بدون هیچ دلیل مدرک و سندی تهمت می زنید؟!
این افکار متهورانه ای است که کتابهای فجر، عرفان های کاذب را ترویج می دهند و خبرهایی این چنینی برپایه یک مشت تئوری هرج و مرج بنا نهاده شده است. بروید کتابهای فجر ، کتاب شور یادگیری، کتاب شما هم روزی مدیر می شوید و کتاب دانشگاه نروید تألیف اینجانب را با دقت، جستجوگرانه و موشکافانه ورق بزنید، شاید متوجه شوید، اگر خدا بخواهد.
راهبرد سه کتاب تیپ شخصیتی خود را بشناسید شامل کتاب تیپ های احساسی، کتاب تیپ های ذهنی و کتاب تیپ های حرکتی چه می تواند باشد؟
در این سه کتاب به ویژگی های هر یک از شخصیت ها پرداخته شده، نقاط قوت و ضعف آنها شمرده شده و در انتها برای هر شخصیت کلامی از امیرالمومنین علی علیه السلام آورده شده است. انیگرام (تیپ های شخصیتی 9 گانه)این را می گوید و علی (ع) در 14 قرن پیش چنین گفته است و این نشان دهنده این است که فرهنگ اسلام خیلی جلوتر از اینها نقاط ضعف و قوت انسان ها را بیان داشته است.
به راستی چه می توان کرد تا، خانواده های تک سرپرست، زن و شوهری که سابقه ازدواج قبلی دارند، خانواده های بدون فرزند و یا تک فرزند و کسانیکه که تنها زندگی می کنند فزونی نیابد. این یعنی استحکام بنیان خانواده و استحکام جامعه ایران اسلامی.
گر تو بهتر میزنی بستان بزن
به درگاه پروردگار دعا می کنیم که در برخی رسانه ها خطایی نا آگاهانه در مورد کنابهای فجر اتفاق افتاده باشد و عمدی در کار نباشد.
با افتخار می گویم؛ من بخش کوچکی از تاریخ زنده بچه های بسیج در جبهه های جنگ هستم. ولی اکنون دلگیر شده ام. برخی سایت ها نخوانده و با یا غرض ورزی از کتابهای فجر می نویسند ولی هیچ صحبتی از سابقه ما در جنگ و کتاب شور یادگیری نمی کنند. کتابی که تیراژ آن به 59 هزار نسخه رسید. کتابی که در آن عرفان های کاذب را رد کرده ام و شیوه درست مراقبه را ذکر نموده ام. ای کاش اصحاب محترم رسانه حداقل این کتاب را ورق می زدند بعد اقدام به سخن پراکنی می نمودند.
البته ظاهراً دبیر خبری سایت دیدبان و برخی سایت های پیرو یا با دقت کتاب را مطالعه نکرده اند یا به طور عمدی صفحه 62 کتاب تیپ شخصیتی خود را بشناسید تیپ های ذهنی را هم عوض کرده اند. "روش انیگرام براساس یافته های دهها دانشمند و محقق پدید آمده است و من یافته های آنها را در زندگی خانوادگی و محیط کار خود (با گفتار بزرگ روانشناس تاریخ ؛ امام علی (ع) در آمیختم –قسمت داخل پرانتز را حذف نموده اند) و تا حد امکان به اجرا در آورده ام."
چشمان سردبیر فرهنگی سایت دیدبان دچار کم سویی شده! و اصلاً مقدمه صفحه 12 کتاب علی (ع) به فرزند فاطمه (س) چه گفت؟ را ندیده و یا نخواسته ببیند!
آقایان جریان شناس! اندکی بصریت و روشن بینی را چاشنی نوشته های خود کنید! چرا فیلم دیگران را همانند برخی سایت های غربی دستکاری می کنید؟ اسم مسلمان را برای خود می گذارید! این خیانت است و البته حق شکایت محفوظ است
سر دبیر فرهنگی سایت در تماس تلفنی مورخ 28 آذر 91 به من می گوید؛ آقای صادقی می آمدید با مشورت ما کتابی بهتر و از آدم شناخته شده را به این شیوه اجرا می کردید حالا ظاهرا شما باختید و باید فاتحه این سایت را خواند!
من در طول عمرم به هیچ کس رشوه نداده ام، در جایی که پای حق و حقیقت باشد کوتاه نیامدم و نمی آیم، بچه های جنگ فرمانده اشان امام (ره) بود متاسفانه ظاهرا شما بخاطر جایگاه تان، پست و مقام تان است که اکنون دلسوز نظام شده اید. ما بدون داشتن پست و مقام از ولایت با فکر و مالمان حمایت کرده و می کنیم چرا که اعتقاد درونی و عملی داریم. سایت دیدبان، گاف بدی دادید!
