آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

چرا امام فرمودند: مصدق مسلم نيست؟




تاریخ: ۷ بهمن ۱۳۹۱

تحليل و تبيين اين جمله حضرت امام(ره) درباره مصدق نيازمند ارايه مطالب دقيقي است كه در ذيل به ان اشاره مي شود:
      
الف. بررسي اين موضوع از ديدگاه فقهي و شرعي:
       از ديدگاه فقهي، حكم به سلب اسلام از يك نفر و اثبات ارتداد، نيازمند اين است كه آن شخص موجبات ارتداد را مرتكب شود. نظير، انكار اسلام و خروج از آن يا انكار ضروريات دين و ... (امام خميني(ره)، تحريرالوسيله، ج 1، ص 106 و عيسي ولائي، ارتداد در اسلام، نشر ني، ص 71)
      به عنوان نمونه صدور حكم ارتداد از سوي حضرت امام(ره) به عنوان يك فقيه جامع الشرايط درباره سلمان رشدي به دليل انكار اسلام و رسالت پيامبر اكرم(ص) و توهين به مقدسات دين مبين اسلام بود و همچنين صدور حكم ارتداد از سوي امام(ره) در مورد جبهه ملي به دليل مخالفت صريح با «قصاص» به عنوان يكي از احكام قطعي اسلام بود.
      اما چرا دكتر مصدق مشمول چنين حكمي گرديد؟
      اگر بخواهيم از ديدگاه فقهي به اين مسأله بنگريم، دليل قطعي بر ارتكاب موجبات و علل ارتداد از سوي مصدق وجود ندارد، بلكه ظاهر امر و بررسي زندگي شخصي دكتر مصدق بيانگر پاي بندي ايشان به برخي احكام اسلامي نظير خمس و زكات است و حتي در دادگاه صريحا اقرار مي كند «من مسلمانم...» هر چند در برخي جوانب نيز از سوي ايشان پاي بندي به احكام شرعي وجود نداشته است، نظير بوسيدن دست ثريا كه از نظر شرعي بوسيدن زن اجنبيه حرام مي باشد و همچنين حمايت ضمني كه در برخي از نطق هايش از مسائلي نظير كشف حجاب داشت و ...، اما اين مسلم است كه از نظر فقهي ارتكاب معاصي و محرمات هر چند عملي ناشايست و مخالف اسلام است و شخص مرتكب شونده آن مستحق كيفر و عقوبت الهي است، اما تا زماني كه به انكار دين و ضروريات اسلام و يا توهين به پيامبر اكرم(ص) و ...، برنگردد، نمي توان حكم به سلب اسلام از كسي نمود.
      جهت تكميل اين بحث، لازم است، ديدگاه حضرت امام(ص) را در خصوص اين قضيه جويا شويم:
      آقاي جلال الدين فارسي مي گويد: «در آن نشستي كه با حضرت امام(ره) داشتيم، بعد از اتمام جلسه آقاي دكتر شريعتمداري اجازه خواست اين موضوع را مطرح كند، و گفت؛ حضرت عالي درباره آقاي مصدق فرموده ايد: «او مسلم نبود» حالا اين براي ما سؤال است كه اگر مسلم نبود چرا بزرگاني مثل آيت الله كاشاني و طالقاني ايشان را تأييد كرده اند، بعد اضافه كردند؛ اگر كسي حتي نماز هم نخواند ولي منكر وجوب نماز نباشد، اين باز هم مسلمان است. صحبت آقاي شريعتمداري به اينجا كه رسيد، حضرت امام(ص) فرمودند: «انشاء الله مسلم بوده است».
      اينجا من وارد صحبت شدم و ماجرايي را خدمت ايشان عرض كردم و گفتم: ... شهادت مي دهم آقاي مصدق و همسرش، ... مبلغي را بابت وجوهاتش به اين مدرسه كمك كرده اند ...، حضرت عالي مي دانيد خيلي افراد هستند كه اهل نماز و روزه اند ولي خمس و زكات نمي دهند كسي كه خمس مالش را مي دهد اينقدر معلوم است كه منكر نماز نيست، حتما نمي توانيم بگوييم اين كار را براي نظام كرده اند، چون اين دفترچه را در اختيار كسي نمي گذارند. صحبت كه اينجا كه رسيد، باز حضرت امام فرمودند: «انشاء الله مسلم بوده است». بعد من مطلب ديگري گفتم كه حالا يادم نيست، حضرت امام(ره) براي بار سوم فرمودند: «انشاء الله مسلم بوده است». يعني سه بار ايشان اين مطلب را فرمودند...» (ر.ك: روزنامه كيهان، گفت و گو با جلال الدين فارسي، دوشنبه 31، مرداد، 1379)
      نتيجه آنكه بررسي اعمال و رفتار دكتر مصدق و مطلبي كه آقاي جلال الدين فارسي در گفت و گو با امام (ره) نقل كردند، به گونه اي است كه نمي توان اين موضوع را از زاويه فقهي اثبات نمود و حكم به كفر او داد.
