آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

نگاهي به «ماتادور»؛ سريال ناموفق اين روزهاي رسانه ملي




تاریخ: ۱۴ مهر ۱۳۹۲

 گروه فرهنگي رجانيوز: در سال‌هاي اخير بارها و بارها بر اين نكته تاكيد كرده‌ايم كه فيلم خوب اساسا بدون «قصه» و «شخصيت‌ها»ي تاثيرگذار امكان توليد ندارد. چيزي كه باعث «جذابيت» يك اثر سينمايي/تلويزيوني مي‌شود نه مسائلي مثل قوت‌هاي تكنيكي و جلوه‌هاي ويژه و دكور و ....است، نه حتي بازيگر سرشناس و امثال اين. مخاطب، در ابتداي امر جذب داستان يك اثر مي‌شود و شخصيت‌هاي جذابي كه به دقت طراحي شده‌اند. باقي فرع اين اصول‌اند.

فيلمي كه پر باشد از جذابيت‌هاي فني و تكنيكي، اما نه داستان جذابي داشته باشد نه شخصيت‌هاي تاثيرگذار و نه روايت درست، مانند انسان خوش‌قيافه‌اي است كه قلب ندارد. اين يك انسان مرده است و بي‌تاثير و بدون شان انساني. اما اگر همين انسان قلب داشت ولي داراي نقص عضو بود، بازهم انسان بود و داراي شان انساني.
 
پس اصل جذابيت و تاثيرگذاري يك فيلم وابسته به داستان و شخصيت‌هايي‌ست كه سازندگان آن طراحي مي‌كنند و سپس جهان نشانه‌شناسي اثر و ريزبافت بودن فيلمنامه و بعد از اين‌ها تكنيك كار. اين درست پاشنه آشيل آثاري مثل ماتادور است. فرهاد نجفي-كارگردان- پيش از پخش ماتادور در مصاحبه‌اي گفته بود كه: «منتظر یک اکشن هالیوودی از تلویزیون باشید» اما ظاهرا ايشان و باقي سازندگان آثار پليسي/جاسوسي متاخر رسانه‌ي ملي تمام تصورشان از ساخت يك اثر هاليوودي گرفتن چند نماي هلي‌شات از بالاي شهر و تردد بنزهاي پليس و همچنين حضور چند پليس «سياه‌پوش» با عينك دودي‌ست! نه چيزي بيشتر.
 
فرهاد نجفي، پيش از اين هم با دو اثري كه براي شبكه نمايش خانگي ساخت-«حرکت اول» و «چارسو»- نشان داد كه به ساخت فيلم‌هاي پليسي از جنس آثار هاليوودي علاقه دارد اما «ماتادور» در همين دو-سه قسمت پخش شده انقدر ضعف‌هاي بديهي و گل‌درشت دارد كه اميد چنداني را براي اينده كارگردانش برنيانگيزد. اين تازه درحاليست كه آرش قادري-نويسنده كار- پيش از اين با نوشتن كارهايي مثل «هوش سياه» نشان داده است كه حداقل‌هاي نوشتنِ يك اثر پليسي خوش‌ساخت را بلد است.
 
اگر از داستان به شدن تكراري ماتادور: «قرار است سمیناری در ایران برگزار شود و گروهی تروریستی قصد دارند تا با عملیاتی خرابکارانه در سمینار، چهره ایران را در جهان تخریب کنند و پلیس ایران نیز برای جلوگیری از بروز این مشکل وارد میدان می‌شود.» هم بگذريم، احتمالا نويسنده و كارگردان «ماتادور» بايد بدانند كه در ساخت اثار پليسي، ريتم اثر و تدوين كار مسئله‌ي اصلي در جذابيت اثر است و جزو بديهيات كار، اما در كمال تعجب شاهديم كه يك قسمت كامل سريال پليسي جناب نجفي صرف نشان دادن سوار شدن چند مسافر به قطار مي‌شود. آن هم در ابتدايي‌ترين و بدترين شكل‌ش. اين واقعا سريالي‌ست كه طبق قواعد آثارپليسي/جاسوسي هاليوود ساخته شده است؟ تازه اگر بگذريم از بازي بسيار بد بازيگران و فضايي كه به شدت تصنعي و پس‌زننده است.
 