برخی رسانه ها از جمله سایت دیدبان فکر کرده اند در مورد محتوای کتابهای فجر و همچنین نویسنده آن محاسبات دقیق انجام داده اند. بدون تردید بیشتر تحلیل هایشان موارد مغلوط ، گمراه کننده و آمیخته با عوامل دیگر است موج می زند و این ناشی از برآورد نادرست ، تعصب کورکورانه، افراط گرایی و شاید هم از بدشانسی محض دبیر فرهنگی خبرگزاری سایت دیدبان سرچشمه گرفته است.
این استدلال که کتابهای فجر عرفان های کاذب را ترویج می دهد، بسیار ساده اندیشانه و البته از کار افتاده است. چراکه با مراجعه به کتاب شور یادگیری اینجانب ( آخرین سال انتشار مهر 1390 کل تیراژ 59 هزار نسخه) بدون تردید دچار سرگیجه می شوند.
البته برخی سایت ها با هم سرایی کورکورانه خاموشی گرفته اند. آنها برای چه کسی ندای هل من مبارز سر می دهند؟ ایا مطمئن هستید که اشتباه نکرده اید؟ شاید هم قصد دیگری داشته باشید!
بصیرت اجتماعی، بصیرت ذهنی، بصیرت احساسی و بصیرت معنوی شما ــ این 4 بصیرت رادر کتاب شور یادگیری بخوانید ــ کجا رفته است؟
ولی حقیقت ترس آور آن است که وقتی خبر رسانه ها در مورد کتابهای فجر بر تحلیل ها و مفروضات از هم پاشیده استوار گردد ممکن است با صدای دلخراشی به پایان برسد. آیا می دانید تیر را به سمت چه کسی نشانه رفته و در حال چکاندن ماشه هستید؟
شما می توانستید اطلاعات را دقیق تر، سالم تر و ارزان تر از واسطه ها به دست آورید و وقت خود را صرف شیار زدن بر زمین سرسخت هدر نمی دادید و افکار جامعه را منحرف نمی ساختید!
حال که روزهای از پا افتادگی فرهنگ غرب را همه به تماشا نشسته اند (مراجعه کنید به کتاب شور یادگیری تألیف اینجانب) متاسفانه ماشه عمیق ترین نبردهای رسانه ای خود را به سمت خود نشانه رفته اید. البته ما بچه های جنگ یاد گرفته ایم چگونه تحمل خود را بالا ببریم و نظام را با افراد و خواص نسجیم. دلسوزان نظام هوشیار باشند و نباید اجازه دهیم برخی افراد نا آگاه، با تبلیغات مسموم، تفرقه هدفمند ایجاد کنند. اما حقیقت تنها همین نیست بروید کتاب شور یادگیری و کتابهای فجر را برای یکبار هم که شده مطالعه کنید.
به گفته یک افسر نیروی هوایی؛ جنگ افزارها فقط به اندازه کسانیکه آنها را به کار می برند باهوشند. این قاعده شامل سایت ها و رسانه های خبری نیز می شود.
اما از کدام آچار برای چرخاندن مغز مردم دارید استفاده می کنید. می خواهید تبلیغاتی راه بیاندازید که تبلیغات دیگران را بی اعتبار کند. برخی می خواهند عمده فروشی بی اعتقادی نسبت به نویسنده کتابهای فجر که البته باخرده فروشی فرق می کند، ایجاد نمایند. به فضل پروردگار موفق نمی شوید، که ایجاد شک و تردید راه بیاندازید و برخی دیگر سایت های مغرض قصد دارند نویسنده کتابهای فجر را پیامبر کفر و مادیگری نشان دهند، این را هم انشاء ا... موفق نخواهید شد.
نگرفت، نمی گیره و نخواهد گرفت
در پاسخ به تمامی اتهامات، نوشته ها و نگاره های غیر اخلاقی سایت دیدبان و برخی از سایت ها چکیده ای از کتاب شور یادگیری است که آخرین نوبت چاپ آن مهر 1390بود و اولین نوبت انتشار آن فروردین 1389 می باشد و آن را در محضر شما خوبان قرار می دهم که تا مهر 1390 ، 59 هزار نسخه از آن منتشر شده است.
بخش هایی از کتاب شور یادگیری تألیف ابوالفضل صادقی را بخوانید و خود قضاوت کنید که ایشان تفکر انحرافی دارد یا مجریان سایت دیدبان!
مطالب ذیل عیناً با همین تیترها در کتاب شور یادگیری می باشد و به زودی به فضل پروردگار پیش فروش چاپ هفتم آن از طریق سایت کتاب 57 آغاز می شود.
ما كجائيم و به چه مي انديشيم؟ (تیتر صفحه 11 کتاب شور یادگیری)
آن چه در جهان امروزي در حال عريان شدن است، اين است كه، انديشمندان و روشنفكران غربي به خوبي يافته اند كليد حل مشكلات در تفكراتي نيست كه منجر به محو انسانيت شود. غربي ها هميشه عادت كرده اند به دنبال راه حلي براي مشكلات باشند، اما توجه اي به عوامل دروني ايجاد كنندة مسائل و مشكلات ندارند. در نتيجه سال هاست در دام چرخة بي پايان راه حل هاي سطحي گير افتاده اند.