      ب. بررسي مسأله از ديدگاه سياسي و اجتماعي حضرت امام(ره) از نظر آموزه هاي اسلامي دين و سياست، پيوندي عميق و ناگسستني دارند. اسلام به هيچ وجه در حوزه فردي خلاصه نشده، بلكه جنبه هاي مختلف فردي و اجتماعي مسلمانان و جامعه اسلامي را شامل مي شود. از اين رو ساختار سياسي در جامعه اسلامي بايد واجد شرايط خاصي بوده و در راستاي تحقق آموزه هاي ديني و اصلاح جامعه در جهت تأمين سعادت و تكامل مادي و معنوي افراد آن گام بردارد.
      اما خط و مشي دكتر مصدق، به عنوان يكي از تأثيرگذاران در عرصه سياسي و اجتماعي ايران در يكي از مهمترين مقاطع تاريخي كشور اسلامي ما كه مي توانست با استفاده از شرايط زماني و حمايت هاي گسترده نيروهاي مذهبي، حوزه هاي علميه و مردم، نهضت ديني و مردمي را به پيروزي كامل رسانده و زمينه هاي تشكيل حكومت اسلامي را فرااهم آورد، در آن شرايط سرنوشت ساز به گونه اي ديگر و حتي مغاير با اهداف و آرمانهاي اسلامي بود، جهت توضيح بيشتر اين موضوع نمونه هايي را بيان مي نماييم:
      1. دكتر مصدق در 20 جمادي الاول 1325 در سن 25 سالگي به عضويت فراماسونري (جامعه آدميت) درآمد و سوگند نامه آن را امضاء نمود. (امير كاظمي، مصدق و فراماسونري، سايت باشگاه انديشه) فراماسونري يكي از محافل اسرارآميز استعماري است كه با جلب نخبگان و دولتمردان كشورهاي مختلف در راستاي اهداف غرب و صهيونيسم قدم بر مي دارد.
      2. آيت الله كاشاني اصرار داشتند كه توليد و فروش مشروبات الكلي كه با موازين شرعي مخالف است در ايران متوقف شود اما مصدق در جواب استدلال مي كرد كه ساليانه مبلغ قابل توجهي از طريق ماليات بر مشروبات الكلي عايد خزانه خالي دولت مي شود. (روزنامه كيهان، 31/5/1379)
      بديهي است چنين خط مشي و تفكري به هيچ وجه نمي تواند مورد قبول اسلام باشد؛ اگر دولت مصدق مكتبي و اسلامي بود نبايد كم پول و بيكاري مردم را بهانه آزادي مسكرات قرار دهد. از سوي ديگر حركت مكتبي هرگز اجازه نمي دهد تا كارخانه هاي شراب سازي و شراب فروشي در كشور اسلامي داير شود.
      3. مصدق پس از رسيدن به قدرت به دليل فاصله گرفتن از اجراي سياست هاي ديني و استفاده از رجال فاسد سياسي گذشته در اداره امور، فضاي تبليغاتي شديدي را در نشريه هاي آن روز كه بيشتر آن ها در دست روشنفكران بود، عليه مقدسات مذهبي به وجود آورد. تا جايي كه در زمان او به يك سگ در نزديك مجلس عينك زدند و اسمش را آيت الله گذاشتند.
      4. مصدق به دليل ديدگاه غيرمذهبي خود، در پي اجراي سياستي برآمد كه به جدايي آن از ديانت معترف است. اعتقاد به جدايي دين از سياست با اتخاذ سياست هاي غيرديني همراه بود از اين رو با نيروهاي مذهبي برخورد نا مناسب كرد و نسبت به حذف آنان از صحنه هاي سياسي تلاش كرد.
      (نظير فدائيان اسلام، آيت الله كاشاني و ... كه نقش بسيار مهمي حتي در نخست وزير شدن مصدق و ملي شدن صنعت نفت داشتند). نواب صفوي مدت 20 ماه از 27 ماه دوران مصدق را زندان بود و آيت الله كاشاني منزوي و خانه نشين شد.
      5. مصدق چه در دوران نمايندگي و چه در دوران نخست وزيري و پس از آن همواره مراتب ارادت و سرسپردگي خود را نسبت به شاه و خاندان سلطنت ابراز مي داشت و حتي در دادگاه نظامي كه در سال 1332 و 1333 تشكيل شد، تلاش زيادي نمود تا موافقت خود را با شاه اثبات كرده و خود را از اتهام ضديت با سلطنت تبرئه كند. (علي رضوي نيا، نهضت آزادي، 1375، نشر كتاب صبح، ص 35)
      نتيجه آنكه بررسي عملكردها و اقدامات دولت مصدق به خوبي بيانگر اين حقيقت است كه مصدق از نظر خط مشي سياسي و اجتماعي مغاير آموزه ها و احكام اسلامي كه اكثرا در حوزه حكومت و روابط اجتماعي مي باشند عمل مي نمود. به گونه اي كه يك مسلمان معتقد و پاي بند به همه عرصه هاي اسلام به هيچ وجه چنين عمل نمي نمايد.
      