و همچنين جز اين‌ها بايد اشاره كنيم به پليس‌هايي كه ظاهرا ربات‌اند و احتمالا اين‌طور جذاب‌تر. فيلم‌سازان ايراني ظاهرا مي‌خواهند پليس‌هايي حرفه‌اي و كاربلد براي مخاطب ترسيم كنند، اما ربات‌هاي سياه‌‌پوشِ بزن‌بهادرِ عينك‌به‌چشمي تصوير مي‌كنند كه خالي از هرگونه وجوه و جزئيات شخصيت‌پردازي‌ست و به همين دليل براي مخاطب غيرجذاب.
 
 
در همين چند قسمت كاملا واضح است كه دغدغه‌ي اصلي گروه سازنده‌ي «ماتادور» به جاي تمركز بر قصه‌ي اصلي و شخصيت‌پردازي و حتي بازي بازيگران و حتي‌تر جزئيات كارگرداني، تنها و تنها «فيلمبرداري» كار و وجوه تصويري اثر بوده و همين هم باعث شده است كه اثر جديد «ناجي هنر» خلاصه شود در چند «هلي‌شات» كه جداجدا و بصورت عكس زيبايند و چشم‌نواز، اما در دل يك سريال نه جذابيتي دارند نه تاثيري بر مخاطب مي‌گذارند و نه حتي نشاني از اقتدار پليس دارند، چيزي كه قاعدتا «ناجي هنر» بايد دنبال آن باشد. 
 
مسئله‌ي اصلي اين است كه «فرهاد نجفي» درحالي براي ساخت يك فيلم اكشن جذاب هاليوودي فقط به وجوه تكنيكي اثرش- آن‌هم در نازلترين شكل‌ش- توجه كرده است كه كمبود داستان غيركليشه‌اي و بكر و جذاب و توجه صرف به وجوه تكنيكي در آثار مشابه هاليوودي پاشنه آشيل خود آن آثار نيز هست. «چون داستان فيلم‌هاي هاليوودي غالبا اجباري و كليشه‌ايست، كارگردانان بالاجبار بايد براي جبران آن و جلب توجه بيننده به چيزهاي ديگر مثل جلوه‌هاي ويژه و اعمال قهرماني و خيره‌كننده متوسل شوند»(داستان، رابرت مك‌كي)
 
حالا فرض كنيد ما بياييم آن آثار هاليوودي را كه در خود آمريكا نيز جزو فيلم‌هاي اصلي و تاثيرگذار به حساب نمي‌ايند بدون اينكه حداقل كمي قصه و فضاي اثر را ايراني‌تر كنيم بازسازي كنيم، در حالي كه نه در مسائل تكنيكي قادريم به آن‌ها نزديك شويم و نه حتي مي‌توانيم همان قصه‌ي كليشه‌اي و بارها تكرارشده‌ي آن‌ها را بدون لكنت روايت كنيم.
 
نكته‌ي اصلي اين است كه مسيري كه «ناجي هنر» با آثار خوش‌سختي مثل «خواب و بيدار» مهدي فخيم‌زاده شروع كرد به جاي آنكه روز به روز پيشرفت كند و به ساخت آثار پرمخاطب و تاثيرگذار بيانجامد، رفته‌رفته به بيراهه رفت و صرفا به داشتن يك فيلم پليسي در هفته نيروي انتظامي بسنده شد و درنهايت رسيديم به فيلم‌هاي توقيفي از جنس «خانه پدري»، يا آثار نازلي مثل «ماتادور».


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.