فرهنگ غرب به دلايل ساده و نظام علت و معلولي رويدادها اعتقاد دارد و پيوسته براي همة چيزهايي كه با آن مواجه مي شوند در پي پاسخ هستند. اما در ايران ما نه تنها به دنبال علت و معلول رويدادها هستيم بلكه در پي علل و عوامل موضوع هاي واقعي مي باشيم و بيشتر در جستجوي وابستگي هاي دروني اتفاقات هستيم. غرب به زمان به صورت رقيب نگاه مي كند، اما ما ايراني ها زمان را دوست و هم پيمان خود مي دانيم. در غرب، نهادهای اجتماعی به دلیل انفکاک شدید، در حال از هم گسیختن هستند و سلامت جسم از سلامت روح و روان جدا شده است. اکنون مردم زندگانی طولانی تر، اما سلامت کمتر دارند که هزینه های بیشتری بر دوش جامعه می گذارد.
خوش بختانه فرهنگ غني ما ايراني ها هنوز درک خود را از روابط درونی زندگی، خانواده و اجتماع از دست نداده است. ما هنوز به خانواده و اجتماع علاقه مند هستيم و احترام مي گذاريم، و اين از ويژگي هاي جامعة ماست كه ناشي از آموزه هاي قرآن و بهره گيري از انديشه هاي بزرگ روانشناس تاريخ، علي (ع) است. البته ما نبايد در برخورد با پديده ها دچار غفلت و يا افراط و تفريط شويم. متأسفانه ما گاهي متوجه خطر نمي شويم زيرا حركت آن آهسته است.
ما گنجینه هايي همچون قرآن كريم و نهج البلاغه داريم که دریایی پُرگوهر است و انسان را خیره و مات می سازد. آموزه هاي قرآن و نهج البلاغه در 14 قرن پیش بيان شده است، اما انگار این سخنان گوهربار براي امروز گفته شده و گذر زمان بر آن بي اثر است. من در تأليف كتاب شور يادگيري از این خرمن پربرکت خوشه هايي چیده ام.
وقتي كتاب شور يادگيري را مي نوشتم، با خود مي گفتم، اگر كتاب بتواند حسي متفاوت و ارزشمند به مخاطب منتقل كند و يا انگيزه اي ايجاد نمايد، آن وقت منتظر باش تا كتابت، با استقبال پُرشور مواجه شود. ممكن است اهل كتاب براي استقبال كم نظير از اين كتاب دلايل متفاوتي متصور شوند، اما نگارنده شخصاً به لطف پروردگار، آن مقتدر دانا اعتقاد دارد.
نويسندة اين سطور به عنوان يك فعال اقتصادي، سعادت و ثروت را دو امر از هم جدا مي داند. مي توان ثروتمندترين انسان جهان بود، اما بي مهر خانواده، دوستان و جامعه، فقيرترين انسان ها بود.
واقعيت اين است كه پول هنگفت مي تواند سبب نكبت شود، حرص به لذت ها و اساس گمراهي را بنا نهد و انسانيت انسان را در هم شكند.
چه بسا پول هنگفت، ما را در چنبرة چابلوسان و در دام ابليس گرفتار كند. از امام علي (ع) در باب نكوهش تجمل گرايي روايت شده است: «پيرو شهوات، كسي است كه ساختمان اشرافي بسازد و مركبي را سوار شود كه چشم هاي مردم را خيره كند و لباس انگشت نما بپوشد.»
از طرفي بچه هايي كه صاحب ميراث كلان مي شوند معمولاً زندگاني خود را عاطل و باطل مي گذرانند و منتظر ميراثند. چنين فرزنداني صاحب عزت نفس نمي شوند، چرا كه عزت نفس با كار كردن به دست مي آيد. براي جامعه هم خوب نيست طبقه اي از افراد آن، ميراث خوار باشند. وقتي امير سخن علي (ع) اينگونه مي فرمايند: «دل به دنيا بستن با تغييراتي كه ديده مي شود، ناداني است»، تكليف انسان روشن مي شود. چه خوب است بخشي از ثروت خود را براي جامعه اي صرف كنيم، كه ثروت خود را از آنجا كسب كرده ايم.
كتاب شور يادگيري در نگاه اول معمولي و ممكن است همانند ساير كتاب ها، عادي به نظر برسد، اما اين كتاب پيامي دارد. علي (ع) مي فرمايند: «دانش بدون موفقيت سودمند نباشد.» از اين رو بر اين باورم كه، دانش حاصل از مطالعه بايد مأمور رساندن ما به نتايج مؤثر در زندگي باشد.