      
ج. بررسي شرايط و مقطع تاريخي كه حضرت امام(ره) اين جمله را بيان نمود:
      اصولا يكي از راههاي دقيق تحليل و فهم يك متن يا يك سخن، توجه به شرايط محيطي و فضايي است كه گوينده آن سخن در آن فضا و شرايط، آن متن يا سخن را انشاء نموده است. از اين رو فهم دقيق جمله حضرت امام(ره) نيازمند توجه به شرايط تاريخي خاص آن مقطع زماني مي باشد؛ از اين رو به اختصار مطالبي را بيان مي نماييم:
      هر چند جبهه ملي به دليل وابستگي و سرسپردگي در مقابل دربار و آمريكا از يك سو و همچنين عدم اعتقاد به ابعاد اجتماعي دين مبين اسلام و خيانت نسبت به نيروهاي مذهبي، باعث شكست نهضت عظيم مردمي در دهه 1330 شد، اما اين جريان مرموز، علي رغم عدم همراهي و همكاري با نيروهاي انقلابي، و حتي تلاش براي انحراف انقلاب اسلامي در سال 56 با شعارهايي نظير رفورم سياسي و ... به صورت منافقانه توانست بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در صفوف نيروهاي انقلاب رخنه كرده و برخي از مهمترين پست هاي حساس كشور را به دست آورد.
      در زمان رياست جمهوري بني صدر، مطبوعات به تبليغ و ترويج از مصدق پرداختند و در رثاي او اشعاري سرودند و مقالاتي نوشتند. بني صدر در محافل و مجالس مختلف همواره از مصدق سخن مي گفت و در بسياري از سخنانش اين نكته را رسما اظهار مي كرد كه من مصدقي هستم! و با شعار «درود بر بني صدر، سلام بر مصدق» از وي استقبال مي شد. (قاسم روان بخش، بازخواني پرونده يك رئيس جمهور، نشر هماي غدير، 1382، ص 143)
      وي به گونه اي تعريض آميز از مصدق تعريف و تمجيد مي كرد كه رهبري الهي و مردمي حضرت امام(ره) و ولايت فقيه و در نهايت حركت اسلامي و ايجاد حاكميت اسلامي را زير سؤال برده و آن را غيرمردمي معرفي كند:
      «مصدق خود را مجري اراده مردم مي دانست و با آن نوع رهبري كه خود را قيم مردم بداند و هر كاري كه خواست بكند و مردم امكان نداشته باشند كه هيچ اظهار نظري در هيچ زمينه اي بكنند، مخالف بود». (روزنامه انقلاب اسلامي، 16 اسفند 1359) و حتي آن را پيرو خط امامت مي دانست. (همان)
      خلاصه اين كه بني صدر فضايي را به وجود آورده بود كه مي رفت مصدق را پيشوا و الگوي نسل آن روز جامعه معرفي كند، پيشوايي كه «ايرانيت» براي او يك اصل بود، نه اسلام و دين.
      از اين رو به شدت خطر تحريف انقلاب عظيم اسلامي و تكرار حوادث سال 32 مي رفت. لذا رهبري هوشيار انقلاب اسلامي مي بايست قاطعانه در مقابل اين انحراف ايستاده و ماهيت اين جريان خطرناك را افشاء نمايد.
      هنگامي كه ابوالحسن بني صدر، نخستين رئيس جمهور پس از انقلاب، در خردادماه 1360 به فرمان حضرت امام(ره) از فرماندهي كل قوا عزل شد و طرح بررسي عدم كفايت او در مجلس طرح گرديد و به نوعي، ائتلاف منافقين و ماركسيست ها و ملي گرايان، روشن و آشكار شد، جبهه ملي طي اعلاميه اي از مردم خواست تا به اين عنوان كه «انقلاب بزرگ ملت را از كليه هدف هاي بنيادي خود منحرف كرده اند!» با ادعاي حمايت از دموكراسي و فضاي باز سياسي و آزادي همه گروههاي مخالف، دست به يك راهپيمايي گسترده بزنند و مخالفت خويش را با سياست هاي نظام اسلامي اعلام دارند.
      از سوي ديگر، جبهه ملي اندكي پيش از صدور اين اطلاعيه، بيانه ديگري نيز صادر كرده بود كه در آن «لايحه پيشنهادي قصاص» كه قرار بود در مجلس تصويب شود غير انساني دانسته شده و محكوم شده بود. حضرت امام(ره) راهپيمايي جبهه ملي را مقابله با نص قرآن كريم و احكام ضروري اسلام خوانده و هشدار دادند كه اين حركت در جهت مخالفت با موجوديت اسلام و انقلاب مي باشد و اعلام كردند كه «جبهه ملي از امروز محكوم به ارتداد است». (روزنامه كيهان، 25/3/1360)
      و براي جلوگيري از انحراف جنبش عظيم مذهبي مردم و الگو نشدن مصدق _كه با حاكميت اسلامي مخالف بود_ براي حركت مردمي و نسل جوان آنروز كشور، ماهيت غير ديني مصدق را در نهضت ملي شدن نفت _ به عنوان علت اصلي شكست آن نهضت_ براي همگان معرفي نموده و فرمودند:
      «... يك گروهى كه از اولش باطل بودند من از آن ريشه‏هايش مى‏دانم، يك گروهى كه با اسلام و روحانيت اسلام سرسخت مخالف بودند. ازاولش هم مخالف بودند، اولش هم وقتى كه مرحوم آيت‏اللّه‏كاشانى ديد كه اينها خلاف دارند مى‏كنند و صحبت كرد، اينها كارى كردند كه يك سگى را نزديك مجلس عينك به آن زدند اسمش را آيت‏اللّه‏گذاشته بودند. اين در زمان آن بود كه اينها فخر مى‏كنند به وجود او، او هم مسلم نبودمن در آن روز در منزل يكى از علماى تهران بودم كه اين خبر را شنيدم كه يك سگى را عينك زدند و به اسم آيت‏اللّه‏توى خيابان‏ها مى‏گردانند،من به آن آقا عرض كردم كه اين ديگر مخالفت با شخص نيست، اين سيلى خواهد خورد و طولى نكشيد كه سيلى را خورد و اگر مانده بود سيلى رابر اسلام مى‏زد. اينها تفاله‏هاى آن جمعيت هستند كه حالا قصاص را، حكم ضرورى اسلام را غيرانسانى مى‏خوانند».
      آري مصدق به هيچ وجه به اسلام جامع نگر و حاكميت اسلامي معتقد نبود و نه تنها پيرو خط امامت نبود _آن گونه كه بني صدر ادعا مي كرد_ بلكه حركتش كاملا بر خلاف آن و اسلام اصيل و واقعي بود. حقيقت مصدق و جبهه ملي در عبارت ذيل به خوبي پيداست:
      «آنها از همان اول، از آن وقتي كه تأسيس شد، مسأله اسلام پيش شان مطرح نبوده است. آن چه مطرح بوده اگر راست بگويند، همان ملي گرايي بوده است و من در اين هم شك دارم، براي اين كه افرادي كه در سر دسته اينها بودند و به ملي گرايي معروف بودند، ما ديديم كه بر ضد ملت قيام كردند». (حضرت امام(ره)، صحيفه نور، ج 15، ص 20 و 21)



منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=933

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.