اين كتاب بر تفكر و تدبر، متفاوت و مؤثر انديشيدن و كسب مهارت هاي فردي تكيه دارد. پس از مطالعة كتاب ما بايد بتوانيم براي پرسش هاي ذيل پاسخ هاي قانع كننده داشته باشيم.
• آيا توانمندی ما همين است؟ توانمندی های مهم ما كدام اند؟
• توانمندی های ما پیش رفت می کنند یا پس فت؟
• آیا ما تاب دیدن موفقیت های دیگران را داریم و به آن ها با دیدة تحقیر نمی نگریم؟
• آيا به فرزندان خود ياد داده ايم كه كنار پرت گاه بازي نكنند؟
• آيا ما مي توانيم يادگيري هاي گذشتة خود را دستكاري كنيم و آنها را با گفتار علي(ع) درآميزيم؟
• علي (ع) در وصيت خود به فرزند فاطمه (س) چه گفت؟
• به راستي ما كجائيم و به چه مي انديشيم؟
به هر حال ما برای ادای دین به نسل های آینده، هیچ راه بهتری نمی توانیم پیدا کنیم جز اینکه تجربیات و آموخته های خود را با یکدیگر در میان گذاریم. همان طور که شما آموختید، ما نيز خواهیم آموخت.
من شما را مي بينم و از بودن و ديدن شما بسيار مسرورم (تیتر صفحه62 کتاب شور یادگیری)
انسان ها براي توسعه و تقويت مهارت هاي فردي خود، از روش هايي نظير «تمرکز قواي روحي و معنوي» استفاده مي کنند. ذهن ناخودآگاه، به طور خودجوش عمل نمي کند و نمي تواند اهدافش را خودش تعريف کند. ذهن ناخودآگاه تأکيد يا اصرار خاصي نيز بر موضوع خاصي ندارد. انتخاب روش هاي صحيح معنوي و روحاني مي توانند در بهبود و افزايش کارايي ذهن ناخودآگاه تأثير بسيار زيادي داشته باشند.
یکی از روش های تمرکز و آرامش ذهني، «مراقبه» است که با استفاده از تمركز عميق شروع می شود، و سپس فرد، به بیان ذكر می پردازد. البته ذکر در صورتی مفید است که همراه با تصفیه روح و تهذیب اخلاق باشد.
اجازه دهید در اینجا مقداری از تجربۀ شخصی ام را در این خصوص (مراقبه) برایتان بیان کنم. من به اين فرمايش اميرالمومنين (ع) که فوق العاده برایم مفید و مؤثر واقع گردیده است باور دارم كه مي فرمايند: «دعا، اسلحة دوستان خداوند است»، و من نيز اينگونه خود را مسلح مي كنم.
من گاهی چشمان خود را می بندم، تمرکز می کنم و به بیان و تکرار ذكر" الله"» می پردازم. در این هنگام حس می کنم خداوند در نزدیکی من قرار دارد، مي بيند و صحبت های مرا می شنود، مي داند و مطلع است بر هر آنچه که می کنم و می اندیشم و اين اصل مراقبه است. مراقبه به معنای حضور دل است با خدا، وعبارت است از یقین بنده به اینکه خداوند درجمیع احوال عالم بر قلب و ضمیر و از رازهای درونی و خواست هاي ما آگاه است. پیامبر(ص) می فرماید: خدای را چنان پرستش کن که گویا او را می بینی و اگر نمی توانی این حس را در خود ایجاد کنی به حقیقت بدان که او تو را می بیند.
اگر پس از پایان نماز، در معناي چند آيه از قرآن كريم تمركز و تدبر صورت بپذيرد و سپس این کار را انجام دهیم بسيار مؤثرتر و شگفت انگيزتر مي باشد. ضمن اينكه براي تمركز آماده مي شويم، قوت قلب بیشتری پیدا می کنيم، و آرامش، اطمینان و تمركز به تمام وجود انسان همانند آبشار سرازیر می شود. به راستي كه انسان هر وقت یادي از خدا كند، معلوم می شود اول، خدا یادی از بنده اش کرده است.
تدبر در آيات قرآن، حضور دل و ارتباط آگاهانه با خداوند، پيامي را به همراه دارد. من شما را مي بينم و از بودن و ديدن شما در اين حالت بسيار مسرورم.
همچنين اگر در این روش، از ذكري استفاده کنیم که معنادار باشد (به طور مثال كلمة الله)، ذهن ناخودآگاه آرایش بهتری می گیرد؛ چرا که ذهن ناخودآگاه کلماتی را که به کار می برید ثبت و ضبط می نماید، و اگر کلمه ای را نشناسد و یا اینکه کلمه ای را به کار ببرید که باوری نسبت به آن ندارید پس می زند. شرط نتيجه گيري از انجام این روش، تمرينات متمرکز است که البته با صبر و حوصله و دعا بدان دست پیدا خواهید کرد. حضرت علي (ع) مي فرمايند: «ناتوان ترين مردم كسي است كه از دعا كردن ناتوان باشد.»
همان گونه كه در اين فصل گفته شد به کار گرفتن روش هاي عرفاني موهوم نمي تواند اثربخش باشد، و خطر مکانيکي شدن و فریب خوردن ذهن ناخودآگاه را دربر دارد. در نتيجه انتخاب روش و شيوة مراقبه بسيار مهم است.
اين نگراني بيهوده و بيجايي نيست كه برخي براي توسعه و تقويت مهارت هاي معنوي، دكان هاي عرفاني بي پايه و اساس باز كرده اند كه هيچ مبناي درستي ندارد. این گروهها با سوءاستفاده از بی اطلاعی ديگران و به ويژه نسل جوان از مسائل عرفاني، ضمن دوشيدن ذهن ها، در پي تهی كردن ذهن نسل جوان از اندیشههای صحيح اسلامي، عرفاني و معنوي هستند. بيشتر مراقب باشيم و در اين زمينه از اهل فن و متخصص بهره بگيريم.
مقدمه کتاب شور یادگیری (صفحه 15 کتاب شور یادگیری)
از خداوند بی نهایت عادل، كه بر بندگانش لطف دارد مي خواهيم، اندك علم و دانش ما را در ساية چتر تفكرات و انديشه هاي بزرگ مرد تاريخ، علي (ع) قرار دهد و منور كند. از او كه همیشه توبه پذیر است مي خواهيم كمك كند به آن چه كه مي گوئيم رفتار كنيم و همانند ناودان عمل نكنيم كه فقط باران پشت بام را از خود عبور مي دهد و هيچ طراوتي به خود نمي گيرد.
هدف کتاب این است که ما را با موانع و آفات پیشرفت فردی و اجتماعي آشنا کند؛ توانایی های بالقوۀ ما را برانگیزد و ما را به تفکر و انديشة بیشتر سوق دهد. بسياري از انسان ها استعداد پيشرفت دارند، اما هرگز نتوانسته اند پيشرفت کنند؛ زيرا برنامۀ دراز مدتي براي توسعۀ استعداد خود نداشته اند.
در فصل اول كتاب متوجه خواهيم شد كه گاه ما فريب اين تفکر را مي خوريم که: «ديگران مقصر هستند»! يعني غالباً شرایط بیرونی را مقصر اصلی ناکامی هایمان می شناسیم و همواره تمام گناهان را به عهدۀ چیزی بیرون از خود می نهیم. باید دانست که تمام اسباب و علل مسائل، درون خود ماست.
در فصل دوم كتاب با يادگيري مهارت هايی همچون شناسايي محدودیت های رشد، چگونگي افزایش قابليت ها و شايستگي هاي فردي، تربیت و پرورش صحيح ذهن ناخودآگاه اين معدن طلایی وجود انسان بيشتر آشنا مي شويم.
با توسعة مهارت هاي شخصي و با استفاده از هوش هیجانی (عاطفي)، بهتر مي توان مسائل و مشکلات را در زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي مديريت نمود. ما در فصل سوم کتاب، با یادگیری مهارت های هوش هیجانی، قادر به كنترل و مديريت بر رفتارها و احساسات خود و دیگران می¬شویم.
در فصل چهارم كتاب پاي درس بزرگ مرد تاريخ مي نشينيم و به بخش هايي از وصيت آن بزرگوار به فرزندش توجه مي¬كنيم. آيا ما وصيت علي (ع) به فرزند فاطمه (س) را مطالعه كرده¬ايم؟ اميد است با تفكر و تدبر در انديشه هاي امير سخن علي (ع)، تغييري در ما حاصل گردد. به راستي ما كجائيم و به چه مي انديشيم؟
اگر چه در نگاهی سطحی به نظر می رسد مطالب مطرح شده در کتاب ارتباط نزديكي با هم نداشته باشند؛ اما مطالعۀ آن ها برای شناخت بهتر خود، تفكر و انديشه و درک مسائل موجود، و افزایش قابلیت ها و شایستگی های فردی،خانوادگي و سازماني نه تنها لازم، بلکه حیاتی است. علم و تهذيب دو بالي هستند كه با آنها مي توان به همه چيز رسيد، با يك بال نمي توان پرواز كرد.
به عزت و مردانگي احترام بگذاريم (تیتر صفحه 26 کتاب شور یادگیری)
سازمان ها اگر نتوانند در ايجاد وفاداري و تعهد کارکنان گام بردارند، و تا هنگامي که سازمان ها به نيازهاي درجه بالاتر کارکنان، یعنی به احترام و خودشکوفايي آنان نپردازند، در جاي خود باقي خواهند ماند. با نگاهی به گذشته پی به این واقعیت می بریم، که سال ها پیش و در زمان جنگ، ما به نیازهای احترام و خودشکوفایی پی برده بودیم و این نیازها را مهم تر از بقیۀ نیازهای انسان ها می دانستیم و می دانیم.
به طور مثال، فرماندهانی مسئولیت عملیات جنگ را بر عهده داشتند که از سن و سال بالایی هم برخوردار نبودند؛ ولی تمام نیروها داوطلبانه از فرمانده خود پیروی می کردند. در تاریخ جنگ های دنیا كم سابقه است که به یک جوان 23 ساله، مسئولیت فرماندهی یک لشکر واگذار شود.
شهید مهدی زین الدین در همین سن فرماندهی لشکر 17 علی بن ابی طالب را به عهده گرفت، در حالی که از برخي دانشگاه ها، برایش دعوتنامه آمده بود؛ زیرا نفر چهارم کنکور دانشگاه شیراز شده بود. شهید زین الدین اولین فرمانده لشکری بود که به موضوع «راهبرد (استراتژی)»، در جنگ پرداخت. این گونه تفکر در یک جوان، خبر از وجود بصیرت ذهنی مي دهد.
شهداي جنگ تحميلي رضايت خداوند را گواراتر از بهشت مي دانستند. احترام به آن ها، احترام به عزت، مردانگي، شجاعت و از خودگذشتگي است.
مرکز آموزش ملی ارتش آمریکا که خود را یک سازمان یادگیرنده می داند و به منظور ارتقای آگاهی سازمانی کارکنان، از کارهای عملی و شبیه سازی و بازنگری کارها استفاده می کند و موفقیت خود را در عملیات های تاکتیکی طوفان صحرای هاییتی و بوسنی، حاصل این نوع رویکرد می داند، اما همین سازمان یادگیرنده، از قدرت ایمان به خداوند غافل است. آن ها هرگز قادر به شناخت و واکاوی دقیق عملیات های نیروهای ایرانی در دوران جنگ نبودند. نیروهای داوطلب با حضور در جبهه، در ایجاد وفاداری به کشور خود و پیروی از فرماندهان خود، یک سازمان یادگیرنده به تمام معنا بودند.
چهار بصيرت لازم برای هر انسان (تیتر صفحه 28 کتاب شور یادگیری)
1. بصيرت اجتماعي همانند قطب نما عمل مي كند
2. تفكر بهتر و عميق تر با بصيرت ذهني
3. بصیرت معنوی
4. چرا بصيرت احساسي اين قدر مهم است؟ (تیتر صفحه 31 کتاب شور یادگیری)
اين بصيرت به درک و طرح احساس ها در زمان واقعي و شناسايي پيام هاي آن ها توجه دارد. ممکن است اين تجربه را داشته باشيد که به فردي گفته باشيد: «نمي توانم منطقي توضيح بدهم چرا اين کار را مي کنم یا اینکه چرا این احساس را دارم؛ فقط مي دانم که اين کار یا این احساس درست است». برای درک بهتر و عمیق تر بصیرت احساسی، در ادامه، بخشی از تجربۀ خودم را در دوران دفاع مقدس بیان می کنم.
در آن زمان من 15 سال بیشتر نداشتم. نمی دانم چرا تحصیل را رها کردم تا به جبهه بروم؛ چون شرایط لازم را از لحاظ سنی نداشتم و نیز برخی شرایط دیگر که در ادامه خواهم گفت. ولی برای رفتن به جبهه، تاریخ تولد خود را در شناسنامه تغییر دادم تا مورد پذیرش قرار گیرم. نمی دانم در آن زمان چرا دست به چنین کاری زدم. پس از دستکاری شناسنامه ام، تازه با چالش های فراوان و در عین حال هیجان آور روبه رو شدم. سفر من برای اعزام به جبهه، همانند مسیر پیموده شده توسط بسیاری از هم رزمان، مسیری خطی نبود و در این سفر، با پیچ و تاب های جالب و شگفت انگیزی مواجه شدم. چون قدّم خیلی کوچک بود، فرمانده پادگان در آن زمان اجازه نداد وارد پادگان آموزشي شوم.
درست مانند مسافری که قصد خروج از کشور را دارد و به تصور خود، چون سوار هواپیما می شود فکر می کند که دیگر کار تمام شده است؛ ولی اگر شرایط لازم را برای ورود به کشور مقصد نداشته باشد او را دیپورت می کنند.
با اینکه فرمانده پادگان، با حضور من در دورۀ آموزش نظامي مخالفت کرده بود، نمی دانم چرا از رفتن به جبهه منصرف نشدم. چیزی درونم می گفت باید تلاش کنم و بتوانم عازم جبهه شوم. اما ابتدا باید دورۀ آموزشي را در پادگان می گذراندم.
به ذهنم رسید: او که فرمانده پادگان است، از چه کسی پیروی می کند و حرف چه کسی را می خرد؟ به نظرم رسید اگر یک نمایندۀ مجلس وساطت کند و یا نامه ای بنویسد، فرمانده پادگان مخالفت نخواهد کرد. چرا این قدر سماجت می کردم؟ نمی دانستم، اما احساس می کردم کار درستی را انجام می دهم.
سرانجام به مجلس رفتم تا راهي پیدا کنم و از این طریق مشکل حل شود. موفق شدم با آقای موحدی ساوجی که در آن زمان نمایندۀ مجلس شوراي اسلامي (دورۀ سوم) بود ملاقات کنم. داستان را برایش تعریف کردم. او نیز در ابتدا از من خواست در این مورد بیشتر فکر کنم و برگردم و به ادامۀ تحصیل بپردازم. سرانجام پس از یک ساعت گفتگو و زمانی که متوجه شد از نظر من مرغ یک پا دارد، برایم نامه ای خطاب به فرمانده پادگان نوشت، که در صورت امکان مرا بپذیرد.
خوشحالی ام دو چندان شده بود؛ اول به خاطر اینکه توانسته بودم به خواستۀ خود دست یابم و نامه ای برای حضور در پادگان دریافت کنم. دوم اینکه احساس خوبی داشتم، چون او نه تنها به راحتی مرا پذیرفت، بلکه به حرف هایم به دقت گوش داده بود.
پس از گذشت سال ها، نحوۀ برخورد خوب ایشان با یک ارباب رجوع در ذهنم به یادگار مانده است که به نظر می رسد ایشان از هوش هیجانی (عاطفي) بالایی برخوردار بودند. البته در فصل سوم کتاب با این مهارت بیشتر آشنا خواهیم شد. سرانجام تلاشم نتیجه داد و موفق شدم در پادگان آموزشی 21حمزۀ تهران، آموزش ببینم. پس از آن راهی جبهه شدم. وقتی بیشتر دقت می کنیم، متوجه می شویم ممکن است برای بسیاری از کارهایی که انجام می دهیم، نتوانیم دلیل روشن و واضحی بیاوریم؛ اما حس کنیم انجام آن کارها درست و صحیح است؛ و این یعنی بصیرت احساسی. بصيرت احساسي، الهامی دروني است که احساس مي¬کنيم و مي دانيم چيزي درست است.
واقعیت این است که ما در زمان جنگ دیدیم و حس کردیم که وجود بصیرت احساسی در افراد یک جامعه، چگونه می¬تواند آن ها را به درک و شناخت دو بصیرت حیاتی دیگر، یعنی بصیرت ذهنی و اجتماعی هدایت نماید. چرا بصیرت احساسی این قدر مهم است؟
مطالعات اخیر در مورد اثرات ضایعات مغزی چنین نشان داده اند هنگامی که ساختارهای عصبی مربوط به بخش احساسات یا استدلال ها آسیب می بینند، افراد مذکور توانایی خود را در اتخاذ تصمیم های صحیحی که برای یک زندگی عادی ضروری است، از دست می دهند. این تحقیقات نشان می دهد احساس، نقش مهم و مؤثری در تصمیمات ایفا می کند و انسانی که فاقد احساس باشد، نمی تواند تصمیمات مهم را درست اتخاذ نماید. به این ترتیب مي توان اينگونه بيان كرد كه، حضور رزمندگان در جبهه های جنگ تحميلي، ناشی از بصیرت احساسی آن ها بوده که با دو بصيرت ذهني و اجتماعي هدايت شده است و منجر به تصمیمی بزرگ برای دفاع از ناموس، حیثیت، حفظ استقلال و تماميت ارضي کشور شده است. به هر حال بصيرت احساسي به انسان ها کمک مي کند که حتی خطرهای ضعيف در اجتماع و محيط را به راحتی درک کنند. اما پرسش این است که چرا این نوع بصیرت در سازمان هاي اقتصادي و اجتماعي ما تقریباً نایاب است و يا به ندرت دیده می شود؟
ابوالفضل صادقي لشكر 17 علي ابن طالب گردان امام سجاد دسته ادوات
(16 سالگي نويسنده کتابهای فجر و کتاب شور یادگیری در نونی شلمچه)
خطر مکانيکي شدن و فریب خوردن ذهن ناخودآگاه (تیتر صفحه 60 کتاب شور یادگیری)
شناگران بزرگ، که در سطح جهان مطرح هستند، دريافته اند که اگر تصور کنند دستانشان دو برابر اندازۀ واقعي است و پاهاي آنان همچون پروانه است، حقيقتاً سريع تر شنا مي کنند. برخي تمرين¬هاي معمول در روانشناسي براي تقويت مهارت هاي شغلي به کار گرفته مي شوند؛ همان گونه که در مثال قبل ذکر شد. اما همواره بايد به خاطر داشت که اثربخشي حقيقي و قاطع، تنها زماني حاصل مي شود که شما واقعاً بدانيد که چه مي خواهيد و اين اهداف چقدر براي شما مهم است. همچنين به کار گرفتن روش هاي عرفاني بي پايه و اساس و موهوم نمي تواند اثربخش باشد، و خطر مکانيکي شدن و فریب خوردن ذهن ناخودآگاه را دربر دارد؛ به عبارت ساده، شما خود را وادار می کنيد که با تلقين يا روش هاي مشابه، خود را بهره ورتر کنيد. اين نگراني بيهوده و بيجايي نيست؛ زيرا تقريباً تمام روش هايي که براي توسعه و تقويت قواي ذهني به کار مي روند، مؤکداً بر تصفيۀ روحي و معنوي و تداوم بر اين مفهوم، اصرار دارند و اقدامات مکانيکي را تقبيح مي نمايند.
خود به قضاوت بنشيند (تیتر صفحه 67 کتاب شور یادگیری)
شايسته است قبل از اينكه به مقولة هوش هيجاني يا هوش عاطفي (Emotional Intelligence) بپردازيم، به اين سفارش علي (ع) به فرزندش امام حسن (ع) توجه فرماييد: «اي پسر، هر آن دم كه در پيچ وخم زندگي دچار ترديد شدي، بي درنگ قدم واپس گذار، و هرگز با تهور و خيره سري دست به كاري مزن؛ كه ممكن است سرانجام به پشيماني منتهي شود.» اين گفتار بزرگ روانشناس تاريخ، علي (ع) است و 1400 سال پيش بيان شده است و معنا و مفهوم آن چيزي جزء مديريت بر خود و خودكنترلي نيست. مطالب را تا انتها بخوانيد و با هوش هيجاني (عاطفي) در اين فصل آشنا شويد. سپس فصل چهارم را به دقت مطالعه كنيد و آن گام خود به قضاوت بنشيند كه چه كسي براي اولين بار به موضوع هوش هيجاني (عاطفي) پرداخته است. بحثي كه غربي ها با قيل و قال فراوان ادعا مي كنند كاشف آن هستند!
آغازي بر يك پايان ...
به راستي كه چه بسيار آموزه هاي خودمديريتي را كه از زبان بيگانگان بازگو مي كنيم و چون نيك بنگريم ريشه در گفتار و كردار آشنايان دارد. آشنايي چون امیرمؤمنان (ع). در كلاس درس اين بزرگ مرد رهبري و مديريت درس هايي مي آموزيم كه تاروپود زندگي انسان را تغيير مي دهد.
سخنان علي (ع) بی تردید مورد توجه همگان قرار گرفته است. من اندیشه ها، رهنمودها و تحلیل های اين بزرگ روانشناس تاریخ را از همه مؤثرتر و پُرمغزتر یافتم. می توان به گونه ای دیگر در فصاحت کلامش دقت کرد و در مضامین بکر او، و رموز اخلاقی و اجتماعی اش که همه اعجاب آور و شگفت انگیز است تأمل و تدبر کرد، که برای من تجربه ی دگرگون ساز بوده است.
با گذري بر نهج البلاغه می توان به مجموعه ای ارزشمند که بهترین راهنمای اخلاقی، اقتصادی، معنوی، عرفانی، دینی، سیاسی، اجتماعی و خانوادگی است دست یافت.
چه خوب است در هر کتابی که نوشته می شود، درس هایی از ائمه اطهار (ع) اشاره کنیم. البته گاهی ما به دلایل به ظاهر موجه اما غیر واقعی متوسل می شویم و از گسترش فرهنگ و شیوه زندگی آن بزرگواران که می تواند بهترین الگوی معرفتی باشد و سعادت مندی انسان را به همراه آورد طفره می رویم.
به راستی ما کجائیم و به چه می اندیشیم؟ علم و دانش اگر به معرفت الهی منتهی نشود تهی و بی مایه است.
مطالب فوق عیننا از کتاب شور یادگیری می باشد که پیش فروش چاپ هفتم کتاب شوریادگیری تألیف ابوالفضل صادقی (نویسنده کتابهای فجر) را از طریق سایت کتاب 57 به زودی آغاز می شود (با جوایز ارزشمند)
حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ
قبول خاطر و لطف سخن خدا داد است
حضور ابوالفضل صادقي مدير عامل راهبرد اقتصاد فردا در برنامه زنده تلويزيوني صبح تازه،
موضوع گفتگو: سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني 14 فرووردين 1391
ما از ملت غیور و رسانه های متعهد درخواست می نماییم دروغ پردازی های سایت دیدبان را انتشار داده اند این جوابیه را نیز منتشر نمایند.
جوابیه ابوالفضل صادقی نویسنده کتابهای فجر با پیامی از قرآن کریم و سخنی از امیر مومنان علی (ع) به پایان می رسد
مباد زندگی دنیا شما را بفریبد (سوره لقمان آیه 33)
آیا آزاده ای نیست که این ته مانده ی دنیا را برای آنان که درخور آنند بیفکند؟! هر آینه جان های شما را به بهایی جز بهشت نیست؛ پس خود را به جز آن مفروشید. (امیرالمومنین علی علیه السلام)